دستور زبان فازسی شرح جملات ساده ...و گروه های اسمی ...


جمله ی مرکّب:جمله ای است که بیش ازیک فعل دارد وحرف ربط وابسته ساز نیزدرآن مشاهده می شود.

مثال: زبان شناسان در یافته اند انسان توانایی یادگیری زبان های بی شماری را دارد.

جمله ی بالامرکّب است به دولیل:1- بیش ازیک فعل دارد.2- حرف ربط وابسته ساز دارد(که)ذکراین نکته ضروری است که گاهی حرف ربط وابسته ساز ازجمله حذف می شود وما از ساختارومعنی آن می فهمیم که چنین اتّفاقی افتاده است.

مثال های دیگر:دوستان من آمدند تا بازی را تماشا کنند.

بهارمی رسد مرا عاشق کند.(حرف ربط وابسته ساز «تا» بعدازفعل«می رسد»حذف شده است.)

**نکته ی ضروری این که اگر حرف ربط هم پایه ساز بین دوجمله بیاید هرگزجمله ی مرکّب نمی سازد:زبان شناسان این موضوع را دریافتند واثبات کردند.

درست است که جمله از دوفعل تشکیل شده است امّا مرکّب نیست،چون حرف ربط وابسته ساز ندارد.

حروف ربط وابسته ساز:اگر،چون ،تا،که ،درصورتی که ،هنگامی که و...

حروف ربط هم پایه ساز:امّا،ولی،و،یا،لکن و...

جمله ی ساده:جمله ای است که ازیک فعل تشکیل شده است.

       جمله ی مستقل :جمله ای است که معنای آن کامل است وشنونده منتظرادامه ی جمله نیست:بادمی آید.

       جمله ی وابسته:جمله ای که شنونده منتظرادامه ی جمله است(خواه مرکّب باشد وخواه ساده)مثال:اگر علی بیاید                                      

        ومراببیند...(منتظریم ادامه ی جمله رابشنویم)

 

گروه:

مهم ترین عضو گروه هسته است.

کوچک ترین گروه یک کلمه است وآن هم هسته است.مثال:کتاب.

راه های تشخیص هسته:

مهم ترین نشانه اش این است که قبل ازآن هرگزنقش نمای اضافه نمی آید(ــِ)

بزرگ ترین راه ِدرآمدِ ارزی        

واژه ی «راه »هسته است.

اگر نقش نما ذکرنشده باشد:

بزرگ ترین درس/ این چند نفر/ همان سه گروه و...

دراین صورت از راه معنی به هسته می رسیم:هسته بار اصلی معنای گروه را دارد.

به ترتیب«درس،نفر وگروه»هسته اند.

**نکته ی یک: همه ی مردم ایران

هسته مردم است وهمه صفت مبهم (این استثنا می باشد)

**نکته ی دوم: «برایِ» حرف اضافه است . مثال:برای مردم ایران .

هسته «مردم»است وبرای حرف اضافه

 

**درهرجمله ممکن است یک یا چند گروه داشته باشیم.مردم آمدند.جمله ای است با دوگروه :

گروه اسمی «مردم»وگروه فعلی«آمدند»

 

**سه گروه درجمله داریم:گروه اسمی ،گروه فعلی وگروه قیدی (لازم به ذکراست گروه متمّمی نیز جزءگروه ها ی اسمی به حساب می آید.)

 

واژه:

نکته ها:

**نقش نمای اضافه(ــِ) یک واژه است :مردم ایران(سه واژه) مردم+ــِ + ایران

 

**واژه ی «برای» باوجودی که درظاهرنقش نمای اضافه دارد،فقط یک واژه به حساب می آید.برای من :2واژه است:برایِ+من

 

**حروف نیزیک واژه به حساب می آیند:و،با ، از و...

 

**تومعلّمی:تو+معلّم+ی(هستی) سه واژه است.

 

تکواژ:

الف:تکواژآزادکه به تنهایی معنی دارد وبه دودسته تقسیم می شود:

آزادقاموسی:که به تنهایی معنی وکاربرد دارد:قلم،کتاب و...

