میکده ی فرشتگان (2)

مباحث قرآنی ، اخلاقی ، عملی و اجتماعی و ...

۱۷۵ مطلب با موضوع «داستان های آموزنده» ثبت شده است

آخوند شیعه باید یک آخوندی باشد که عکسش هم مسیحی را مسلمان کند،

آخوند شیعه باید یک آخوندی باشد که عکسش هم مسیحی را مسلمان کند،

 افسران - خاطره تبلیغی عجیب و تکان دهنده / 25آلمانی با دیدن عکس آقای بروجردی مسلمان


بیست و پنج آلمانی با دیدن عکس آقای بروجردی مسلمان شدند.

ائمه طاهرینعلیهمالسلام افرادی را در آفریقا داشتند که اینها گاهی از آفریقا به مدینه میآمدند و محضر ائمه طاهرین علیهمالسلام میرسیدند؛ اینها نشان میدهد که ائمه علیهمالسلام بر جهانیکردن اسلام بسیار تأکید داشتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

جان عالم به فدای تو علی !!

جان عالم به فدای تو علی !! 

افسران - یا علی الهی قربانت برم فدات بشم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

خواص تربت امام حسین علیه السلام

خواص تربت امام حسین علیه السلام

http://media.jamnews.ir/Original/1392/08/09/IMG16141133.jpg

فضیلت و آثار و برکاتى که براى تربت حسینى است ، براى هیچ تربتى و قطعه اى از قطعات زمین نیست . خاک کربلا قطعه اى از بهشت است که خداوند قادر متعال به واسطه قدردانى از یک فداکار در راه دین که تمام هستى خود را فدا کرده ، در آن خاک، برکت و فضیلت و شفا قرار داده است.

اما در اینکه چرا تنها این خاک داراى چنین ویژگیها و آثار و برکات است؟ باید گفت : هر چیزى که در این عالم ، شرافت ظاهرى و یا معنوى پیدا مى کند، یا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتى است، و یا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمى است که به آن شرافت و برکت داده است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

داستانی از کودکی حضرت علی علیه السلام

داستانی از کودکی حضرت علی علیه السلام

http://www.mazhabiun.com/wp-content/uploads/2013/03/ali_amiralmomenin-mazhabiun.ir-37.jpg


این داستان از قول استاد فرحزاد وایشان از قول ملا اسماعیل سبزواری بیان نموده اند


روزی فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی علیه السلام به امیر المومنین که فرزند آخر بوده وکوچک 

بوده می گوید: من این علی کوچولو را خیلی دوست دارم .

علی علیه السلام در جواب مادر بزرگوارشان می فرماید :به من نگو علی کوچولو من کوچولو 

نیستم.

مادر: شما کوچولو نیستی؟؟!

نه من از جلوترها بوده ام

مادر: یعنی شما از من بزرگ تری ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

داستان یک مرد - زهیز بن قین که بود و که شد ؟

 زهیربن قین که بود و چه شد ؟ 

او از اشراف و بزرگان کوفه و رئیس قبیله " بجلی" بود. از هواداران عثمان و از کسانی

بود که معتقد بود عثمان مظلوم کشته شده و فکر می کرد العیاذ باالله علی (ع) در

کشته شدن عثمان  دخالتی داشته است.

در سال 60 هجری وقتی به اتفاق همسر و جمعی از بستگان از سفر حج بر می

گشت در راه عراق بر خلاف میل باطنی به کاروان امام حسین بر خورد،او که نمی

خواست حسین (ع) را ببیند برایش اتفاق عجیبی افتاد.

امام حسین (ع) شخصی را دنبالش فرستاد که به او گفت :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

افسانه جومونگ ...

افسانه جومونگ ...

 نشستم توی خونه و کانال ها رو این ور ، اون ور می کنم ، دارم دنبال مختار می گردم ، سال قبل بازپخشش بیشتر از این بود ، خدا اجرش بده میرباقری رو ، واقعا زحمت کشیدن. خدا رحمت کنه مختار رو .

شبکه نمایش “پارک ژوراسیک ” داره و تماشا “افسانه جومونگ” .خب سوسانو بهتر ازدایناسورای ژوراسیکه. منم عادتمه که درگیر چیزی بشم باید برم تو بحرش و میرم تو نخ سریاله .رائفی پور رو هم خدا انصاف بده ، دست تو دماغت میکنی ، می چسبونه به شیطان پرستی و یهودا . البته واقعا آقا خوب گفتند که اینا هنرمندانه کار میکنن و نتیجه هم میگیرن ، کاری ندارم حالا.

