آخوند شیعه باید یک آخوندی باشد که عکسش هم مسیحی را مسلمان کند،

 افسران - خاطره تبلیغی عجیب و تکان دهنده / 25آلمانی با دیدن عکس آقای بروجردی مسلمان


بیست و پنج آلمانی با دیدن عکس آقای بروجردی مسلمان شدند.

ائمه طاهرینعلیهمالسلام افرادی را در آفریقا داشتند که اینها گاهی از آفریقا به مدینه میآمدند و محضر ائمه طاهرین علیهمالسلام میرسیدند؛ اینها نشان میدهد که ائمه علیهمالسلام بر جهانیکردن اسلام بسیار تأکید داشتند.

 حتی در محدودیتها هم نماینده داشتند که به صورت سرّی باهم در ارتباط بودند. بدون شک حضور یک روحانی در مجامع علمی، فرهنگی، دینی و حتی در میان عموم مردم در کشورهای مختلف تأثیراتی گوناگونی دارد. از همین رو تبلیغ دین در کشورهای مختلف همواره از  دغدغه های مهم علما و بزرگان دین بوده است.‌

سید جعفر کشفی

عالم ربانی سید جعفر کشفی رحمه الله در مدح و ستایش گروهی از مبلغان و اهل وعظ می فرماید:

«در وعظ و ارشاد مردمان، اصلا طمع در کسی ندارند و اجری از کسی نمیخواهند و به مضمون «قل لا اسئلکم علیه اجرا» که شیوه و طریقه پیغمبران بوده است، واقف و برقرار می باشند و بر طریقه اخلاص و رضاجویی خداوند در امر خلافت خود مشغول اند و به فرموده «ان اجری الا علی الله » که پیغمبران می فرمودند، طمع و امید ایشان در امر وعظ و نصیحت، در رحمت خداوند و به اجر و ثواب او می باشد و در مرتبه خلافت خدای و وراثت انبیا و ائمه، ثابت و مستقیم اند .» (1)

مراجع بزرگوار در زمینه تبلیغ بینالملل اقداماتی داشتهاند که در ادامه به گزیده‏ای از آنها اشاره میکنیم:

اقدامات علماء در عرصه تبلیغ بینالملل سفر مرحوم قمی به تایلندایشان پدرش بازرگان و خودش طلبه بوده است. وقتی با پدرش به تایلند میرود، به پدرش میگوید من به قم برنمیگردم چون احساس میکنم باید اینجا بمانم و اسلام را تبلیغ کنم؛ اتفاقاً همینطور هم میشود و آنقدر آنجا محبوب میشود که تا پست نخستوزیری شاه هم بالا میرود؛ قبرش هم که الان زیارتگاه است و تاسوعاً و عاشوراً دستهها میروند و در صحنش عزاداری میکنند.

حاج شیخ عبدالکریم حائری

مرحوم آیةاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی قدسسره، که یک تحصیلکرده نجف بود و آن وقتها میگفتند فکر نجفیها بسته است! در حالیکه اینگونه نبود.

 حاج شیخ وقتی میآید و حوزه قم را تشکیل میدهد و حوزه قم جان میگیرد، بنا میگذارد که یک تعداد طلبه را انتخاب کند که زبان خارجی یاد بگیرند،متأسفانه تاجرانی که سهم امام میدادند، حرف ایشان را نمیفهمند و میگویند ما پول نمیدهیم که زبان کفر را در این حوزه یاد اینوآن بدهید!

 

خوب حاج شیخ اهم و مهم میکند و میگوید اگر اینها قهر کنند و سهم امام را به حوزه قم ندهند، این حوزه پا نمیگیرد. لذا با یک دنیا تأثر و تأسف، این فکر را رها میکند!

آیةاللهالعظمی بروجردی

بعد از حاج شیخ، اولین کسیکه در میان مراجع ما در حوزه قم به فکر جهانیکردن دین اسلام افتاد، مرحوم آیةاللهالعظمی بروجردی قدسسره بود و ایشان این کار را از دو طریق دنبال میکرد.

یکی از راه تقریب که بنیانگذار تفکر تقریب هم بود و مرحوم قمی را به مصر فرستاد. سیسال مرحوم قمی در مصر بود و دارالتقریب را اداره میکرد که کار آقای بروجردی به وسیله نمایندهخود در مصر منتهی به این شد که بزرگترین مرجع تقلید باسواد آنروز اهل تسنن یعنی شیخ شلتوت، فتوا داد که هر اهلسنتی میتواند در تمام عبادات و معاملاتش به مکتب اهلبیت علیهمالسلام عمل کند. و سند این فتوا اکنون در موزه آستان قدس رضوی موجود است.

