عقاید انسان اساس زندگی بشر و خاستگاه اعمال و رفتار اوست .
امروزه با توجه به تنوع و گوناگونی ارتباطات و دانشها و تأثیر روزافزون رسانههای مختلف و شبکههای اجتماعی، جوامع بشری دچار بحرانهای فکری، فرهنگی، روحی و روانی فراوانی شده و انسانها با پریشانیها و ناهنجاریهای گوناگونی دست و پنجه نرم میکنند و در این میان تنها کسانی میتوانند با آرامش و اطمینانخاطر زندگی کنند که به ریسمان محکم الهی چنگ زده، با عقیدهای مستحکم به خدا و رسول و روز جزا در مسیر زندگی حرکت کنند.
ازآنجاییکه اسلام دینی فراگیر و جهانشمول است به درست بودن عقیده و اصلاح آن توجه و بر این مهم بسیار تأکید کرده است. کسانیکه با قرآن و مفاهیم جاویدان و سعادتبخش آن آشنایی دارند، به این امر اذعان دارند که بخش اعظم قرآن به اصلاح عقیده پرداخته و بیشتر آیات قرآنی در همین زمینه نازل شده است. عقیده درست، بنیاد و اساس دین اسلام است و جامعه اسلامی بر عقیده درست میتواند استوار بماند.
مقبولیت اعمـال منوط به عقیـده راستین
سعادت انسان در این دنیا در گرو اتباع احکام خداوندی است و احکام خداوندی دو گونهاند: عقاید و اعمال، که اهمیت عقاید بسیار بیشتر از اعمال است و مقبولیت اعمال صالح وابسته به عقیده صحیح و درست است و عقیده اصل است و اعمال، فرع آن بهشمار میروند؛ بههمینعلت امام ابوحنیفه رحمهالله عقیده را فقه اکبر نامیده است. بدون عقیده، جسم اعمال بیروح خواهد بود و نکته مهمتر اینکه کوتاهی در اعمال با عفو و گذشت خداوند متعال قابل جبران است، اما کوتاهی در عقیده قابل جبران نیست.
اگر دقت کنیم هدف آفرینش انسان نیز معرفت و عبادت خداوند عزوجل است و رسیدن به معرفت تنها در پناه عقیده صحیح و باور درست امکانپذیر است، و همه اعمال انسان نیز آنگاه اعتبار مییابند که عقیده او درست باشد؛ زیرا خداوند عزوجل میفرماید: فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا کُفْرَانَ لِسَعْیِهِ؛ هر کس که از کارهاى شایسته انجام دهد درحالىکه مؤمن باشد، از کوشش او ناسپاسى نخواهد شد و ما [نیکیهایش را] براى او مىنویسیم.(انبیا:۹۴)
اگر عقیده کسی درست نباشد اعمالش بیارزش خواهد بود، گرچه در انجام اعمال تلاش و مجاهدتهای فراوان و طاقتفرسایی داشته باشد؛ بنابرین در دین اسلام، نخستین حکم، اقرار به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر صلّیاللهعلیهوسلّم است و ایمان هر فردی آنگاه پذیرفته میشود که با دل و زبان به کلمه لاإلهإلاالله اقرار نماید.
این کلمه روح اسلام است. در حدیث آمده است که پیامبر صلّیاللهعلیهوسلّم فرمود: ایمانهایتان را تازه کنید. پرسیدند: چگونه؟ فرمود: لاإلهإلاالله را به کثرت بخوانید.(مسنداحمد)
اصحاب کرام رضواناللهعلیهماجمعین با توجه به جایگاه عقیده بود که گاهی این سرود زیبا را با همدیگر زمزمه و تکرار میکردند: «اللهم لو لا أنت ما اهتدینا/ ولا تصدقنا ولا صلّینا/ فأنزلن سکینه علینا/ و نحن عن فضلک ما استغنینا»؛ پروردگارا! اگر توفیق تو نبود ما به هدایت نمیرسیدیم و صدقه نمیدادیم و نماز نمیخواندیم. پس بر ما سکون و آرامش نازل فرما و ما بینیاز از فضل و احسان تو نیستیم.