تو بَک گراند ذهنم هنوز مختار میچرخه ولی آروم آروم رفتم تو فاز جومونگ ؛ یه صحنه حسّاس ،تسو که از مذاکره !! با “یانگ جو” و “امپراطوری هان” برا برداشتن تحریم ها نتیجه نگرفته و به امیداینکه جنگ نشه ، تدبیر کرده و با دختر دشمن عقد بسته و هر چی اونا خاستن گفته چشم ، 

لطفاً جهت مشاهده ادامه مطلب  کلیک نمایید . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

مادری که فرزندش را فدای امام حسین (ع) کرد.

مادری که فرزندش را فدای امام حسین (ع) کرد.

وهب پسر عبدالله روز عاشورا همراه مادر و همسرش در میان لشکر امام حسین علیه السلام بود. روز عاشورا مادرش به او گفت : فرزند عزیزم ! به یارى فرزند رسول خدا قیام کن .
وهب در پاسخ گفت : اطاعت مى کنم . و کوتاهى نخواهم کرد. سپس به سوى میدان حرکت کرد.
در میدان جنگ پس از آنکه رجز خواند و خود را معرفى نمود به دشمن حمله کرد و سخت جنگید. بعد از آنکه عده اى را کشت به جانب مادر و همسرش برگشت . در مقابل مادر ایستاد و گفت :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

بهبود درد چشم آیه الله بروجردی و عزادار امام حسین(ع) ذ

بهبود درد چشم آیه الله بروجردی و عزادار امام حسین(ع) 

آیت الله بروجردی عزاداری خامس آل عبا و سایر ائمه اطهار (علیهم السلام) را هر سال در خانه خودشان برگزار میکردند ، در بروجرد هم این وضع برقرار بوده است ، در تمام ایام مصیبت و سوگواری ائمه (ع) متاثر و منقلب بودند.هنگامی که وُعاظ و سخنوران دینی موعظه میکردند یا مصیبت میخواندند به دقت گوش می دادند و زود منقلب شده اشک از دیدگان فرو می ریختند ، در این حالت بدنشان هم به سختی تکان میخورد ، زمانی که در بروجرد اقامت داشتند ، مبتلا به چشم درد سختی میگردند ، به طوری که اطباء از معالجه چشم ایشان عاجز میشوند ،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

شب اول قبر به روایت یک دختر

شب اول قبر به روایت یک دختر

علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت:

در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت کرد.

این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏کرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادر

آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند.


افسران - شب اول قبر به روایت یک دختر(این داستان کوتاه و شگفت رو حتما بخونین)

هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه

خواستند او را آرام کنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن

است جانش به خطر بیفتد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

دقت و فراست حضرت لقمان (ع)

دقت و فراست حضرت لقمان (ع)


روزی لقمان در کنار چشمه ای نشسته بود...


مردی که از آنجا می گذشت از لقمان پرسید : چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید ؟


لقمان گفت : راه برو . آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

مشت خدا از مشت ما بزرگ تره

مشت خدا از مشت ما بزرگ تره  

MN (226)

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

دویست تومانی لبخند بزن!

دویست تومانی لبخند بزن!

سعید می گفت :ایستاده‌ام توی صف ساندویچی که ناهار امروزم را سرپایی و در اسرع وقت بخورم و برگردم شرکت.

- از همان مواقعی که خوردن، فقط برای سیر شدن است  ، نه واسه لذت بردن و قوت گرفتن -   به اعتقاد من حتی وقتی درب باک ماشین را باز می‌کنی تا معده‌اش را از بنزین پر کنی، ماشین چنان لذتی می‌برد و چنان کیفی می‌کند که اگر می‌توانست چیزی بگوید، حداقلش یک “آخِش!” یا “به به!” بود. حالا من ایستاده‌ام توی صف ساندویچی،‌ فقط برای این که خودم را سیر کنم و بدون آخِش و بَه بَه برگردم سر کارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

احترام به کودکان سادات

احترام به کودکان سادات


 رسول خدا صلوات الله علیه و آله فرمود:


حَقَّتْ شَفَاعَتِی لِمَنْ أَعَانَ ذُرِّیَّتِی بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ مَالِه‏ 


شفاعت من براى کسى که با دست و زبان و مال خود به فرزندان من کمک کند، لازم گردیده است.  جامع الأخبار(للشعیری)، ص140


شخصی از اقوام «آیت الله میرزا جواد تهرانی» - که از سادات محترم است - نقل می کند:

