شرح کودتای 28 مرداد سال 1332
اشاره
کودتای 28 مرداد سال 1332، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است. کودتا، سبب سقوط حکومت ملی ایران و استمرار رژیم استبداد سلطنتی شد. با این حال، هنوز به صورت گسترده و در سطح عموم به این نکته مهم پرداخته نشده است و بیشتر مردم از آن ناآگاهند. از آنجا که این کودتا با دخالت دو دولت خارجی امریکا و انگلستان صورت گرفت، آنها باید به طور رسمی از ملت ایران عذرخواهی کنند و به دلیل آسیب هایی که به ملت ایران وارد ساخته اند، غرامت بپردازند.
پیدایش فاصله میان مصدق و آیت اللّه کاشانی
دکتر مصدق و آیت الله کاشانی، دو عنصر غیروابسته به بیگانه با طرز تفکرهای متفاوت بودند. کاشانی معتقد به مبارزه بر اساس اندیشه اسلامی بود، ولی مصدق با همه مسائل، بدون توجه به معیارهای اسلامی، برخوردی سیاسی داشت.
مصدق که با حمایت و همراهی آیت الله کاشانی به نخست وزیری ایران رسیده بود، تا پیش از واقعه سی تیر سال 1331، به توصیه ها و دیدگاه های ایشان توجه ویژه داشت. مصدق پس از این قیام خونین که با رهبری حکیمانه آیت الله کاشانی و فداکاری های ملت ایران دوباره به زمامداری رسید، روش دیگری در پیش گرفت. با آنکه دولت وی می توانست با تشکیل دادگاه، عوامل جنایت کشتار مردم را به کیفر برساند، چنین نکرد.
حتی مصدق، سرلشکر وثوق، یکی از سران این توطئه و فتنه را به سمت معاونت خود برگزید و این، سرمنشأ اختلاف های اساسی میان مصدق و آیت الله کاشانی شد. مصدق همچنین با طرح شعار جدایی دین از سیاست، به صراحت از مداخله علما در امور سیاسی اظهار نارضایتی می کرد. بدین ترتیب، در دولت وی، محدودیت های آیت الله کاشانی بیش از پیش شد تا جایی که مطبوعات بی شرمانه به او توهین کردند و گروه هایی از اراذل و اوباش، به خانه اش هجوم بردند.
نقش سیا در کودتای 28 مرداد
کودتای 28 مرداد 1332، با طراحی گسترده و امکانات مالی و نظارت سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و بهره گیری از کمک شبکه های جاسوسی انگلیس عملی شد. کرمیت روزولت، از سرشناسان سیا و طراحان این کودتا چنین می نویسد:
«سیا پس از تبادل نظر با انگلیسی ها، تصمیم به سرنگون کردن دولت مصدق گرفت؛ زیرا مصدق با ملی کردن یک میلیارد دلار دارایی شرکت نفت ایران و انگلیس، خشم و غضب قدرت های غرب را برانگیخته بود.»
سازمان سیا کوشید موقعیت مصدق را تضعیف کند. آنها با تبلیغ برکناری مصدق و انتخاب ژنرال زاهدی از سوی شاه، گروه های آشوب گر را برای ایجاد فضای هرج و مرج آمیز در تهران سازمان دهی کردند تا شهر تهران از هر نظر آماده اجرای نقشه کودتای 28 مرداد باشد.
تأثیر اوباش
حدود ساعت هشت صبح روز 28 مرداد، جمعیتی در حدود سه هزار نفر مسلح به چماق و چوب دستی، از جنوب شهر تهران، تظاهراتی را بر ضد مصدق و به سود محمدرضا شاه آغاز کردند. آنها در خیابان ها حرکت می کردند و فریاد می زدند: «جاوید شاه، مرگ بر مصدق خائن».
