پاداش باور نکردنی عیادت از بیماران
1. رحمت الهی
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «مَنْ عَادَ مَرِیضاً فَإِنَّهُ یخُوضُ فِی الرَّحْمَةِ وَ أَوْمَأَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَى حَقْوَیهِ فَإِذَا جَلَسَ عِنْدَ الْمَرِیضِ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَهُ؛(1) هر کس بیمارى را عیادت کند، در رحمت خدا فرو مىرود. [در این هنگام] حضرت به اطراف خود اشاره فرمودند (کنایه از اینکه همانگونه که فضا مرا فرا گرفته، رحمت خداوند او را فرا گیرد). پس هر گاه عیادتکننده، نزد بیمار بنشیند رحمت الهی او را فرا مىگیرد.»
آن بزرگوار، در روایتی دیگر این رحمت الهی را همواره با عیادتکننده همراه میداند تا آن شخص به همان محل باز گردد. (2)
2. همراهی فرشتگان در قبر
امام باقر(علیه السلام)فرموده است: «کانَ فِیمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ مُوسَى (علیه السلام) رَبَّهُ أَنْ قَالَ یا رَبِّ أَعْلِمْنِی مِمَّا بَلَغَ مِنْ عِیادَةِ الْمَرِیضِ مِنَ الْأَجْرِ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ أُوَکلُ بِهِ مَلَکاً یعُودُهُ فِی قَبْرِهِ إِلَى مَحْشَرِهِ؛(3) از جمله فرازهایى که در مناجات حضرت موسى(علیه السلام)با پروردگار وجود داشت این بود که پروردگارا! آنچه از پاداش به عیادتکننده مریض میرسد به من تعلیم بفرما! خداى عزّ و جل فرمود: فرشتهاى را در قبر بر او (عیادتکننده) مىگمارم که تا روز محشر از او [سرکشی و] عیادت کند.»
3. طلب آمرزش فرشتگان
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرماید:«مَنْ عَادَ مَرِیضاً نَادَاهُ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِهِ یا فُلَانُ طِبْتَ وَ طَابَ لَک مَمْشَاک بِثَوَابٍ مِنَ الْجَنَّةِ؛(4) ؛ هر کس بیمارى را عیادت کند، یک منادی از آسمان او را به اسم میخواند: ای فلانی! خوش باش! و گام برداشتنت به پاداش بهشت گوارایت باد!»
4. نوعی صدقه
در اسلام، موارد متعددی به عنوان صدقه معرفی شده است. یکی از آنها عیادت بیمار است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرمود:«عِیادَتُک الْمَرِیضَ صَدَقَة (5) ؛ عیادت بیمار، نوعی صدقه است.»
5. استجابت دعای بیمار در حق عیادت کننده
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تأکید میکند که از بیمار بخواهید برایتان دعا کند؛ چنان که میفرماید:«وَ مَنْ عَادَ مَرِیضاً فِی اللَّهِ لَمْ یسْأَلِ الْمَرِیضُ لِلْعَائِدِ شَیئاً إِلَّا اسْتَجَابَ لَه؛(6) ؛ هر کس برای خدا بیماری را عیادت کند، مریض برای عیادتکننده چیزی نمیخواهد؛ مگر اینکه خداوند در حق او (عیادتکننده) مستجاب میکند.» به همین علت در سخنان معصومان (علیه السلام) سفارش شده است که از بیماران بخواهید تا برایتان دعا کنند. (7)
پرستاری از بیمار
پس از بیمار که رنج و مشقت را تحمل میکند، پرستاری از بیمار و برآوردن نیاز او از دشوارترین کارها است. به همین علت در دین ما، از مقام پرستار (هرکسی که به نوعی نیاز بیمار را برآورده سازد) بسیار تجلیل شده است.
تاریخ پرستاری در اسلام به زمان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) باز میگردد. آن حضرت در جنگ احد از پدر بزرگوارش پرستاری کرد. آن بانوی بزرگوار با چهارده تن از زنان مسلمان از زخمیها پرستاری کردند.
اهمیت پرستاری در اسلام تا بدانجا است که پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «مَنْ سَعَى لِمَرِیضٍ فِی حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کیوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ؛(8) هر کس برای برآوردن نیاز بیماری بکوشد، چه آن را برآورده سازد و چه نسازد، از گناهانش خارج میشود، مانند روزی که از مادر زاده شده است.»
آن بزرگوار درباره پرستاری یک شبانه روز از بیمار میفرماید:«مَنْ قَامَ عَلَى مَرِیضٍ یوْماً وَ لَیلَةً بَعَثَهُ اللَّهُ مَعَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ (علیه السلام)فَجَازَ عَلَى الصِّرَاطِ کالْبَرْقِ الْخَاطِفِ اللَّامِع؛(9) کسی یک شبانه روز از مریضی پرستاری کند، خداوند او را با ابراهیم خلیل(علیه السلام)برمیانگیزد و مانند برق درخشان از صراط خواهد گذشت.»