آزاددستوری:که به تنهایی معنی دارد ولی کاربردندارد(به تنهایی کاربردی ندارد)مثل:حروف

 

ب)تکواژوابسته:که به دودسته تقسیم می شود:

وابسته ی صرفی:نشانه ی نکره ـ نشانه ی جمع ـ تر وترین ـ هم چنین«می ،ب ،ن »آغازفعل و شناسه .

وابسته ی اشتقاقی :بقیّه ی تکواژهای وابسته اشتقاقی اند.کافی است تصریفی ها را بدانیم .

«تکواژها»و «وازه »های جمله ی زیر را بنویسید.

بلند شد وکلاه خود را برداشت .گذاشت روی کاهدان

تکواژها:بلند+شد+Ø(هیچ فعلی بدون شناسه نیست)+و+کلاه+ ــِ + خود +را + بر+ داشت + Ø+ گذاشت+ Ø+رو+ــِ+کاه+دان

واژه ها:بلند+شد+و+کلاه +ـــِ + خود+را+برداشت+گذاشت+رو+ــِ + کاهدان

 

واج

**واج از دوبخش صامت ومصوّت تشکیل می شود.مصوّت ها همان حرکات هستند(ـــَــــِــــُـــ)وسه حرکت (اـ ی ـ و)به شرطی که «و» صدایUبدهد و«ی» صدای Iمثال: واژه که «و» دراین جا صامت است .یاد:«ی»نیزصامت است .

بود:«و»مصوّت است. بید:«ی» مصوّت است.

**نکته ی اوّل:یادمان باشد واژه ها حتما با صامت آغازمی شوند.

**هیچ واژه ای با مصوّت آغازنمی شود.

**ایران: |ء|  ، |ی| ، | ر| ، | ا | ، | ن|

امّت : ء   ــُ  م   م   ــَ   ت   که هرکدام را داخل علامت واج|  | قرارخواهیم داد.

ابراز: ء   ــِ   ب  ر   ا   ز

خواهش: خ   ا   ه    ـِ   ش (وکه خوانده نمی شود واج به حساب نمی آید)

**دانش آموزان:کلمات چند هجایی را بهتر است اوّل بخش کنیم وبعد واج هایش رابنویسیم:

دا+ نش +آ+ مو+زان(که پنج هجا دارد) حالا واج های هر بخش (هجا)را می نویسیم:

د  ا   ن   ــِ   ش   ء    ا    م   و   ز 

درمرحله ی آخر هم علامت واج|   | را می گذاریم.

 

جدول صفحات 36و37و38خیلی مهم است احتمال سوال آمدن زیاداست.

مثال:کاربرد مؤدّبانه ی «بودن»برای مخاطب ؟

کاربرد مؤدّبانه ی «گفتن»برای خود؟

 

انواع حذف:

چرا حذف نهاد جدا (اوّل شخص)در جمله ی زیر غیرممکن است؟

من ِ خوش برخورد را می گویی؟ازخجالت آب شده بودم.

می دانیم که ضمیر اوّل شخص(من ـ ما) ودوم شخص(تو ـ شما ) همیشه به قرینه ی نهاد پیوسته امکان پذیراست.امّا درسه حالت نباید آن را حذف کرد:

الف:اگر همراه ضمیر وابسته ی پسین بیاید(طبق سؤال:منِ...)

ب: اگر ضمیر با بدل همراه باشد:من،دانش آموز کلاس سوم،باید درس بخوانم.(دانش آموزکلاس سوم)بدل است برای« من»

ج:اگر منظور گوینده تأکیدباشد:من گفته ام.(یعنی کس دیگری نگفته است.)

 

درجمله ی زیر چه نوع حذفی صورت گرفته است؟

رستم به توران حمله کرد وانتقام سختی ازآنان گرفت.

رستم به توران حمله کرد و(رستم)انتقام سختی از آنان گرفت.ـ واژه ی «رستم» حذف شده است وبه قرینه ی لفظی است.چون واژه ی حذف شده قبلا درجمله ذکرشده است.

 

احمد به بچه ها گفت سلام کنید.

