امام زمان (عج) در کجای زندگی ما قرار دارد؟ 

افسران - جایگاه امام زمان در زندگی ما !!

امام زمان (علیه السلام) در کجای زندگی ما قرار دارد؟ متن یا حاشیه؟ متاسفم که بگویم حتی در حاشیه ی زندگی برخی از ما نیز حضور آقا لمس نمی شود .

اگر یک بار کسی من و شما را به خانه ی خویش دعوت کند و بر سر سفره ی خود بنشاند و به اصطلاح نمک گیرمان کند سعی می کنیم به هر نحو ممکن این محبت را تلافی کنیم .

چگونه است که عمری، خود به همراه خانواده و بستگان و هموطنان و هم نوعان وهمه ی 

مخلوقات خدا، مهمان خوان کرم امام عصریم؛ ولی حق نمک را ادا نمی کنیم؟!

"بسم الله الرحمن الرحیم"

از وقتی که مسجد النبی ساخته شد، پیامبر اکرم صل الله علیه و اله وسلم در موقع ایراد خطبه و سخنرانی (مخصوصا روزهای جمعه ) برای مسلمانان، بر تنه ی درخت خرمایی که در صحن مسجد باقی مانده بود تکیه می دادند ؛ منتها وقتی جمعیت زیاد شد، اصحاب پیشنهاد کردند که منبری برای رسول خدا صلی الله علیه واله ساخته شود تا همگان، به آسانی بتوانند پیشوای مهربان خود را ببینند. پیامبر صل الله علیه و اله و سلم نیز اجازه فرمودند؛ منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد.

اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم صل الله علیه و اله و سلم جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن ستون نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر عرشه ی منبر قرار گرفتند، یکباره صدای ناله ی ستون خشکیده همانند زن فرزند مرده بلند شد. با ناله ی ستون، صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست. رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم از منبر به زیر آمدند؛ ستون را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: آرام باش. سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند:

«ای مردم این چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد، ولی برخی از مردمان باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.»

آری، درختی خشک لحظه ای از پیامبر صل الله علیه و اله وسلم دور شد و صدا به ناله بلند کرد؛ با اینکه آن حضرت را می دید. ما را چه شده است که امام زمان خویش را نمی بینیم و از او دوریم؛ اما به زندگی عادی خویش سرگرم ایم؟ به یاد همه کس و همه چیز هستیم، جز امام زمانمان!

سیّد کریم پینه دوز از یارانی بود که سعادت دیدار ولی غایب خدا، امام زمان علیه السلام را در حجره ی محقر خود داشت. نوشته اند که روزی امام ارواحنا فداه از آن مرد سعادتمند پرسیدند:

«سیّد کریم! اگر هفته ای بگذرد و ما را نبینی، چه خواهی کرد؟»

سیّد کریم پاسخ داده بود: آقا جان، می میرم! حضرت ولی عصر ارواحناه فداه نیز فرموده بودند:

«اگر این گونه نبود، به سراغت نمی آمدیم.»

تعارف را کنار بگذاریم؛ اگر به راستی چنین حالتی به برخی شیعیان (نه همه ی آن ها!) دست بدهد و فراق و هجران آن حضرت دست کم گروهی از دوستان را اندوهگین و بی قرار سازد، به سعادت وصال و حضور ایشان نخواهیم رسید؟

داستان ما داستان صغیری است که پدر خویش را از دست می دهد. او به دلیل عدم بلوغ فکری، نمی داند به چه بلا و محرومیتی گرفتار شده است؛ اما بزرگ تر ها که عمق مصیبت را می فهمند برای وی اظهار دل سوزی می کنند. به بیان امام عسکری (علیه السلام): «سخت تر از یتیمی که پدرش را از دست داده، آن یتیمی است که از امامش بریده شده است و نمی تواند به او برسد (و بدو دست رسی ندارد).»

در برخی روزنامه ها ستونی به نام «جویندگان عاطفه» وجود دارد. بارها دیده شده است که فردی مثلا سی سال پیش طیّ حادثه ای، پدر و مادر یا نزدیکان خویش را گم کرده است. او آگهی می دهد؛ سرگذشت خود را می نویسد؛ عکس و پیام خود را به چاپ می رساند؛ مژدگانی هم تعیین و تلفن تماس اعلام می کند و عاجزانه از خوانندگان روزنامه تقاضا می کند که اگر ردّ و نشانه ای از بستگان او دارند، وی را مطّلع سازند. کدامین ما تا به این حد عاشق دیدن امام زمان خویش هستیم؟ به چه میزان برای دیدن او و درک محضر مقدّسش تلاش کرده ایم؟ پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله وسلم) فرمودند:

«هیچ بنده ای ایمان به خداوند ندارد مگر این که من در نزد او از خودش محبوب تر باشم و عترت مرا بیش از عترت خود و خانواده ام را بیش از خانواده ی خود و جان مرا بیش از جان خود دوست داشته باشد.»

