ضرورت وجود امام معصوم (ع) از منظر قرآن و روایت

دلایل وجوب و ضرورت وجود امام معصوم (ع) شامل دلیل های  عقلى و نقلى مى‏شود. البته دلایل عقلى صرف عقلی نبوده بلکه مبتنی بر شرع مقدس اسلام می باشد .

دلایل عقلى:

الف-ضرورت حفظ شریعت:

هر جامعه دینى، نیازمند شخصى است که کلام  و رفتارش، حجّت قاطع و میزان حق و باطل باشد تا چنانکه در مسائل دینی و محتواى آن  اختلافى پیش آمد، با مراجعه به او، اختلافات حل و فصل گردد و دین از انحراف مصون بماند.

 در دین مقدّس اسلام نیز، وجود چنین انسان هاى بعد از پیامبر گرامى اسلام (ص) تعیین و تعریف شده اند در غیر صورت برداشت هاى مختلف واحیاناً غلط از دین، قوام و بقای دین مقدس را به صورت صحیح در فرهنگ جامعه به خطر مى‏اندازد.

حضرت امام رضا (ع) در این زمینه فرمودند :

 «... اگر خداوند، امامى استوار، امین، حافظ و نگاهدار (دین و اسرار الهى) براى مردم قرارندهد، به طور قطع، شریعت کهنه مى‏شود و دین از بین مى‏رود و سنّت پیامبر و احکام الهى، دگرگون مى‏شود، بدعت گزاران بر آن مى‏افزایند و ملحدان از آن مى‏کاهند و کار را بر مسلمانان مشتبه مى‏سازند.» (بحار الانوار، ج 23، ص 32، چاپ آخوندى)

ب- نیاز جامعه به رهبران الهى:

انسان، نیازمندیهایى دارد که جز از راه تشکیل جامعه و تعاون عمومى برآورده‏ نمى‏شود و جامعه صالح، جز در پرتو اجراى قوانین الهى شکل نمى‏گیرد و اجراى آنها، نیازمند به شخصى است که خودش در مرحله اول، عالم و عامل به آن باشد واز لغزش و خطا محفوظ باشد تا آن را بطور دقیق اجرا کند و حق هر صاحب حقّى را ادا نماید و گرنه آن قوایى که براى رسیدن هدف کمال در وجود انسان گذارده شده، بطور کامل به ظهور نمى‏رسد و لازم مى‏آید که ایجاد آنها از ناحیه خداوند متعال لغو باشد و او حکیم است و صدور کار لغو از خدا، محال است.

حضرت امام رضا (ع) به روایت فضل بن شاذان، چنین فرمودند:

 «و یکى از علّتهاى تعیین اولى‏الامر از طرف خداوند، آن است که آنها را در امور دین و دنیا که لازم دارند، سرپرستى و ریاست کند. پس حکیم با توجه به حکمتش، امکان ندارد انسانها را از چیزهایى که مى‏داند به آنها نیازمندند و قوام آنها جز به آن نیست، محروم رها کند.»

( بحار الانوار، ج 23، ص 32.)

ج-معارف و حقایق  دین نیازمند  مفسرکامل است :

خداوند، اسلام را به عنوان یک دین کامل به پیامبر وحى کرد و دستورى از اسلام ناگفته به پیامبر باقى نماند، ولى آیا از دستورات اسلام، نگفته به عموم مردم باقى مانده یا نه؟

برادران اهل تسنن، حرفشان این است که دستورات اسلام هر چه بود، همان بود که پیامبربه اصحابش گفت. بعد در مسائلى که در مورد آنها از اصحاب هم چیزى روایت نشده، گیر مى‏کنند که چه کار کنند و پاى قیاس را به میان مى‏کشند،

ولى شیعه مى‏گوید: نه خدا دستورات اسلام را ناقص به پیامبر (ص) وحى کرد و نه پیامبر (ص) آنها را ناقص براى مردم بیان کرد، پیامبر کاملش را بیان کرد، اما آنچه پیامبر کامل بیان کرد، همه آنهایى نبود که به عموم مردم گفت (بسیارى از دستورات بود که موضوع آنها در زمان پیامبر (ص) پیدا نشد و بعد سؤالش را مى‏کردند) اما رسول خدا (ص) همه دستوراتى را که از جانب خدا بود، به شاگرد خاصّ خودش (آقا امیر المومنین امام على علیه السلام)تعلیم فرمودند  و به آن حضرت فرمودند: شما دستورات در زمان مناسب و ضرورت براى مردم بیان کن. (امامت و رهبرى، مرتضى مطهرى، ص 54، اقتباس)

پاسخ به یک شبهه: آیا امکان ندارد بدون امام معصوم، احکام و قوانین شریعت در بین بشر محفوظ بماند، به این صورت که هر دسته‏اى از مردم، حافظ یک سلسله از احکام باشند؟