دعوت پیامبران به اصلاح عقیده
نه تنها پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوسلّم بلکه تمامی انبیا و رسولان گذشته نخستین و مهمترین دستور کارشان دعوت به اصلاح عقیده بوده است؛ چنانکه خداوند عزوجل فرموده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»؛ و هیچ رسولى را پیش از تو نفرستادیم مگر آنکه به او وحى مىکردیم که معبود [راستینى] جز من نیست، پس مرا بپرستید.(انبیا:۲۵) امام سید ابوالحسن ندوی در اینباره مینویسد: پیامبران الهی از عهد آدم تا خاتمالرسل علیهمالصلوهوالسلام با اینکه فروعات دینشان مختلف بوده اما همگی حامل یک پیام بودهاند و همگی بهسوی عقیده درست فرامیخواندهاند. پیامبران چون خود را مبعوث احساس میکردند و برای ثمربخشیدن به رسالت خویش تردیدی نداشتند، با قاطعیت تمام پیام خویش را تبلیغ و از آن دفاع میکردند.
آنان با هیچ تطمیعی حاضر نبودند که از عقیده خود صرفنظر کنند و اعتقاد داشتند که هر فردی هر چند حامل صفات نیک و درست و هر قدر دارای یک زندگی اخلاقی باشد و به هر میزان در تأسیس یک حکومت یا ایجاد یک انقلاب، موفق باشد، معالوصف اگر عمل او بدون عقیده درست باشد، هیچگونه ارزشی ندارد؛ بنابرین تا زمانیکه تمام کوششها بر اساس عقیدهای که پیامبران آوردهاند و بهسوی آن دعوت نمودهاند، پایهگذاری نشده باشد، فاقد هرگونه اعتبار است.(ندوی،آیین زندگی:۲۲)
بههمینعلت حضرت ابراهیم علیهالسلام و حضرت یعقوب علیهالسلام در اندیشه درستی عقیده فرزندان و نسل بعد از خود هستند و در این زمینه آنان را به یکتاپرستی و اصلاح عقیده توصیه میکنند؛ چنانکه در قرآن کریم آمده است: «وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَکَ وَإِلَهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»؛ و ابراهیم فرزندانش را به آن (فرمانپذیرى پروردگار) سفارش کرد. همچنین یعقوب [نیز فرزندانش را به آن سفارش کرد]: اى فرزندان من، خداوند این دین را برایتان برگزیده است. پس جز در مسلمانى نمیرید.آیا هنگامى که مرگ یعقوب فرارسید، حاضر بودید؟ آنگاه که به فرزندانش گفت: پس از من چه مىپرستید؟ گفتند: معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، آن معبود یگانه را مىپرستیم و ما فرمانبردار او هستیم.(بقره:۱۳۲ـ-۱۳۳)
همه پیامبران الهی در راستای اصلاح عقیده انسانها صبورانه تلاش کردهاند، بهویژه حضرت ابراهیم علیهالسلام که با شیوههای گوناگون و با حکمتهای عملی به اصلاح عقیده قوم خود پرداخت و آنان را از عواقب بد عقاید نادرستشان آگاه کرد.
آرامش در پرتو عقیده صحیح
انسانهایی که در این جهان دارای باور و عقیدهای مستحکم و نیرومند هستند و با عقیده زندگی میکنند، در واقع پناهگاهی استوار در برابر مشکلات و پریشانیهای روحی و روانی دارند و با روآوردن به این تکیهگاه، بند غم و اندوه از دل بر میگشایند و همواره میتوانند در فراز و فرود دنیا با آرامش و اطمینان زندگی کنند.
