تعلیم اسماء به آدم (ع) از طرف خداوند
تعلیم بی واسطه حقایق به انسان کامل
در سیره ی آدم (علیه السلام) ارتباط انسان با فرشتگان بیان شده است. معرفت اسمای الهی که با تعلیم انسان کامل بهره ی ملائکه شد و نیز علوم و معارفی که به وسیله ی فرشتگان به انسانها می رسد در پرتو تحلیل رابطه ی انسان و فرشته به خوبی قابل ارزیابی و بهره وری است. پس از این که خدای سبحان خواست خود را درباره ی آفرینش انسان به فرشتگان بازگو کرد آنان گفتند: آیا در زمین موجودی مفسد و خونریز می آفرینی؟ در حالی که ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم: "أتجعل فیها من یفـسد فیها و یسفک الـدماء ونحـن نسبح بحـمدک ونقـدس لک قـال انی اعلم ما لا تعلمون"( سوره بقره، آیه 30 ) خلیفه تو باید اهل تسبیح و تقدیس باشد، و ما برای این مقام شایسته ایم.
خدای سبحان در پاسخ سخن فرشتگان که استفهام محض بود و نه اعتراض و استنکار، فرمود: در این کار سری وجود دارد که شما نمی دانید و من آن را می دانم؛ آنچه خدا می داند و فرشتگان نمی دانند، به قرینه ی آیه بعد "غیب السموات والارض" است: "فلما أنبأهم بأسمائهم قال ألم أقل لکم إنی أعلم غیب السموات والأرض" (سوره بقره، آیه 33) یعنی چیزی می دانم که از آسمانها و زمین، غایب است و منظور از غیب آسمانها و زمین آن است که نه در آسمانهاست و نه در زمین، زیرا اگر موجودی در سطح سپهر یا در بسیط خاک یافت شود، موجود عالم شهادت و حس است نه عالم غیب، چنانکه علم به آنها نیز نه در زمین است، تا با کندوکاو استخراج شود و نه در فضاست تا با وسایل فضایی به دست آید، بلکه از اسرار عالم غیب بوده، توسط خدایی که عالم غیب و شهادت است، معلوم می شود.فرشتگان در آسمانهای معنوی هستند و گیرندگان وحی آسمانی می باشند: "و أوحی فی کل سماء أمرها" (سوره فصلت، آیه 12)و آسمانهای ظاهری، زیر پوشش آسمانهای معنوی است که فرشتگان، وحی را در آن جا دریافت می کنند. آسمان معنوی، باطن این آسمان ظاهری است و آن آسمانی است که رزق از آن جا تنزل می کند: "وفی السماء رزقکم" (سوره ذاریات، آیه 22)آسمانهای ظاهری خود جزو ارزاق است و آن آسمانی که رزق ما در آن است، باطن این آسمان است.آسمانهای ظاهر مورد احاطه ی علمی فرشتگان است، اما علم انسان کامل که خلیفة الله است، غیب السموات والارض می باشد. خلیفه بودن و انسان کامل بودن از آسمانها و زمین، با همه گسترش ظاهری و معنوی که دارد، بیرون است.خدای سبحان در جواب فرشتگان فرمود: "إنی أعلم ما لا تعلمون"؛ در این که من انسان کامل را خلیفه ی خود قرار می دهم و شما به مقام خلافت نمی رسید، سری وجود دارد که شما نمی دانید آنگاه برای این که آن سر را روشن کند، حقایق و معارف فراوانی را به حضرت آدم (علیه السلام) تعلیم داد و آنگاه از فرشتگان خواست تا اگر بدان معارف آگاهی و احاطه دارند بازگو کنند.
آنان در پاسخ خدای سبحان اظهار عجز کردند: "وعلم ادم الاسماء کلها ثـم عرضهم علی الملئکة فقال انبؤنی بأسماء هؤلاء إن کنتم صادقین قالوا سبحانک لا علم لنا إلا ما علمتنا إنک أنت العلیم الحکیم" (سوره بقره، آیه 31)خداوند همه حقایق جهان امکان را به آدم (علیه السلام) تعلیم داد و بعد، آن حقایق و معارف را در معرض همه ی ملائکه قرار داد و به آنان فرمود: اگر از آنها آگاهید، گزارش دهید. خلیفه ی خدا کسی است که به همه ی اسماء و حقایق جهان عالم باشد. آنها عرض کردند: ما نمی دانیم. خداوند به آدم (علیه السلام) فرمود: این حقایق و معارف را به فرشتگان گزارش بده، نه تعلیم و فرشتگان بعد از این آشنایی به حقایق ـ در حد گزارش ـ عرض کردند: خدایا تو از هر نقصی منزهی و چیزی را می دانی که ما نمی دانیم، و همان طور که در استعلام آنها تنزیه حق وجود داشت بعد از آشنایی با گزارش حضرت آدم نسبت به حقایق جهان، مجددا حق را تسبیح، و به عجز علمی خود اعتراف کردند.انسان کامل علوم و معارف را بی واسطه دریافت می کند ولی فرشتگان با واسطه. و چون نظام جهان یا نظام علت و معلول است آن گونه که حکما می فهمند و یا نظام تجلی اتم و تام است آن گونه که عرفا می بینند؛ پس انسان کامل در این نظام بیش از فرشتگان تجلی دارد و از جلوه ی انسان کامل است که فرشتگان متجلی می شوند. و خداوند همه ی علوم و حقایق را به انسان کامل تعلیم داد، تا فرشتگان را متوجه ی این واقعیت سازد.تعلیم همه آیات و نشانه های الهی به حضرت آدم علم لدنی بود و علم لدنی علمی است که هیچ واسطه ای بین متعلم و معلم نیست. "لدن" یعنی نزد و حضور. اگر علمی از پشت حجاب یا با وساطت پیک حاصل شود، علم بلاواسطه و لدنی نخواهد بود. اگر علمی از معلم صادر شود و به یک واسطه یا بیشتر، به شاگرد برسد، شاگرد آن علم را از "نزد" معلم نگرفته است و آن را علم لدنی نمی گویند، ولی اگر شاگرد به حضور معلم بار یافت و از حضور وی بدون واسطه، علمی را فرا گرفت، آن علم را لدنی می نامند.همه علوم انسان کامل، لدنی است. هیچ واسطه ای بین انسان کامل و خدای سبحان در این تعلیم و تعلم نیست ولی علوم فرشتگان لدنی نیست، زیرا آن علوم را با واسطه فرا می گیرند، ولی خداوند همه ی حقایق را بی واسطه به آدم تعلیم داد.