پاسخ: احکام و قوانینى که از جانب پروردگار براى هدایت انسانها فرستاده شده، در صورتى از تغییر و تحریف مصون مى‏ماند که حافظ آنها کسى باشد که سهو و فراموشى در او راه نداشته و از گناه، معصوم و در امان باشد و بدون وجود امام معصوم، چنین موضوعى تحقق پیدانمى‏کند؛ زیرا امکان ارتکاب خطا در هر یک از افراد ملّت وجود دارد و مجموع ملّت نیز جز آحاد و افراد، وجودى ندارد. بنابراین، وقتى هر فردى از آنان غیر معصوم شد، مجموع هم غیر معصوم خواهد بود.

حضرت امام رضا (ع) درباره ضرورت وجود امام معصوم(ع)  فرمودند:

چون براى مردم قوانین و دستورات معیّنى تعیین شده و مأمورند از حدود شرعى تجاوز نکنند، این موضوع امکان ندارد مگر اینکه شخص امینى بر آنان، گمارده شود .... (بحار الانوار، ج 23، ص 32 )

دلایل نقلى:

الف- از دیدگاه قرآن:

آیاتى در قرآن کریم بر لزوم وجود معصوم (ع) در میان امت دلالت دارد که به عنوان نمونه، یک آیه را مورد بررسى قرار مى‏دهیم:

 «وَ یَقُولُ‏الَّذینَ کَفَرُوا لَوْلا انْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ‏رَّبِّه‏ انَّما أَنْتَ‏مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ‏هادٍ» ( رعد/ آیه 7 )

و کسانی که کافر شدند مى‏گویند: چرا آیه‏اى از پروردگارش  بر او نازل نشده است؟ تو تنها بیم دهنده‏اى و براى هر گروهى هدایت کننده‏اى است.

معجزه، یکى از وظایف پیامبر (ص)، براى اثبات حقانیت خود و پیوند با وحى الهى است و مردم حقیقت جو به هنگام شک و تردید در ادعاى نبوّت، این حق را دارند که معجزه طلب کنند، مگر اینکه دلایل نبوّت از طریق دیگر آشکار باشد، لیکن مخالفان انبیا، همواره داراى حسن نیّت نبوده و معجزات را براى دستیابى به حق نمى‏خواستند، بلکه به عنوان لجاجت و عدم تسلیم در برابر حق، هر زمان  با ذکر این حقیقت که معجزات به دست خداست و به فرمان او انجام مى‏گیرد و ما وظیفه تعلیم و تربیت مردم را به عهده داریم، دست رد بر سینه این گونه افراد مى‏زد.

از این آیه شریفه استفاده مى‏شود که هیچ قومى در هیچ زمانى بى‏نیاز از هدایتگرى (اعم از پیامبر یا هادى دیگرى) که آنها را به سوى حق هدایت کند، نیست.

از امام محمّد باقر (ع)، در مورد تفسیر این آیه شریفه نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمودند:

 «رَسُولُ اللَّهِ الْمُنْذِرُ و فى کُلِّ زَمانٍ مِنَّا هادِیاً یَهْدیهِمْ الى ما جاءَ بِهِ نَبِىُّ اللَّهِ ثُمَّ الْهُداةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِىٌّ عَلَیْهِ السَّلامُ، ثُمَّ الْأَوْصِیاءُ واحِداً بَعْدَ واحِدٍ» ( بصائر الدرجات، ص 9، کتابخانه آیت اللَّه مرعشى )

رسول خدا بیم‏دهنده است و در هر زمانى از ما (اهل‏بیت) هدایتگرى مى‏باشد، که هدایت مى‏کند (مردم را) به سوى آنچه که پیامبر (ص) و نبىّ خدا (از طرف پروردگار) آورده است و هدایت کنندگان بعد از پیامبر (ص) امام على(ع) و بعد از او جانشینان معصوم (ع) یکى بعد از دیگرى هستند.

فخر رازى، از دانشمندان بزرگ اهل تسنن در ذیل آیه شریفه «انَّما انْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» از ابن عباس چنین نقل مى‏کند:

 «وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ یَدَهُ عَلى‏ صَدْرِهِ فَقالَ أَنَا الْمُنْذِرُ، ثُمَّ أَوْمَأَ الى مِنْکَبِ عَلىٍّ (ع) وَ قالَ أَنْتَ الْهادِى‏ یا عَلِىُّ بِکَ یَهْتَدى‏ الْمُهْتَدُونَ مِنْ بَعْدى‏» 

 ( تفسیر کبیر، فخر رازى، ج 11، ص 186، نشر بنیاد پژوهشهاى اسلامى مشهد )

پیامبر دستش را بر سینه خود گذاشت و فرمودند : منم منذر، سپس به شانه على (ع) اشاره کرد و فرمودند: تویى هادى و به وسیله تو بعد از من هدایت خواهان هدایت مى‏شوند.

