اسم اعظم و استجابت دعا 

مى دانیم که هر کس اسم اعظم را بداند، دعاى او مستجاب مى شود و مى تواند معجزات و کارهاى خارق العاده و عجیبى 

انجام دهد، و مطابق روایات بسیار، امامان معصوم ما داراى اسم اعظم در سطح بالا بودند، تا آنجا که از امام باقر(ع) و امام 

صادق(ع) نقل شده که فرمودند: ((آصف برخیا (وزیر حضرت سلیمان) که تخت بلقیس را در یک لحظه از یمن به بیت 

المقدس آورد، فقط داراى یک حرف از اسم اعظم بود، ولى ما داراى 72 حرف از اسم اعظم هستیم.))

اینک سوال این است که اسم اعظم چیست؟


پاسخ: اسم اعظم، تنها اسم و نام کلمه یا اسم صفتى از صفات خدا نیست، بلکه بیشتر 

مربوط 

به عمل است، لذا دانستن اسمإ الهى و لفظ تنها، کارساز نخواهد بود.

 همانطور که نام فروردین ایجاد گل و گلستان نمى کند و اسم چراغ، شب تاریک را روشن 

نمى نماید، لذا باید در پشت 

این اسم، در جستجوى مسمى بود، اسم بى مسمى هرگز معجزه آفرین و داراى قدرت تصرف 

در جهان آفرینش نخواهد 


بود. به همین دلیل بلعم باعورا که در عصر حضرت موسى(ع) مى زیست و بر اثر علم و تقوا به 

مقامى رسیده بود که 


به اسم اعظم آگاهى یافته بود، و به همین دلیل، دعایش مستجاب مى شد، وقتى که هوس 

هاى نفسانى به او راه یافت و 

با موسى(ع) در ماجراى جنگ با عمالقه، مخالفت کرد، این موقعیت از او گرفته شد و دیگر 

دعایش به استجابت نمى 

رسید،و نور اسم اعظم نیز از او خارج شد و تاریکى گمراهى او را فرا گرفت.

خداوند نیز در قرآن او را چنین نکوهش مى کند:

((فمثله کمثل الکلب، مثل او همچون سگ است)) 


نتیجه این که اسمإ حسنى و نام هاى الهى نشان گر همان صفات الهى هستند و کسى که 

به این صفات تخلق یابد

و داراى مفاهیم این صفات شود، یعنى مظهر این صفات ، حتى بخشى از این صفات ، گردد 

مى تواند آن چنان تکامل 

روحى یابد که حامل اسم اعظم گردد و خداگونه شود، وگرنه یک شخص گناهکار هرگز نمى 

تواند با تلفظ یک کلمه از اسمإ الهى، مستجاب الدعوه و مانند آن شود.