اگر فرزند ما در بازگشت از مدرسه اندکی تأخیر کند، چه می کنیم؟ خون سرد و آرام در جای خویش می نشینیم یا از ترس این که مبادا برای وی اتّفاقی افتاده باشد سراسیمه به کوچه و خیابان می رویم؟

کدام یک از ما تاخیر در ظهور امام خویش را جدی گرفته ایم؟ دوری از امام چه تعداد از شیعیان را دردمند ودل نگران ساخته است؟ اصلا چند درصد جامعه ی شیعه غیبت امام را مصیبت و درد می دانند که بخواهند به دنبال درمان و دوای آن باشند؟ چند نفر را دیده اید که در این مصیبت آسایش خویش را، اگر چه موقت و محدود از دست داده باشند؟ سراغ دارید کسی را که هر چند وقت یک بار، خواب و خوراکش مختل شده باشد؟!

اگر پرسش نامه ای در اختیار ما بگذارند و از ما بخواهند گرفتاری های خود را به ترتیب اولویت فهرست کنیم، چند در صد نخستین گرفتاری خود را غیبت امام زمان علیه السلام خواهیم دانست؟
ظهور

اگر هم اکنون فرشته ای از آسمان نازل شود و بگوید: من ماموریت دارم فقط یک حاجت و خواسته ی تو را حتما بر آورده سازم، کدام یک از ما مهم ترین حاجت و خواسته ی خود را فرج امام عصر علیه السلام ذکر خواهیم کرد؟

در سفرهای زیارتی، در اوقات استجابت دعا، در آن لحظه هایی که دل می شکند و اشک جاری می شود، چه تعدادی از ما، درخواست فرج را در اولویّت دعاهایمان قرار می دهیم؟

تأسف آور است که بگویم یکی از هم کاران فرهنگی- که سال ها معلّم دینی و عربی بوده و اخیراً بازنشسته شده است- پس از مطالعه ی این سطور، به نویسنده گفت:

من تا به حال نمی دانستم علّت غیبت امام عصر (علیه السلام)، بی وفایی و بی معرفتی ما شیعیان است!!

به راستی امام عصر (علیه السلام) در کجای زندگی ما قرار دارد؟ متن یا حاشیه؟ متاسفم که بگویم حتی در حاشیه ی زندگی برخی از ما نیز حضور آقا لمس نمی شود .اگر یک بار کسی من و شما را به خانه ی خویش دعوت کند و بر سر سفره ی خود بنشاند و به اصطلاح نمک گیرمان کند سعی می کنیم به هر نحو ممکن این محبت را تلافی کنیم . چگونه است که عمری، خود به همراه خانواده و بستگان و هموطنان و هم نوعان و... همه ی مخلوقات خدا، مهمان خوان کرم امام عصر علیه السلام ایم؛ ولی حق نمک را ادا نمی کنیم؟!

متاسفانه آگاهی برخی نوجوانان و جوانان شیعه از زندگی ورزش کاران و چهره های به اصطلاح هنری و گاه علمی داخل و خارجی بیش تر از اطلاعات عمومی آن ها راجع به پیشوایان دین است.

واقعا جای امام عصر (علیه السلام) در زندگی فردی و اجتماعی ما خالی است!

آشنائی اکثر شیعیان با ابعاد زندگی امام دوازدهم علیه السلام ناچیز و مبهم است و فلسفه ی غیبت امام و ظهور آن حضرت برای آن ه ا به خوبی تبیین شده نیست... مگر از یازده امام پیشین چه قدر می دانند؟!

اگر چند سال باران نبارد و خشک سالی مزارع و کشتزارها و دام ما را تهدید کند، حاضریم سر و پا برهنه، به بیابان رویم و با دل شکستگی، نماز استسفا بخوانیم؛ هر چند با اندک احتمالی به آمدن باران. آیا شایسته نیست دوازده قرن غیبت- که خشک سالی معنوی و قحطی دیانت را به دنبال داشته و سعادت دنیا و آخرت ما را تهدید کرده و دین نگه داشتن (یعنی از جهنّم رستن) را هم چون گرفتن آتش در کف دست مشکل ساخته است- ما را برای نماز جهت طلب ظهور و تعجیل فرج، به دشت ها و صحراها بکشاند؟ این کاری بود که بنی اسرائیل کردند و جواب گرفتند. پیر و جوان و زن و بچه به بیابان رفتند و یک پارچه خلاصی خود را از ستم فرعونیان طلب کردند و خداوند متعال نیز صد و هفتاد سال از باقی مانده ی عذاب آن ها را بخشید.

آری، برای امور شخصی و دنیوی- اگر چه احتمال اجابت ضعیف باشد- دست به دعا می شویم؛ امّا برای رسیدن وقت ظهور و تسریع امر فرج- با آن همه سفارش ها که ائمه ی معصومین (علیهم السلام) راجع به تأثیر دعا در جلو افتادن زمان ظهور به ما کرده اند- کم تر دعا می کنیم!

در توسّلات و سفرهای زیارتی ما نیز اماممان غریب است. شده است تا به حال مفاتیح الجنان را باز کرده زیارت حضرت صاحب الامر (علیه السلام) را بخوانیم و در بخش بخش آن تعمّق کنیم؟ اگر به سفر عتبات عالیات برویم، چند روز در سامرّا توقّف خواهیم کرد؟

مردم باید برای رسیدن به مقام قرب خداوند- تعالی-، کسب سعادت دنیا و آخرت و نجات از عذاب جاودان الاهی، به در خانه ی اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه کنند و اگر سر برتافتند، به خویشتن ظلم و با دست خود موجبات هلاکت و خواری دنیا و آخرت خود را فراهم کرده اند.

برگرفته از: کتاب " آشنایی با امام عصر" نوشته ی دکتر علی هراتیان