باد در تسخیر این خاندان است
ما نفهمیدیم این دیگر چه جور دشمنی ای است که تو با #علی_بن_محمد داری؟
وقتی که می آید خانه ات از نوکر و کلفت گرفته تا دیگران
همگی می شوند خادمش
کار به جایی رسیده که زحمت پس کردن پرده را هم به خود نمی دهد ،
چون دیگران زود تر می دوند و برایش پس می زنند!
#متوکل عصبانی شد و گفت: بی جا کرده اند! دیگر کسی #حق ندارد برایش پرده کنار بزند.
حضرت #نقی وارد شد.
کسی جرات نکرد نزدیک پرده برود.
یکی دو #قدم مانده بود
که یک دفعه #باد زد و پرده کنار رفت. وقتی می خواست برگردد هم به این صورت پرده کنار رفت
فریاد متوکل پیچید توی خانه:
"از این به بعد این #پرده_لعنتی را برایش کنار بزنید نمی خواهم باد پرده دارش باشد!"
***************************
ماجرای کنار رفتن پرده برای #امام دهن به دهن می گشت.
پرده دارِ متوکل هم برای صالح ، یکی از دوستان #واقفی مذهبش تعریف کرد.
تا شنیده بود شروع کرده بود به #خندیدن و مسخره کردن.
همان موقع امام رسید ، به او لبخندی زد ، هر چند تا آن موقع هم دیگر را ندیده بودند.
#اباالحسن گفت:
"صالح ! خدا در وصف #سلیمان پیامبر گفته : ما باد را در تسخیر او دادیم تا به امرش هر کجا خواست بوزد.
پیامبر تو و #اوصیاء او که پیش خدا عزیز تر از سلیمانند!"
عقاید واقفی اش همه بر باد رفت ، #شیعه شد.
اگر لذت بردید و خنده بر لبانتان نشست
چندین صلوات هدیه کنید به روح حضرت علی بن محمد #هادی-النقی (علیه السلام)