ب- از دیدگاه روایات:

حضرت امام صادق (ع) فرمودند:

 «لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ امامٍ لَساخَتْ» اگر زمین بدون امام (ع) بماند، فرو خواهد رفت.

( اصول کافى، ج 1، ص 252، نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام )

سؤال: چگونه وجود امام و حجّت، مایه آرامش و نبودن آن، موجب نابودى (اهل) زمین مى‏شود؟

پاسخ: انسان، براى هدایت شدن و به کمال رسیدن، به انسان کاملى نیازمند است که خود هدایت شده باشد و بتواند دست او را گرفته و به سر منزل مقصود و کمال بندگى که هدف از خلقت است، برساند. به عبارت دیگر، انسان واسطه در هدایت مى‏خواهد و هدایت او بدون وجود و راهنمایى خاص امام معصوم (ع) که خود نمونه انسان کامل است، امکان پذیر نیست.

از طرف دیگر، آنچه که در زمین است، براى انسان خلق شده است. «1» بنابراین، فیض خداوند، به خاطر انسان به بقیه موجودات مى‏رسد و فیض رساندن به خود انسان نیز، به برکت وجود امام معصوم (ع) صورت مى‏گیرد. با توجه به این دو مسأله، روشن مى‏شود که امام (ع) واسطه فیض خداوند به تمام عالم است و اگر نباشد، تمام دنیا نابود مى‏شود.

در مناظره هشام بن حکم با عمرو بن عبید (از بزرگان معتزله در زمان خود) امام به قلب عالم خلقت تشبیه شده و بدیهى است که اگر قلب یک انسان از کار بیفتد، از دیگر اعضاى بدن کارى ساخته نیست و همین تشبیه، جایگاه امام را در میان مخلوقات نشان مى‏دهد.  

 ( علامه مجلسى مشروح این مناظره را در بحار الانوار، ج 23، ص 6- 9، نقل کرده است. )

همچنین حضرت امام صادق (ع) فرمود:

 «لَوْ کانَ النَّاسُ رَجُلَیْنِ لَکانَ احَدُهُمَا الْامامُ وَ قالَ: انَّ اخِرَ مَنْ یَمُوتُ الْامامُ لِئَلَّا یَحْتَجَّ احَدٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ تَرَکَهُ بِغَیْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَیْهِ» ( اصول کافى، ج 1، ص 254، نشر فرهنگ اهل بیت‏ )

اگر مردم زمین تنها دو نفر باشند، یکى از آن دو، امام است و فرمود: آخرین کسى که بمیرد، امام است تا کسى بر خداى عزّوجلّ احتجاج‏نکند که خداوند او را بدون‏حجّت واگذاشته است.

آنچه که از مجموع این حدیثها و مثل آن، استفاده مى‏شود، این است که خداوند تا زمانى که انسانى در روى کره خاکى وجود دارد، او را بدون «حجّت» وامام معصوم(ع) نخواهد گذاشت.

خلاصه‏

لزوم وجود امام معصوم (ع) در هر زمان، به دلایل مختلف عقلى و نقلى ثابت شده است. از جمله دلایل عقلى عبارتند از:

1- باید از هر نوع سوء استفاده از شریعت الهى و آیات قرآن جلوگیرى شود و این ممکن نیست جز با مراجعه مردم به امام معصومى که میزان حق و باطل است و قول و نظر او حجّت است.

2- پیاده کردن دقیق احکام خداوند و تشکیل حکومت الهى، جز با حکومتى که در رأس آن امام معصومى باشد، امکان پذیرنیست.

3- اگر پیامبر اسلام به بیان تمام احکام و فروع موفق شده باشد، لیکن، امّت اسلام به حفظ و صیانت سنت او موفق نشده‏اند، پس باید در میان امّت امام معصومى که در علم و عصمت مانند پیامبر باشد و جود داشته باشد تا سنتها و احکام را حفظ کند و اگر پیامبر به بیان آنها موفق نشده است، باید کسى باشد که احکام را از پیامبر شنیده باشد و به مردم ابلاغ کند.

از جمله دلایل نقلى آیه: «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا ... انَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» است که روایات مختلفى از طریق شیعه و سنّى درباره آن نقل شده که مقصود از «منذر» پیامبر و مراد از «هادى» امام معصوم (ع) است و روایات مختلفى نیز وارد شده که اگر زمین بدون وجود امام معصوم باشد، فرو خواهد و رفت اگر تنها دو نفر روى زمین باشند، باید یکى از آنان امام باشد.

‏منبع: کتاب امامت و ولایت‏ - نام مؤلف:على نورى- صفر علیپور