عقیده درست، انسان را با جهانی دیگر پیوند و بهسوی بلندای خوشبختی و سعادت سوق میدهد و به او کرامت میبخشد، و اگر از این سرمایه ارزشمند محروم باشد، زندگیاش در گمراهی و حیرانی به پایان میرسد. خداوند عزوجل فرموده است: «وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ»؛ بىگمان خداوند آنان را که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند به باغهایى درمىآورد که از فرودستِ آن جویباران روان است. و کافران [در دنیا] بهرهمند مىشوند و مىخورند چنانکه چارپایان مىخورند و آتش [دوزخ] جایگاه آنان است.(محمّد:۱۲) چنین انسانی در زمین با کردار خویش راه فساد را در پیش خواهد گرفت و کردار ناشایستی خواهد داشت؛ زیرا او کردارهای نیک را نمیداند و از کردارهای بد آگاهی ندارد و نمیداند چه چیزی پروردگار و مالکش را راضی و چه چیزی آفریننده و مالکش را خشمگین میگرداند.
انسانی که معتقد به خدا و رسول و جهان آخرت است با عزت و وارستگی و پاکی زندگی میکند و از آلودگیهای زندگی مادی و خصلتهای نازیبا دوری میکند. امام ندوی درباره کسی که معتقد به آخرت است مینویسد: چنین شخصی به حکومت و سلطنت ظاهری دنیا مطمئن و قانع نخواهد بود، او میداند که عزت واقعی، عزت آخرت است و حکومت اصلی حکومت بندگی خالص خداوند است. کسی که معتقد به آخرت است نسبت به رسوایی دنیا از رسوایی آخرت و میدان حشر بیشتر میترسد و از تصور آن لرزه بر اندام میگردد.
در نتیجه در برابر عذاب ابدی آخرت و رسوایی و ذلت میدان حشر، مشکلات سخت دنیا و بدنامیها را ترجیح میدهد. از دیگر نتایج عقیده آخرت این است که انسان در حالت نهان و آشکار بهطور برابر قانونمند، محتاط و خداپرست باقی میماند و جایی که هیچ مراقب و پلیس و نگهبانی نیست و کسی او را نمیبیند، در آنجا نیز هیچ عملی بر خلاف اخلاق و دیانت انجام نمیدهد.(ندوی، دعوت و فکر کی اهم پهلو: ۳۴۹)
اصحاب کرام رضیاللهعنهم قبل از اینکه به دین اسلام روی آورند، دارای مشکلات فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی خود بودند و کشمکشهای بیشمار، زندگیشان را تیره و تار کرده و آرامش را از آنان سلب کرده بود، اما هنگامی که در دایره اسلام داخل شده به مبانی اسلام پایبند شدند، نه تنها خود سعادتمند و خوشبخت شدند بلکه در آرزوی سعادت جهانیان بهسر بردند و به اصلاح جهان چشم دوختند و رهبران اصلاحگر و منجیان بشریت قرار گرفتند.
عقیده، راز ماندگاری و سعـادت مسلمـانـان
دین اسلام در بین انسان و عقیده پیوندی مستحکم برقرار میکند، چنان پیوند نیرومندی که هیچگاه از او جدا نمیشود و دائماً او را سرزندگی و امید میبخشد. عقیده به انسان مسلمان چنان توان و قدرتی میبخشد که میتواند در برابر مظاهر فریبنده دنیا و قدرتهای پوشالی ایستادگی کند و به هیچ قیمتی از اهدافش عقبنشینی نکند.
در واقع رمز سعادت و پیروزی مسلمانان در گذشته همین عقیده و باور خللناپذیرشان بوده است و با این عقیده بود که توانستند در مدت کوتاهی دنیا را تحت تأثیر و سیطره خود درآورند.
عقیده میتواند انسانهای ناتوان و بیاراده را نیرو و اراده بخشد، انسانهای نومید را بهسوی امید سوق دهد، حیرانی و سرگردانی را از انسانها دور کند و گمراهان را بهسوی روشنایی هدایت و رهنمون گردد.
