طنز/ گه گاه لازم است که یابو و خر شوی!
"ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی/ تا راهرو نباشی کی راهبر شوی؟"
ای بی هنر بکوش که صاحب هنر شوی
«تا راهرو نباشی کی راهبر شوی؟»
دست از مسِ تلاش، چو بیچارهها بشوی
باید که پاچهخوار شوی تا که زر شوی
داری اگر هوای رسیدن به پُست و میز
باید که خاک درگه یک بیپدر شوی
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتری
اصلاً شبیه پادریِ پای در شوی
روزی سه بار، تا شده پیش رئیس خود
تا از تمام کارکنان خوبتر شوی
از پای تا سرت همه باید فدا شود
وقتی رسی به پست ، که بی پا و سر شوی
بی پا و سر شدن که هنر نیست، لازم است
مانند گونیا بشوی، بیکمر شوی
هر گونه انتقاد، مضرّ است پس لذا
کلاً بکوش تا که به کل، کور و کر شوی
پست و مقام اگر بُوَدَت منظرِ نظر
گه گاه لازم است که یابو و خر شوی
بنیاد هستیات همه زیر و زبر شود
وقتی که بیخیال حقوق بشر شوی
فعلاً بساز با همه، وقتی شدی رئیس
آنقدر وقت هست که صاحب نظر شوی
کسب مقام و میز، بُود هشتمین هنر!
پس لاجرم بکوش که صاحب هنر شوی
سراینده : رضا احسان پور