انواع استعاره و فرق بین کنایه ، استعاره و مجاز
استعاره در لغت مصدر باب استفعال است و به معنی عاریه خواستن ِ
لغتی است به جای لغتی دیگر. زیرا شاعر در استعاره، واژهای را به علاقهی
مشابهت به جای واژهی دیگری به کار میبرد. اگر از جملهی تشبیهی، مشبه و
وجه شبه و ادات تشبیه را حذف کنیم به نحوی که فقط مشبهٌبه باقی بماند، به
این مشبهٌبه استعاره میگویند. استعاره در حقیقت تشبیه فشرده است. یعنی
تشبیه را آنقدر خلاصه و فشرده میکنیم تا فقط مشبهٌبه از آن باقی بماند.
هنگامی که میگوییم "خورشید همانند گلی زرد بر باغ آسمان جلوهگر است".
خورشید را به گل زرد تشبیه کردهایم. در تشبیه، دستکم مشبه و مشبهٌبه
باید حضور داشته باشند و در این جا هم خورشید که مشبه است وجود دارد و هم
گل زرد که مشبهٌبه است. اما وقتی میگوییم:
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا برآمد یک گل زرد
(خورشید) را نیز حذف کردهایم و تنها مشبهٌبه را باقی گذاشتهایم، لذا در
این بیت، گلزرد استعاره از خورشید است. به واسطهی همین حذف مشبه، درک
استعاره اغلب دشوارتر از درک تشبیه است.
استعاره بر 2 نوع است .
1-
استعاره مصرّحه :بیان «مشبهٌ به» و اراده تمامی ارکان تشبیه است و نامیدن
این استعاره به مصرحه (آشکار) به سبب آن است که از طریق مشبهٌ به، به آسانی
می توان به وجه شبه و مشبه دست یافت
- مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدّش
فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم
«حافظ»
سرو استعاره از قد محبوب/ مشبه: محبوب یا معشوق /
مشبهٌ به: سرو /وجه شبه: تناسب قد سرو است.
که ما درین بیت فقط مشبه به را میبینیم.
2-استعاره مکنیه :مشبهی است که به همراه یکی از اجزا یا ویژگیهای مشبهٌ به می آید.
- استعاره مکنیه ای که از اضافه شدن چیزی به مشبه به دست می آید را «اضافه استعاری» می گویند.
- استعاره مکنیه ای که که مشبهٌ به آن «انسان» می باشد را «تشخیص» یا «انسان انگاری» گویند.
کسی چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب / تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدندحافظ»
رخ اندیشه :استعاره مکنیه (تشخیص) به دلیل وجود ترکیب اضافی ،اضافه استعاری هم هست./ زلف سخن : استعاره مکنیه (تشخیص) مثل نمونه قبلی
در اصل اندیشه به انسانی تشبیه شده که طبیعتا رخ(صورت)دارد.
وسخن به انسانی که مو دارد.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
استعاره مکنیه (اضافه استعاری) «حافظ»
مشبه: حقیقت / مشبهٌ به: پیشگاه / وجه شبه: آستانه و درگاه خانه که آشکار است.
درین مثال چون مشبه به انسان نیست تشخیص نداریم.
مجاز
استعاره با علاقه مشابهت است. کنایه اما از مقوله استعاره نیست جمله یا
عبارتیست که معنای ظاهری آن مورد نظر نیست اما ضمنا قرینه ای که ما را از
معنای ظاهری متوجه معنای باطنی کند نیز وجود ندارد.اما در مجاز این قرینه
وجود دارد. معمولا در کنایه با جمله یا عبارت روبرو هستیم(البته کنایه هایی
هم هستند) در حالیکه در مجاز یک کلمه
مقابل ماست.