دکتر محمّدامین شحاده مینویسد: برنامه عقیدتی موقعیت و رسالت انسان را در زندگی و در جهان بهروشنی ترسیم میکند. و نیروی عقیده همراه با مفاهیم و ارزشهایی که دارد چنان انگیزانندهای نیرومند است که جانهای خاموش و مرده را بیدار، دلهای خشکیده را زنده و ارادههای سست را شعلهور میکند، شخصیت انسان را میسازد و در اندیشه، احساس و رفتارش تغییر ایجاد میکند. عقیده اسلامی انقلاب و تحوّلی بیبدیل در گروه صحابه ایجاد کرد و امروزه نیز میتواند چنین تحوّلی بهوجود آورد. بدون احیای عقیده اسلامی در مسلمانان بیداری آنان از خواب غفلت امکانپذیر نیست.(محمّدامین شحاده، اداره الوقت بینالتراثوالمعاصره:۲۲۶)
آری، با سلاح عقیده بود که مسلمانان توانستند بر دشمنان درونی و بیرونی فائق آیند و با زدودن غبار نومیدی و شک و تردید از صفحه دلشان پیام اسلام را به جهانیان برسانند و در عرصههای مختلف پیروزمندانه پیشروی کنند.
محموت شیت خطاب مینویسد: من فرماندهانی را که در دوران فتوحات اسلامی (۱۱هـ ـ ۹۴هـ) فتوحات بزرگی را در شرق و غرب برای مسلمانان رقم زدند بر شمردم، تعدادشان به ۲۵۶ نفر رسید که از این تعداد ۲۱۶ نفر از صحابه و چهل نفر از تابعین بودهاند. اینان فاتحان عراق، فارس، الجزیره، شام، مصر، مغرب، اندلس و غیره بودهاند که همهشان بهترین اسوه و الگوی دیانت و عمل بودهاند.(همان:۱۱۹)
به یقین در عصر حاضر نیز افرادی میتوانند خدمات شایستهای در راه دین داشته باشند که دارای ایمان و یقین مستحکم و عقیدهای تزلزل ناپذیر باشند و با انگیزه خداطلبی و دینمحوری به اسلام خدمت کنند. انسانهای بیعقیده و بیاراده و دونهمت هرگز نمیتوانند در این مسیر گام نهند؛ زیرا عقیده است که گامها را استوار و ارادهها را برقرار و مستحکم میگرداند. تاریخ ملتها گواهی میدهد که لشکرها بر اثر ضعف عقیده دچار شکست میگردند نه بر اثر قلت ابزار و اسباب مادی.
ضرورت پرداختن به عقیده
با توجه به اینکه عقیده اساسیترین رکن و پایه دین اسلام است از همان بامداد درخشش نور اسلام کسانی که توان دیدن این نور سعادتبخش را نداشتند، در صدد مقابله با آن برآمدند و عقیده اسلامی را نشانه گرفتند. از همان آغاز، یهود و نصارا با شبههپراکنی و ایجاد شکوک و شبهات در باورهای مسلمانان کار خود را آغاز کرده راه منحرف کردن مسلمانان را در پیش گرفتند؛ اما هرگز نتوانستند کاری از پیش ببرند و به مراد خود برسند، چون گاهی با نزول آیههای قرآنی و گاهی از زبان حضرت رسول صلّیاللهعلیهوسلّم پاسخ خودشان را میگرفتند. مسلمانان صدر اسلام نیز چنان عقیده و باور مستحکمی نسبت به دین داشتند که چنین بادهایی نمیتوانست آنان را تکان دهد.
باز در دوران بعدی که باد فلسفه یونان در سرزمینهای اسلامی وزیدن گرفت و این دانش از راه ترجمه در میان مسلمانان گسترش یافت، بسیاری از کژروان با دلایل عقلی و منطقی بر عقیده اسلامی تاختند و شبهاتی بر بعضی از اصول دین وارد کردند. اما علمای امت اسلامی بهدرستی از عهده دفاع از اسلام و مبانی ارزشمند آن برآمدند و با دلایل قوی و مستحکمی به میدان آمدند؛ علمای بزرگ و صاحب نامی همچون ابوالحسن اشعری، ابومنصور ماتریدی، فخرالدین رازی و… با کارنامههای درخشان و آثار مکتوبشان قابل ذکرند.