احمد به بچه ها گفت :شما به او سلام کنید.

شما: حذف به قرینه ی لفظی است (ازروی شناسه متوجّه می شویم.)

به او:قرینه ی معنوی است چون نشانه ای درجمله برای آن ذکر نشده است.وازروی معنایش متوجّه می شویم.

 

 

برای مجهول کردن به نکات زیر دقّت کنید:

*زمان فعل معلوم ومجهول یکی باشدواگر زمان فعل معلوم ماضی بعید است زمان فعل مجهول نیز ماضی بعید باشد.

*اگرفعل ما گذرا به مفعول نباشد ابتدا گذرا به مفعولش می کنیم وسپس همان فعل گذرا به مفعول را مجهول می نماییم.

مثال:جوشیده است.

این فعل گذرا به مفعول نیست .ابتدا جمله ای می سازیم :آب جوشیده است .

بعد ازنهاد(آب) نشانه ی مفعولی می گذاریم:

آب (را) جوشیده است.فعل جمله راعوض می کنیم:

آب را جوشانده است.

حالا همین فعل آخری(جوشانده است *) را ملاک قرارداده ومجهول می کنیم:

آب جوشانده شده است.

فعل ما ماضی نقلی است پس مجهول ما هم باید ماضی نقلی باشد.

 

**گذرا کردن فعل ها:

ابتدا با فعل جمله می سازیم وبعداز نهادنشانه ی مفعولی«را»می آوریم فعل خودبه خود گذرا می شود.

رفت.1- ساختن جمله:علی رفت  2- علی را .....برد(گذرای رفت)

آمد:علی آمد.    علی را ....آورد

 

**منفی کنید. دارم می روم:

نمی روم

 

**ساختمان فعل:

ساده ،مرکّب وپیشوندی

فعل ساده:فعلی است که بن مضارعش فقط یک تکواژ دارد:

داشتم می نوشتم:ساده است (بن مضارع آن نویس )

رفته بودیم:ساده است(بن مضارع آن رو

 

فعل پیشوندی:فعلی است که دربن مضارع آن یک تکواژآزاد ویک تکواژ وابسته دیده می شود:

برگشته اند: پیشوندی است چون بن مضارع آن «برگرد»ازدوتکواژساخته شده است(بر+گرد)

 

فعل مرکّب:فعلی است که دربن مضارع آن حدّاقل دوتکواژآزاد وجود داشته باشد:

این کار را انجام داد.

بن مضارع آن «انجام ده»است وبنابراین مرکّب است.

ازکار او سر درنیاوردم.

سردرآر(سر+در+آر)بنابراین مرکّب است.

**فعل مرکّب حتما در جمله بررسی می شود.

لطفا ص:53راهم مطالعه بفرمایید.

 

**چندجزئی ها:

 

راه تشخیص دوجزئی:

فعل این جمله ها درجواب«چه کسی را»و«چه چیزی را»نمی آید.

نمی توانیم به فعل این جمله ها متمّم بدهیم.
مثال: او درخانه نشست.

چه چیزی را/چه کسی را درخانه نشست؟

بنابراین مفعول نمی خواهد.

نشستن: حرف اضافه  ی اختصاصی ندارد.اگر فعل را به مصدرتبدیل کنیم(نشستن)متوجّه می شویم حرف اضافه ی اختصاصی نمی گیرد.

 

راه تشخیص سه جزئی متمّمی:

     فعل این جمله ها نیز مثل دوجزئی ها درجواب «چه کسی را وچه چیزی را»نمی آید.

     فعل این جمله ها حرف اضافه ی اختصاصی می خواهند.

مثال: مریم به آینده می اندیشد.

       بهزادازمن ترسید.

چه کسی را ترسید؟چه چیزی را می اندیشد؟   جواب نمی دهد.

حالاباید ببینیم حرف اضافه ی اختصاصی می خواهد یانه؟

باید فعل را به مصدرتبدیل کنیم و...

اندیشیدن به

ترسیدن از

برای این که به این دومصدر حرف اضافه ی دیگری بدهیم باید خیلی فکرکنیم

مثال های دیگر:رنجیدن ازـ نازیدن به و...

