چگونه می توان جامعه را اصلاح کنیم؟

این نوشته به ارائه راهکاری ساده برای اصلاح جامعه می پردازیم . راهکاری که از همین  لحظه می توان شروع کرد.

 

اول  از همه لازم توجه داشته باشیم  که یکی عناصرمهم در پیدایش  تمایلات  و تفکرات و فرهنگ ها  در جامعه تک تک افراد آن جامعه می باشد به عبارت اخری یکایک ما هستیم که جامعه را تشکیل می دهیم و افکار ، گفتار ، رفتار و عادات خانوادگی ، اجتماعی و سیاسی ماست  که موجب تولید و ایجاد فرهنگ و سبک  زندگی فردی و  اجتماعی در جامعه می شود.

اگر دقت داشته باشیم  متوجه خواهیم شد که پس از گذشت هزاران سال ازتاریخ  تشکیل جامعه ایران ، ما الان که در این سرزمین پهناور و زیبا زندگی می کنیم  هر فرازی از فرهنگش به یکی از وقایع گذشته آن باز می گردد.

ایران به دلیل موقعیت استراتژیک خوبی که داشت در طول تاریخ بارها و بارها مورد تجاوز و حمله کشورهای متعدد ی قرار گرفته است  و هر کس به دنبال این بود که این سرزمین زرخیزرا به تسخیر و تملک خود در بیاورد. از عثمانی ها گرفته تا مغول ها و اعرا ب و یونانی ها و ...

آنچه قابل توجه است این که به همراه هر  حمله و تجاوزی نظامی  به ایران  در هر زمان و برهه فرهنگ های  خاص و متعددی نیز یه فکر و فرهنگ کشور عزیز مان هجوم اورده ، به  افکار و گفتا رو رفتار مردم این مملکت تزریق  شده است.

گاهی مجبور بودند فلان کار را بکنند گاهی می بایست بر خلاف گذشته عمل می کردند. تمامی این تغییرات در آن زمان باعث ایجاد فرهنگ ها و سنت های مختلف در جای جای این کشورمی شد.

اگر100 کیلومتر از محل سکونت خود  به جای دیگر سفر کنید و اندکی دقت فرمایید  متوجه تغییرات فرهنگی بسیار قابل ملاحظه ای خواهید شد.

جوامع عام اغلب به صورت شبکه ای، فرهنگ می گیرند به این صورت که از فردی به فرد دیگر انتقال پیدا می کند و پس از مدتی تبدیل به یک هنجار در آن جامعه می شود. فرهنگ این جوامع از نوع تقلیدی و متعصبانه است
جوامع مترقی و متعالی  که اکثر قشر آن را افراد تحصیل کرده و باسواد تشکیل می دهند سعی بر این دارند که بر اساس افکار و اندیشه خود ، فرهنگ خود را بسازند و روش آنها روش خود ساخته است.

بدیهی است زمانی که پشت هر رفتار، تفکر و منطق وجود داشته باشد آن رفتار پسندیده  و مطلوب خواهد بود و  آن جامعه دارای فرهنگ تاثیر گذار و ارزنده می شود.

اینک باید  توجه داشته باشیم  که چگونه می توان یک جامعه  عام به جامعه پیشرفته تبدیل کرد و چه عوامل و عناصری در امر دخالت دارند.

سه عامل مهم وجود دارند  که می توانند در تغییر، تعویض ، ترقی  یا  تنزل فکر و فرهنگ  جامعه نقش اساسی  ایفا نمایند  وآن سه عنصر و عامل مهم عبارتند از :

ا- مردم جامعه  2- مسئولین جامعه  - 3- دین غالب در جامعه


1- مردم جامعه

بهتر است همین الآن از خودمان سوال کنیم که جامعه چیست؟ جواب بسیار ساده است. جامعه ما هستیم تک تک ما انسان ها وقتی در کنار یکدیگر قرار می گیریم جامعه را تشکیل می دهیم .

مردم باید در ابتدا خود و اطرافیان خود را اصلاح کنند تا جامعه اصلاح شود.

رفتار یک پدر با فرزند خود باعث رفتار آن فرزند در جامعه می شود. اگر پدری فرزند خود را دشنام دهد، وی نیز یک بچه و کس دیگری را پیدا کرده،  به او دشنام می دهد. این زنجیره تا ابد ادامه پیدا می کند و این گونه است که می گویند حکومت های دیکتاتور در جوامع دیکتاتور تشکیل می شوند.