کار دوم ایشان، احداث مسجدهامبورگ بود. مرحوم آیةاللهالعظمی بروجردی دستور دادند در بهترین نقطههامبورگ که مسلمانان بیشتری از جاهای دیگر آلمان در آنجا حضور داشتند، یک زمین به هر قیمتی که داشت بخرند؛

 کنار دریاچه ‌‌هالستر، زیباترین نقطه، زمین خریدند، سنگ بنای مسجد را گذاشتند و انصافاً تا زنده بودند افراد متخصص به آنجا میفرستادند. البته بعد از انقلاب هم افرادی که رفتند آدمهای موثری بودند.

ماجرای شیعه شدن 25 مرد و زن مسیحی آلمانی با مشاهده عکس آیت الله بروجردی

حاج میرزا حسن نوری از علمای قم و از اطرافیان مرحوم آیةاللهالعظمی بروجردی بود که میگفت، در دفتر مسجدهامبورگ، عکس آقای بروجردی را قاب کرده و به دیوار زده بودند؛ ایشان میگفت تا جاییکه من یادم میآید، 25 مرد و زن مسیحی آلمانی که آمده بودند ببینند اینجا چه خبر است، وقتی آنها را به دفتر بردند که چایی یا قهوه به ایشان بدهند، اینها فقط با دیدن عکس آقای بروجردی شیعه شدند.

 یعنی وقتی این چهره و جمال نورانی را دیدند، شیعه شدند. یعنی آخوند شیعه باید یک آخوندی باشد که عکسش هم مسیحی، یهودی و زرتشتی را مسلمان کند، چه برسد به خود(2)

خاطره تبلیغی حجة الاسلام فاضل تبریزی

در یکی از مساجد باکوی آذربایجان ، سخنرانی می کردم، دیدم جمعیتی زیاد، از زن و مرد، به داخل مسجد نمی آیند، با این که مسجد، هنوز جای خالی داشت و هوا هم خیلی سرد بود هر قدر من اصرار می کردم که بیایید داخل، آن ها نمی آمدند! من، علت را سؤال کردم، گفتند:

«این ها، خودشان، مسلمان اند و چون هنوز آثار شرب خمر در وجودشان هست، خودشان را لایق نمی دانند که در داخل مسجد بیایند و در مجلس امام حسین علیه السلام شرکت کنند!» .

 

و بعضی از خانم ها، چون حجاب نداشتند، به خودشان اجازه نمی دادند که داخل مسجد بیایند، ولی همان بیرون مسجد، می نشستند و به سخنرانی گوش می دادند.

یک خاطره ی جالبی هم از کشور خودمان بگویم. در جایی که من، در تبریز نماز می خواندم و منبر می رفتم، نزدیک به محله ی مسیحی ها بود، یک مسیحی به نام سلیمان بود که هر روز می آمد در کفش کن مسجد می نشست و وقتی من روضه می خواندم، او گریه می کرد.

 یک روز، به شوخی گفتم: «سلیمان! هر روز اینجا می آیی، شاید ماموریت داری که مرا مسیحی کنی؟» . گفت: «نه; من، به حضرت ابوالفضل علیه السلام علاقه خاصی دارم

 گفت: «من، راننده ی ماشین سنگین هستم و از شهری به شهر دیگر می روم. من، با ابوالفضل شما، قصه ای دارم. روزی، با ماشین بار می بردم که یک باره در وسط یک رودخانه، ماشین ام خراب شد.

 آب، به شمع های ماشین رسیده بود. اتفاقا، باران زیادی هم آمده بود، یک مرتبه دیدم از طرف بالای رودخانه، سیل عجیبی در حرکت است! من، همان جا، یک مرتبه گفتم.

یا ابوالفضل! من را نجات بده که الآن، سیل مرا می برد، یک مرتبه دیدم گویا ماشین من را به کنار کشیدند! الآن هم نمی دانم چه قدرتی مرا نجات داد! تنها من، آنجا، متوسل به حضرت ابو الفضل شدم و نجات پیدا کردماین سلیمان مسیحی، این قضیه را می گفت و همان طور گریه می کرد. (3)


پی نوشت‏ها:

1.    میزان الملوک و الطوائف، ص 172 و 173 .

2.    گفتگوی حاج شیخ حسین انصاریان با خبرگزاری حوزه

3.    مصاحبه حجة الاسلام فاضل تبریزی با نشریه مبلغان، آذر 1378، شماره 1

منابع:

خبرگزاری حوزه

پایگاه حوزه نت

نشریه مبلغان