علل و چرایی رخداد انقلاب اسلامی ایران
هر چه از سال پیروزی انقلاب اسلامی دور می شویم به دلایل متعدد از جمله تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی و دستاوردهای انقلاب اسلامی ، جابه جایی جمعیتی و نسلی،نیازها و مطالبات جدید و تغییر و تحولات اعتقادی و اخلاقی و سبک زندگی این سؤال که «چرا انقلاب شد؟» در ذهن برخی ها از مردم بوِیژه جوانان عزیز مطرح می گردد .
هرچند درباره علل و چرایی رخداد انقلاب اسلامی تاکنون صدها کتاب و هزارها مقاله و تحلیل به رشته تحریر درآمده و از دیدگاه ها و منظر های متفاوتی به این موضوع پرداخته شده است اما همچنان این سؤال می تواند برای بحث و بررسی قرار گیرد و به ویژه برای نسلی که با نگاهی نو به دنیای اطراف خود می نگرد و برای هر سؤالی پاسخی شایسته می خواهد.
قطعاً پاسخگویی به سؤال «چرا انقلاب شد؟» در ایامی که سی و چهار سال از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را سپری می کنیم، خود بزرگ ترین پاسداشت انقلاب است و البته کاری دشوار و نفس گیر است .
با ارزیابی و مقایسه آنچه رخداده و محقق شده با آنچه آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی ایران بود و هست کاملاً روشن خواهد شد هنوز ما در اول راه هستیم و تا رسیدن به اهداف و آرمانه های والای انقلاب شکومند اسلامی راه بسیار زیاد و دشواری داریم که آن بفضل الهی و با رهبری های حکیمانه ، عالمانه و بصیرانه حضرت امام خامنه ای (ادام الله ظله ) و سایه عنایات قطب عالم امکان آقا امام زمان (عج) طی خواهد شد .
هر چند گاهی برخی رخداد های زشت و بد اخلاقی های سیاسی وخیانت های اقتصادی و سیاسی برخی افراد سرشناس و گنده - که خودشان روزگاری انقلابی بودند- موجب دل نگرانی و احیاناً شک و شبه برخی افراد عوام در تقدس وحقانیت روشن تر از آفتاب انقلاب اسلامی می گردد .
در حالی که می دانیم هرگونه نقد و نظر و تحلیل نسبت به حوادث و وقایع گذشته از هر موضع و منظری که باشد هیچ گونه تغییری در آنچه رخداده به وجود نمی آورد و تنها فائده ای که می تواند بر این گونه بحث ها مترتب باشد عبرت آموزی از گذشته و به عبارتی گذشته را چراغ راه آینده ساختن است.
هر یک از ما چه موافق انقلاب باشیم و چه مخالف انقلاب، با رخداد آن مواجهیم و انقلاب اسلامی به صدها دلیل روشن و مبرهن اتفاق افتاده است. بر ماست که ریشه و علل آن را دریابیم و جریان جاری دریای خروشان انقلاب را دنبال کنیم و ببینیم به کجا می خواهد برود؛ ؟ آری از این منظر است که سؤال «چرا انقلاب شد؟» قدر و قیمت می یابد و راهگشا می شود.
همان گونه بیان شد ، در پاسخ به «چرا انقلاب شد» صدها کتاب و مقاله تدوین وتحریر شده است . بازسازی شرایط تاریخی و جغرافیایی و ظرف زمانی و مکانی که انقلاب در درون آن شکل گرفت و به پیروزی رسید حداقل به پهنای ۲۵ سال (از ۲۸ مرداد ۳۲ تا ۲۲ بهمن ۵۷) عمر می طلبد و طبیعی می نماید که هر نویسنده و تحلیل گری به واگویی گوشه یا گوشه هایی از آن موفق شود و البته با ظن خود تاریخ بنویسد.
واقعه عظیم انقلاب اسلامی ایران را می توان به فیلی در تاریکی مولوی تشبیه کرد، فیلی که شناخت همه جانبه آن روشنایی و زمان می طلبد و نباید با عجله و با گذشت اندک زمان نسبت بدان داوری نهایی کرد، همچنانکه هنوز پس از گذشت بیش از دویست سال از رخداد انقلاب کبیر فرانسه درباره آن می نویسند و به جمع بندی نرسیده اند.
اگر فردی از من این سؤال کند که " چرا انقلاب شد ؟؟ " پاسخم این خواهد بود که برخی علل اصلی انقلاب اسلامی «اسلام ستیزی دولت ، تحقیر ملت ، بردگی غرب درحضیض ذلت ، » است .
اکثریت مردمی که با انقلاب اسلامی ایران همراه شدند (علی رغم اختلافات فکری و عقیدتی و سیاسی) طی یک دوره زمانی (ربع قرن) احساس کردند که تحقیر شده و شخصیت آنها توسط دول خارجی (آمریکا و انگلیس به واسطه انجام کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق) و حاکمان داخلی خدشه دار و لگدمال شده است.