روزی به دیدن آقا آمده بودم و به همراه من برادر کوچکم که در آن موقع سنش حدود 7 یا 8 سال می شد بود، داخل اطاق با آقا مشغول صحبت بودیم، هر چندگاه آقا با تمام قامت از جایشان برمی خاستند و می نشستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

مادر فداکاری که پسرش از اون متنفر بود

مادرفداکاری که پسرش از اون متنفر بود 

مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم … اون همیشه مایه خجالت من بود.اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره.خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو با من بکنه ؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

امر به معروف با دم مسیحایی و انقلاب درونی

امر به معروف با دم مسیحایی و انقلاب درونی 

افسران -  امر به معروف و نهی از منکر از نوع شخص اول مملکت

یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

بچه های من غذای سگ نمیخورن مادر..

  بچه های من غذای سگ نمیخورن مادر...


توی قصابی بودم که یه خانم پیر اومد تو مغازه و یه گوشه ایستاد...

یه آقای جوان خوش تیپی هم اومد تو گفت: آقا ابراهیم قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش

 

عجله دارم...

آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

داستان های اخلاقی در مورد امام صادق(ع )

داستان های اخلاقی در مورد امام صادق(ع )

خوبی در مقابل بدی


یکى ازبـستـگان امام صادق(علیه السلام)ازآن حـضرت بـدگویى کرده بـود. 
وقتى بـه آن حضرت خبـر رسید. بـدون آن که عکس العمل شدیدى از خود نشان دهند ، بـا آرامش بـرخاستند و وضو گرفتند و مشغول نماز شدند. 
یکى از حـاضران بـه نام (( حـماد لحـام)) مى گوید: من گمان کردم حـضرت مى خواهد آن شخص را نفرین کند, ولى بـر خلاف تـصور خود دیدم آن بزرگوار بعد از نماز چنین دعا کرد: خدایا من حقم رابه اوبخشیدم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

عشق زنی که ببر را رام خود کرد!

عشق زنی که ببر را رام خود کرد!

tiger_hd-1280x720 copy

سالها پیش زن و شوهری زندگی می کردند که هیچ گاه صاحب فرزندی نشدند. یک روز که برای تفریح به اتفاق هم از شهر خارج شده و به جنگل رفته بودند، ببر کوچکی در جنگل نظر آنها را به خود جلب کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

تا حالا دیدی کسی روی اتوبوس (ماشین عمومی ) چادر بکشه ؟

تا حالا دیدی کسی روی اتوبوس شهری  چادر بکشه ؟ 


 یه روز یه دخترخانم  مومن  با حجاب می ره دانشگاه


یکی از دوستای بی حجابش می خواد مسخرش کنه


می گه تازه گی ها دیوانه ها خودشون رو جلد می کنن


همه می خندند دختر مومن باحجاب در جوابش می گه
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

نامه عاشقانه امام خمینی(ره) به همسر گرامیشان

نامه عاشقانه امام خمینی(ره) به همسر گرامیشان

افسران - نامه عاشقانه امام خمینی(ره) به همسر گرامیشان
بخشی از یکی از نامه های عاشقانه امام خمینی (ره) به همسرش: «تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آینه قلبم منقوش است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

کمک خصمانه شیطان

 کمک خصمانه شیطان 

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس

پوشید و راهی خانه خدا شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

چندخاطره ار اسارت و اسرا

چند خاطره از اسارت و اسرا 


افسران - سردی من، در قدمت گرم باد...



چند خاطره کوتاه از اسارت و اسرا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

هفت حکایت از عنایات غیبی در جنگ 33 روزه

هفت حکایت از عنایات غیبی در جنگ 33 روزه
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 پایگاه مقاومت اسلامی لبنان به تازگی داستان‌هایی از عنایت‌های الهی در جنگ ۳۳ روزه که برای عناصر مقاومت اسلامی این کشور اتفاق افتاده را منتشر کرده که هفت داستان کوتاه از آنها را در متن زیر می‌بینید.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

http://www.mashreghnews.ir/Images/News/Smal_Pic/7-5-1389/IMAGE634160042706434102.jpg
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود !!!

باچند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی شود !!!!
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :
بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره
پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :
آری من مسلمانم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری

برکت خدا یعنی چه ؟

برکت خدا یعنی چه؟؟ 

این بحث در فکر ما نمی گنجد که خداوند چگونه برکت به مال می دهد.

 یک ریاضی دان می رود پیش یکی از علما و به او می گوید: «چرا شما می گویید اگر خمس بدهید مالتان ۲ برابر می شود؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حبیب غفاری