برگ برنده


کاری با بحث های نظامی و هزینه های جنگ 8 ساله ندارم. چرا که بعضیها معتقدند که شاید زودتر از 8 سال میشد با صدام به توافق رسید و نیروهای مستعد کشور را در داخل به کار گرفت و نه در پشت خاکریز های جنگ! 
وقتی در مناطق جنگی هستی ناخود آگاه در این فکر هستی که چطور ممکن است در مقابل کشوری ایستاد که به قول فرماندهانش از 86 کشور جهان مورد حمایت تسلیحات نظامی، نیروی انسانی و مالی قرار داشتند!

و این همان رمزی است که با تحلیهای خشک کلاسی نمی توان به آن جواب داد و باید روش فهم مطلب را تغییر دهیم! و با رسیدن به آن رمز، در سنگر مبارزه کنونی با و جود مشکلات عدیده خواهیم توانست راه خود را پیدا کنیم!
برگ برنده ما در جنگ نه تسلیحاتمان بود نه نیروی نظامی و نه ثروت کشور بلکه برگ برنده ما انسانهایی بود که توانستند خود را به خدا برسانند در هرروز از این نبرد نابرابر انسانهایی تربیت می شدند که اراده ای پولادین آنها سد های آهنین دشمن را در هم می شکست!... 
و هرچه قدر این افراد بیشتر می شدند به پیروزی های بیشتری دست می یافتیم. شاید حکمت خدا در طولانی شدن جنگ تحمیلی، تربیت و ذخیره انسانهایی بود که بتوانند عطر او را به مشام جانها برسانند و حتی میتوان گفت: خدا با به وجود آوردن این مدرسه انسانهای مورد نیازکشور را برای ادامه مسیری که در پیش رو داریم تامین کرد....
حال بار الها از تو میخواهیم در این برهه از زمان قدرت رسیدن به این برگ برنده را بوسیله مبارزه با دشمن بزرگ که همان مبارزه با نفس و شیطان است، به ما عطا کنی که اگر بتوانیم آنها را در هم بشکنیم، دیگر مشکلات بیرونی قدرت از پای انداختن ما را نخواهد داشت. آمین