گروههایی از بطن جوامع اسلامی نیز سر برآوردند که در زمینه عقیده دچار شک و تردید شدند و دیگران را نیز بهسوی فهم و برداشت خود دعوت کردند، اما علمای اسلام غبار شک و تردید نسبت به اصول دین و عقیده درست اسلامی را از چهره دین زدودند و در این زمینه تلاشهای ارزشمندی داشتند.
از دیر باز است که از سوی غربیها و به ویژه خاورشناسان هجمههای پیدرپی و گستردهای علیه ارزشهای اسلام و بهویژه عقیده اسلامی آغاز شده است و آنان تحت عنوان تحقیقات بهظاهر علمی و بیطرفانه به مبانی دین و عقاید اسلامی حمله میکنند و کتابها و نوشتهها و دیدگاههایشان در بسیاری از دانشگاههای غربی و شرقی خوانده و ارزیابی میشود و چهبسا دانشجویان مسلمانی که در چنین دانشگاههایی تحصیل میکنند و از اعتقادات دینی خود آگاهی چندانی ندارند، دچار نوعی تزلزل و اضطراب میگردند و نیز بسیارند دانشآموختگان چنین دانشگاههایی که نسبت به باورهای دین و عقاید اسلامی دچار سرگردانی و بیتوجهی میگردند.
بنابراین لازم است اندیشمندان و علمای اسلام در راستای تبیین و تشریح عقاید اسلامی و شبههزدایی از آن بیش از پیش توجه کنند و با برنامهریزیهای هدفمند و پایدار، عقیده اسلامی و جایگاه بلند آن و تأثیر مثبت آن را در زندگی برای همگان بیان کنند، و اگر در این امر مهم غفلت و اهمال صورت گیرد، بسیاری از فرزندان مسلمانان که از آب مسموم و آلوده بیگانگان نوش میکنند، پس از رسیدن به نامی و مقامی ارزشهای اسلامی را سنگراه پیشرفت و تمدن پنداشته، با آنها مقابله میکنند؛ چنانکه امروزه در بسیاری از کشورهای اسلامی شاهد چنین وضعیت اسفباری هستیم.
از طرفی امروزه راههای انحراف و دینگریزی و دینستیزی از طریق رسانهها برای همگان گشوده شده است و خطر انحرافات عقیدتی و در نتیجه اختلال روحی و ایمانی در میان مسلمانان شتاب بیشری گرفته است؛ بنابراین در چنین فضای ایمانسوزی توجه به اصلاح عقیده و دفاع از حوزه دین و عقاید اسلامی امری ناگزیر و ضروری است و مسئولیت آگاهان جامعه اسلامی و علمای امت در این زمینه سنگینتر میشود؛ چنانکه در گذشتههای دور و نزدیک، هنگام فتنهها علما و شخصیتهای بزرگواری احساس مسئولیت کردند و زحمات زیادی متحمل شدند. صلابت و مجاهدت امام احمدبن حنبل در دفاع از حریم دین و عقیده قابل توجه است. در دوران فتنه اکبری نیز مجدد الف ثانی شیخ احمد سرهندی حکیمانه در راه دفاع از دین و عقیده گام نهاد و موفق گردید.
* عبداللطیف نارویی (فصلنامهی بین المللی ندای اسلام)
منابع:
۱٫ ندوی، ابوالحسن علی؛ آیین زندگی؛ ترجمه محمّدقاسم قاسمی؛ تربتجام: انتشارات شیخالاسلام احمدجام، ۱۳۷۸٫
۲٫ ندوی، بلال عبدالحی؛ دعوت و فکر کی اهم پهلو؛ رائیبریلی: آکادمی سید احمد شهید، ۱۴۲۸هـ.
۳٫ شحاده، محمّدامین؛ ادارهالوقتبینالتراثوالمعاصره؛ بیروت: دارابنجوزی،۱۴۲۷هـ.
www.Linc.ir