در حکایت است که دو نفر از راه دور براى انجام مناسک حج، به سوى مکه رهسپار شدند. در این سفر، وقتی براى زیارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مدینه آمدند، یکى از آنها بیمار و در منزلى بسترى شد و همسفرش از او پرستارى کرد. روزى همسفر، به بیمار گفت: «خیلى مشتاق زیارت مرقد شریف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستم. اجازه بده براى زیارت بروم و برگردم.»
بیمار گفت: «تو یار و مونس من هستى. مرا تنها مگذار، وضع مزاجى من وخیم است. از من جدا نشو.»
همسفر گفت: «برادر! ما از راه دور آمدهایم. دلم براى زیارت پر میزند. شما اجازه بدهید، زود میروم و برمیگردم.»؛ ولى بیمار که سخت به پرستار نیاز داشت، نمیخواست همسفرش، به زیارت برود.
ذکر دو نکته در پایان، مناسب به نظر میرسد:
1.در پرستاری از پدر و مادر و نیز عیادت از بیماران فامیل، علاوه بر آنچه ذکر شد، ثواب صله ارحام [که امری واجب است] نیز اضافه میشود. همچنین پرستاری از بیمارانی که سن زیادی از خداوند گرفته و در طاعت خداوند متعال پیر و فرتوت شدهاند، ثوابی بس مضاعف خواهد داشت؛ چنانکه رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) فرموده است:«مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ إِجْلَالُ ذِی الشَّیبَةِ الْمُسْلِمِ؛(11)یکى از صُوَر تکریم [و تقدیس] ذات اقدس الهى، [احترام و] تجلیل سالخورده مسلمان است.»
و نیز فرمود:«مَنْ وَقَّرَ ذَا شَیبَةٍ فِی الْإِسْلَامِ آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ فَزَعِ یوْمِ الْقِیامَةِ؛(12) کسى که پیر مسلمانى را توقیر [وتجلیل] کند، خداوند او را از ترس روز قیامت ایمن مىدارد.»
2. بیماری و درد و رنج به گونهای است که در اعصاب انسان تأثیر میگذارد و باعث میشود بیمار، ناخواسته در مقابل سر و صدا و یا شلوغی و بسیاری موارد عکس العمل نشان دهد؛ چنانچه گفته شد، دین اسلام راهکارهایی برای جلوگیری از این مشکل ارائه کرده است که عیادت کوتاه و فاصله بین ایام عیادت از جمله آنها است؛ اما در مقابل به پرستار و عیادتکننده و اطرافیان بیمار نیزگوشزد میکند که بداخلاقی بیمار را نادیده بگیرید و آن را امری عادی و طبیعی بدانید. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید:«ثَلَاثَةٌ لَا یلَامُونَ عَنْ سُوءِ الْخُلْقِ: اَلْمَرِیضُ ، وَالصَّائِمُ حَتَّى یفْطُرَ، وَالْاِمَامُ الْعَادِلُ؛(13) سه نفر را به سبب بداخلاقی ملامت نمیشوند: بیمار، روزهدار تا زمان افطار و امام عادل.»
پی نوشت ها :
(1) امالی، شخ طوس، ص 182.
(2) «مَنْ عَادَ مَرِضاً فَلَا زَالُ فِ الرَّحْمَةِ حَتَّى إِذَا قَعَدَ عِنْدَهُ اسْتَنْقَعَ فِهَا ثُمَّ إِذَا قَامَ مِنْ عِنْدِهِ فَلَا زَالُ خُوضُ فِهَا حَتَّى رْجِعَ مِنْ حَثُ خَرَجَ»: بحارالأنوار، ج 79، ص 94.
(3) ثواب الاعمال ، شخ صدوق، شرف رضى، قم، چاپ دوم، 1364ش، ص 194.
(4) الکاف، ج 3، ص121.
(5) مستدرکالوسائل، ج7، ص242.
(6) عدة الداع، ابن فهد حلى، دارالکتاب الاسلامى، چاپ اول، 1407ق، ص 126.
(7) رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مفرماد: «اِذَا دَخَلْتَ عَلَ مَرِضٍ فَمُرْهُ اَنْ دْعُو لَک فَاِنَّ دُعَاءَهُ کدُعَاءِ الْمَلَائِکةِ؛ زمان که بر مرض وارد مشو، از او بخواه تا برات دعا کند که دعا او همانند دعا ملائکه است.» (سنن ابن ماجه، تحقق محمدفؤاد عبدالباق، دارالفکر، ج1، ص463.)
(8) منلاحضرهالفقه، ج 4، ص 16.
(9) ثوابالأعمال، ص 288.
(10) داستان دوستان، محمد محمد اشتهارد، دفتر تبلغات، چاپ هفتم،1376ش، ج2، ص159.
(11) الکافى، ج 2، ص 165.
(12) وسائل الشعه، ج 12، ص 99.
(13) کنزالعمال، ج8، ص 456، ش 23637.