 

2- مسئولین و حاکمان جامعه :

با توجه به مطلب مذکور  کار ساده ای است که حدس بزنیم مسئولین و حاکمان  جامعه چه تأثیری می توانند در فرهنگ یک جامعه بگذارند.  " الناس علی دین ملوکهم " مردم بر دین پادشاهان و حاکمان خود هستند .

مسئولین و حاکمان جامعه افرادی هستند از داخل همان جامعه هستند  ، از جای دیگر نیامده اند. افرادی که در جامعه ای با فرهنگ خاص خود بزرگ شده اند و رفتار و عادات  آنها  با فکر و فرهنگ همان جامعه شکل گرفته است وقتی که سوار بر مرکب قدرت شدند ب همان طرز تفکر  و با همان فکر و فرهنگ ، قانون وضع می کنند. این گونه است که فرهنگ تبدیل به قانون می شود.

اگر جامعه ای فرهنگ خشن داشته باشد، قانون آن جامعه نیز خشن است. مسئولین و حاکمان  جامعه ، هنجار را تبدیل به قانون کرده و افراد را مجبور به پیروی از آن می کنند.

3- دین غالب در جامعه

یکی از عوامل و عناصری  که در رفتار و سبک زندگی  و آداب و رسوم  یک جامعه اثر گذار است دین غالب بر مردم آن جامعه و میزان سریان و جریان احکام  دین در جامعه وکیفیت و کمیت عمل مردم به احکام دین می باشد.   

بعد ایدئولوژیکی دین افراد را به سمت و سویی سوق می دهد که افراد جامعه افکار ، گفتا ر و رفتارو عادات خود را در جامعه به وسیله آن دین مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند و هر بیشتر احکام دین خویش محقق سازندو خودشان را به دین غالب جامعه نزدیک تر نمایند . .

 نمونه های زیادی از این مورد را می توانیم در جامعه خود پیدا کنیم. اگرمعلمان و مبلغان دینی  انسان های منصف  و متقی و خودساخته باشند خود دقیقا به احکام  دین  عمل نمایند می توانند یک جامعه را دگرگون کند. همان کاری  که حضرت محمد (ص) در زمان خود با اعراب جاهل و بدوی و بیابان نشین کرد.

 فرهنگ جامعه اعراب قبل از اسلام آنقدر پست و خوار بود که به آن دوران جاهلیت نام داده اند و دین اسلام یک انقلاب فرهنگی در جامعه آن زمان بود.

پس تا زمانی مبلغین دین انسانهای متقی و موجه هستند و مردم از آنها پیروی می کنند سعادت و خوشبختی به جامعه سایه می افمند و الا فلا . اما اگر خدا ناکرده معلمین و مبلغین دین آدم های فاسق و دنیا پرست و مال اندوز باشند نه تنها دین در جامعه اثر مثبت نمی گذارد بلکه دین سپرو ستر خلاف کاری و اسبا ب دنیا پرستی و مال اندوزی می گردد و بدتر از همه به جهت اعمال بد و فاسد گاهی  دین زیر سوال می رود  و صاحبان دین  حقیقی هم متهم می شوند .

خلاصه کاری بجای می رسد هر کس یک تعریفی از دین واحد ارائه می دهد د ردین فرقه های متعدد بوجود می آید و هرکس با نهایت تعصب  از دین ساخته خود  پیروی می کند و وضعی پیش می آید امروز ما در جهان شاهد آن هستیم .  

چند راهکار ساده برا ی اصلاح جامعه :

1-       مردم ابتدا خود و اطرافیان خود را اصلاح کنند.

2-      مسئولین و حاکمان  جامعه باید متخلق به اخلاقی اسلامی و قرآنی شوند و بر اساس هنجار های اسلامی و قرآنی  و به دور از هر گونه سلایق شخصی رفتار نمایند.

3-      دین آن گونه که هست و آن گونه خدامتعال  نازل فرموده به مردم  جامعه و جهان ابلاغ و تبلیغ  و تفهیم شوند و در تبلیغ  دین روش های شیوا و زیبا  اتخاذ گردد  و نهایت درایت و بلاغت و شرح صدر تبیین  و تبلیغ و تفهیم شود

 

در یک کلام بگویم . " اصلاح عالم در گروتربیت و اصلاح آدم است وبس  "

 تا زمانی که انسان  تربیت نشود امکان اصلاح جامعه میسور نمی باشد .