حضرت امام خمینی(ره) با نهایت بصیرت ودرایت با شناخت زمان و مکان و موقعیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی جهان و درک و فهم صحیح شرایط داخلی و خارجی ایران بر روی مساله اسارت و حقارت ملت و اسلام ستیزی دولت انگشت نهاد و با استعانت از خداوند سبحان و با تکیه بر آموزه های دینی قرآن و جوهره تفکر شیعیان امت بزرگ ایران را به «انقلاب علیه تحقیر واسارت و اسلام ستیزی و دیانت » فراخواند و امت اسلامی هم با تمام توان و جان دعوت امام را اجابت کردند.
شعارهای اصلی انقلاب عبارت بودند از : «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که این شعار ها بیانگراین است ملت بزرگ و بصیر ایران خواستاراسلام و دیانت و رهایی ازتحقیر و بردگی و اسارت وتعیین نوشت خویش با دست خود و ابراز انزجار از استبداد و سلطنت هستند .
حتی اگر نظر برخی را که بیان می دارند رژیم پهلوی در جهت عمران و آبادانی کشور قدم هایی برمی داشت و مسیر رشد و توسعه اقتصادی ایران را هموار می نمود که به نظر بنده یک دروغ و کذب محض است و اتفاقاً رژیم منفور پهلوی بهترین فرصت های تاریخ ایران را سوزاند و ایران را در سراشیبی بدبختی و فلاکت و جهل و بی عفتی و بی غیرتی و ذلت و خفت نهاد.
انسان ها فطرتاً نبه نوعی خلق شده اند که علاوه بررفاه و معیشت به موقعیت و شخصیت خود نیز فکر می کنند و در منظومه هستی و نظام سیاسی مستقر به نقش خود می اندیشند و اتفاقاً هر چه جامعه ای ازنظر سطح رفاه و آسایش بالاتری برخوردار شود به همان میزان مردم ان جامعه به دنبال ایفای نقش و سهم و جایگاه بیشترخود در اداره جامعه خواهد بود .
رژیم پهلوی به مرور زمان علی رغم پیشرفت های سوری در عرصه های اقتصادی و نظامی همه درهای سیاست را به روی مردم (به ویژه نسل جدید تحصیل کرده ) بسته بود و جز فرمان شاه حاکم نبود.
رژیم منفور پهلوی با حمایت آمریکا و انگلیس روز به روز براستبداد و اختناق و اسارت و حقارت ملت و اسلام ستیزی و دیانت می افزود و تراکم تحقیرو زورگوی رژیم به انبار باروتی تبدیل شده بود که با یک جرقه (با انتشار مقاله ای توهین آمیز علیه امام خمینی) به آتش کشید و خرمن رژیم پهلوی را سوزاند.
حضرت امام خمینی(ره) بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در اولین اقدام خود انقلاب را به رأی و نظر مردم گذاشت وملت بزرگ ایران را وارد تاریخ کرد، برای اینکه دردول تاریخ گذشته ایران ، ملت ایران هیچ نقش و سهمی در تأسیس و اداره آنها نداشته اند و همواره مغلوب شمشیرها و فرمانبر مستبدان حاکم بوده اند،
رأی اکثریت و 98.2 در صدی ملت ایرن به «جمهوری اسلامی ایران» مبین و مفسرنکته این است همه ملت ایران طالب اسلام و استقلال و آزادی و احترام و تعیین نوشت خود به دست و تدبیر خویش هستند .
اما نکته قابل دقت و توجه این که اگر این قاعده منطقی و فلسفی را بپذیریم که علل موجبه انقلاب اسلامی همان علل مبقیه انقلاب نیز می باشد باید بدانیم که ملت بزرگ ایران در سال ۵۷ برای نان و آب و اقتصاد انقلاب نکردند، چرا که تأمین اینها وظیفه هر حکومت و دولتی است بلکه امت اسلامی ایران برای حفظ ارزشها وبرای حراست و پاسداری از اسلام و قرآن و برای رهایی از اسارت و حقارت و بردگی غرب و شرق و ایفای نقش اساسی در اداره امور کشورو تعیین سرنوشت خود با دست توانا و قدرت مند خویش انقللاب کردند .
حضرت امام خمینی (ره) نیز به خوبی این موضوع را دریافت و پس از پیروزی انقلاب با رای و نظر امت اسلامی حکومت جمهوری اسلامی ایران بنیان گذاری با قانون اساسی محکم و متقن ایفای نقش امت را در نوشت خویش نهادینه کردند.
خدایا چنان کن سر انجام کار /// تو خشنود باشی و ما رستگار