 

مثال هایی که حرف اضافه ی اختصاصی ندارند:

آمدن: به /از /با

رفتن:به /از/با

چنان که می بینیم بیش از یک حرف اضافه می گیرند وباهمه ی این حروف می توانیم جمله بسازیم.

 

راه تشخیص سه جزئی مفعولی:

درجواب چه کسی را وچه چیزی را می آیند.

حرف اضافه ی اختصاصی هم نمی خواهند:

علی دوستش را زد.

چه کسی رازد:دوستش را

زدن:حرف اضافه ی اختصاصی ندارد.

 

راه تشخیص سه جزئی مسندی:

فعل جمله ربطی است.فعل های ربطی :است/بود/گشت/گردید/شد

علی بزرگ شد.

چگونه شد؟ بزرگ (مسند)است.

 

راه تشخیص چهازجزئی مفعولی ومتمّمی:

مفعول می خواهند و حرف اضافه ی اختصاصی هم می گیرند:

مثال: دوستانم کتاب هارا به کتاب خانه دادند.

چه چیزهایی را : کتاب هارا(مفعول)

دادن به (کتاب خانه: متمّم) است.

نهاد وفعل هم دارد.

 

راه تشخیص چهارجزئی مفعولی ومسندی:

مفعول می خواهد

اگر مفعول را به عنوان نهاد بنویسیم (را حذف شود)کلمه ی قبل از فعل را هم بنویسیم وبا فعل«بود» جمع کنیم .جمله ی سه جزئی مسندی خواهیم داشت.

مثال: آفتاب هوا را گرم کرد.

چه چیزی را:هوارا(مفعول)

حالا مفعول(بدون را)+کلمه ی قبل از فعل +بود.

هوا گرم بود.

بنابراین جمله چهارجزئی مفعولی ومسندی است.

آفتاب(نهاد)هوا(مفعول) گرم(مسند)کرد(فعل)

 

مثال دیگر:

مردم ایران حافظ را لسان الغیب می دانند.

چه کسی را؟حافظ را(مفعول)

حافظ لسان الغیب است.

مردم ایران (نهاد)حافظ(مفعول) لسان الغیب(مسند)می دانند(فعل)

 

مثال سوم:

آن ها بچّه ها ر ا دوست داشتنی  می دانند.

چه کسانی را:بچّه ها را(مفعول)

بچّه ها دوست داشتنی بودند.

آن ها(نهاد)بچه ها(مفعول) دوست داشتنی(مسند)می دانند(فعل)

 

چهارجزئی دومفعولی:

«را»دراین جمله ها همواره به معنی «به»است.

 مادر بچّه را شیر داد.

مادر به بچّه شیر داد.

باید یادمان باشد این روش ،برای تشخیص جمله ها ی دومفعولی است ونباید وقتی «را» به معنی«به»جواب داد د ر جمله متمّم بیابیم.

مادر(نهاد) بچّه(مفعول) شیر(مفعول) داد(فعل)

 

مثال دیگر:

نقّاش دیوار را رنگ زد.

نقّاش به دیوار رنگ زد.

بنابراین جمله چهار جزئی دو مفعولی است.

 

چهارجزئی متمّمی ومسندی:

این جمله ها با فعل«گفت»می آیند.

آن ها به حافظ لسان الغیب می گویند.

راه تشخیص (گفتن به معنای لقب دادن است)

مسند ومتمّم یک چیز هستند.(حافط همان لسان الغیب است)

آن ها(نهاد)حافظ(متمّم)لسان الغیب(مسند)می گویند(فعل)

 

مثال دیگر:

مردم تهران به تختی پهلوان می گفتند.

تختی همان پهلوان است.می گفتند یعنی لقب می دادند

مردم تهران(نهاد)تختی(متمّم)پهلوان(مسند)می گفتند(فعل)

 

جمله های استثنایی را درصفحات 71و72مطالعه کنید.

 

ویژگی های شاخص

هرگز پس ا زنقش نمای اضافه نمی آید.