بیشتر این افراد برای این کار پول گرفته بودند. در میان آنان، عده زیادی افراد بی کار و چاقوکشان سرشناس وجود داشتند. بخشی از این جمعیت وارد بازار شدند و تهدید کردند که مغازه ها را غارت خواهند کرد. در نتیجه، بازار خیلی زود بسته شد. در این هنگام، شمار زیادی کامیون و اتوبوس که از صبح زود اجاره شده بود، وارد صحنه شدند و به حمل و نقل تظاهرکنندگان پرداختند. ماشین ها در شهر به راه افتادند و افرادی که در آن بودند، با فریاد شعار می دادند و جنگ روانی را آغاز کردند که به سود شاه شد. هنگام ظهر تردیدی باقی نماند که دولت مصدق سقوط کرده است.
مصدق و کودتا
به جرئت می توان گفت دکتر مصدق، کوچک ترین اقدامی در راه خنثی کردن کودتای 28 مرداد 1332 نکرد. البته درست است که مصدق نیروی کافی برای مقابله نداشت، ولی وی از امکانات محدود خود نیز استفاده نکرد. در فاصله روزهای 25 تا 28 مرداد، همه می دانستند که کودتای خونینی در راه است. مصدق هم کاملاً از این مسئله آگاه بود، ولی حتی آماده باش معمولی هم به نیروهای طرفدار خود نداد و ستاد ارتش او نیز کوچک ترین مقاومتی در برابر کودتاچیان نشان نداد.
وی با آنکه می توانست با به راه انداختن تظاهرات مردمی، قدرت خود را به مخالفان نشان دهد، چنین نکرد و هرگونه تظاهراتی را ممنوع اعلام کرد. وی همچنین از مستقر ساختن نیروهای امنیتی برای متوقف ساختن آشوبگران که به ایجاد هرج و مرج در تهران دست زده بودند، خودداری کرد. بدون شک، این مسئله از نکته های سؤال برانگیز تاریخ معاصر ایران شمرده می شود که تحلیل های بسیاری را به همراه داشته است.
هشدار آیت اللّه کاشانی
آیت الله کاشانی در روز 27 مرداد، نامه ای به دکتر محمد مصدق نوشت و در آن، با لحن تلخ و شکوه آمیز، حتمی بودن وقوع کودتا را به دست ژنرال زاهدی مطرح ساخت و با پیشنهاد مذاکره برای مبارزه مشترک، دو تن از یارانش را نزد مصدق فرستاد. در کمال شگفتی، دکتر مصدق پیشنهاد آیت الله کاشانی را رد کرد و در پاسخ چنین نوشت: «اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم.» مصدق می توانست با صدور اعلامیه ای مشترک، همان روز، مردم را به مبارزه با کودتا فراخواند و به همه مسئولان نظامی هشدار دهد. بی شک، پخش پیام مشترک رادیویی از سوی دو رهبر مذهبی و سیاسی، حتی در صبح روز کودتا کافی بود تا آن نقشه شوم اجرا نشود.
خفقان پس از کودتا
غروب روز 28 مرداد سال 1332، غروب آزادی در ایران بود. کودتاچیان مسلط شدند و همه نهادها و مراکز تجمع آزادی خواهان به دست اوباش و اشرار به آتش کشیده شد. شاهِ فراری بازگشت و به جای حکومت جمهوری، رژیم استبداد سلطنتی به مدت طولانیِ ربع قرن برقرار گردید. روز 29 مرداد، رژیم استبداد با اعمال وحشت و ترور در سراسر کشور و سرکوب نهضت و دستگیری آزادی خواهان، نفس ها را در سینه حبس کرد. پست های مهم مملکتی به دست عوامل کودتا سپرده شد و عوامل اصلی کودتا در ارتش ترفیع درجه گرفتند. مطبوعات زیر سانسور دولت رفت و سازمان پلیس مخفی با عنوان ساواک ایجاد شد. استعمار نیز به وسیله شاه دست نشانده، سلطه خود را در ایران استوار و در 25 سال پس از کودتا، نفت ملی شده ایران را به بهای ارزانی غارت کرد.