آیا مذاکره و تعامل، درس عاشورای حسینی است؟
کربلا نه جای مذاکره بود نه امان نامه
تاکنون در تاریخ بشریت و حتی در میان اهل سنت، سابقه نداشته است که کربلا را به مذاکره، ربط بدهند. باید مدافعین و مروجین و طراحان این نظر، پاسخ دهند که تاکنون کدام شخص برای مذاکره امام حسین(ع) در کربلا، اشک ریخته و گریه کرده و نوحه سرایی و سوگواری نموده است؟
برکدامین مصیبت باید گریست؟ بر توطئه سقیفه؟! یا شورای ساختگی خلیفه؟ بر نفوذ کعب الاحبار، ابوهریره یهودی، تیم الدار و سرجون مسیحی؟ یا برحاکمیت سرشاخه حزب طلقاء معاویة بن ابی سفیان؟ بر حاکمیت اشراری چون یزید و عبیدالله؟ بر بی بصیرتی عبدالله بن زبیر؟ بر تجمل گرایی و عافیت طلبی مردم مدینه و مکه؟ یا بر نادانی و ناداری مردم کوفه؟ بر یزیدی شدن شریح قاضی و عمر بن سعد؟ و یا حسینی شدن وهب مسیحی، زهیر عثمانی و حر یزیدی؟ بر موضع گیری دیر هنگام عبدالله بن حنظله و سلیمان بن صرد خزاعی؟ یا وقت شناسی عبدالله بن عفیف و سفیر روحی؟ بر لشگر کشی عبیدالله بن زیاد؟ و مثله شدن بدن سیدالشهدا؟ و یا بر اسارت آل الله؟ و یا بر پیوند مذاکره و کربلا؟ بر کدامین مصیبت باید گریست؟