به تنهایی نمی آید.

 

واژه ی «مهندس»را طوری در دوجمله به کارببرید که یک بارشاخص باشد ویک بارهسته ی گروه اسمی.

علی با مهندس رضا آمد.(مهندس شاخص است .)

مهندس را دیدم.(هسته ی گروه اسمی است)می دانیم که کوچک ترین گروه یک واژه است.

 

چرا «مهندس» در جمله ی زیر شاخص نیست؟

مهندس ساختمان مدرسه را می شناسم.

 

**نقش های تبعی:تقریبا می توان مطمئن بود که این سوال در امتحان می آید.

نقش ها ی تبعی شامل:

بدل،معطوف و تأکیدهستند.

 

درس می خوانم درس

(نقش تبعی تأکید همواره تکرارمی شود)

 

علی واحمد آمدند.

(نقش تبعی معطوف همیشه پس از واو می آید.)

 

علی،دانش آموز برترکلاس،واردشد.

(نقش تبعی بدل ،همواره پس از ، می آید وبین دو،  ، قرارمی گیرد.)

 

***وابسته های وابسته

حتما در امتحان می آیندلطفا ص:110رامطالعه فرمایید (اگرسوالی پیش آمد می توانیدمطرح نمایید)

 

**متمّم اسم چیست؟

متمّمی است که فعل به آن نیازی ندارد ولی نمی توان آن را حذف کرد.

مثال: او به کمک تو نیازی ندارد.

او(نهاد) نیاز(مفعول) ندارد(فعل)

آیامی توان «به کمک تو»را حذف کرد؟خیر ازطرفی فعل جمله به آن وابسته نیست . بنابراین متمّم اسم است.(ص:122نیزدیده شود)

 

**تجزیه ی واژه:

درتجزیه ی واژه دقّت کنید که درهرمرحله یک واحد زبانی معنی دار باقی بماند:

سربازی: سرباز(جزءمعنی دار)+ی    ـ تجزیه ی 2:سر+باز

نکته :اگر درابتدا می نوشتیم :سر+باز+ی نادرست بود چون تجزیه ی واژگان با تعداد تکواژفرق دارد.

 

مثال دوم:

بی نشانی: بی +نشانی ـ ـ تجزیه ی 2: نشان +ی

یا بی نشان +ی ــ  ــ تجزیه ی 2:بی +نشان

 

نکات مهم دستور وسوالات مهم تر:

 

درس سوم ومثال های داخل درس +خودآزمایی هاتقریبا از مثال های کتاب می آید.

 

انواع نوشته : ص:43بند اول

 

عام ترین ورایج ترین راه تشریح :ص43 بند چهارم

 

روش های جمع آوری اطّلاعات :ص 57بند دوم

 

دوبندآخر ص:59خیلی مهم است.بایددقّت داشته باشیم ...تاآخر صفحه.

زندگی نامه ی رمان گونه چگونه است؟ص:58 بند دوم از پایین صفحه

 

دربحث بازگردانی مثال های درس +تمرین ها خیلی مهم هستند.

 

فرق بازگردانی وبازنویسی چیست؟

دربازگردانی: شعر یانثر قدیمی به نثر امروزی تبدیل می شود.

دربازگردانی :شعر یا نثر قدیمی به نثرامروزی تبدیل می شود وخلاصه ی آن نوشته می شود.البته به نثر خودمان مثلا اگرحکایتی  ازگلستان یا بوستان را به زبان خودما ن بنویسیم آن را بازنویسی کرده ایم.

 

درس 14مهم است ممکن است متنی بدهندوبخواهند که چگونه می توانیم ثابت کنیم نوشته از متن ادبی سود می برد.

دراین سوال می توانیم آرایه ها ی ادبی را مشخّص کنیم و... کاربرد زبان را دراین جملات نشان دهیم .مثلا کاربرد «گیسو»به جای «مو»

به زبان ساده ی جمله نیز اشاره نماییم.

به عنصر عاطفه وخیال نیز می توانیم اشاره نماییم.

صداقت وصمیمیت نویسنده هم شرط است.