آیا کاروان اسرا اربعین اول به کربلا رسیدند ؟

در روز دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری آن واقعه هولناک رخ داد. اصحاب و یاران یکی پس از دیگری عازم میدان نبرد شده و در دفاع از امام خود جانشان را فدا کردند. نوبت به بنی هاشم رسید. آنها نیز در راه امام جانبازی کردند از علی اکبر تا ابالفضل. آخرین و خردسالترین سرباز امام و شهید کربلا نیز در آغوش پدر بال و پر زد و صفحه ای از مظلومیت پدر را ورق زد و حسین ـ علیه السلام ـ تنها شد.... 
امام پس از وداع با اهل بیت خود به صحنه نبرد وارد شد و پیوسته دشمنان دین خدا را می کشت و بر روی زمین می انداخت. و افراد زیادی را نیز مجروح کرد.[1] عمر سعد که لشکر خود را بیچاره یافت فریاد زد: از همه طرف بر او حمله کنید..... همه تیراندازان و نیزه داران حسین ـ علیه السلام ـ تنها را محاصره کردند و گروهی نیز برای تضعیف روحیه و بر هم زدن تمرکز حضرت به طرف خیمه ها رفتند. امام نیز همینطور که دشمن را می شکافت و مثل برگ خزان روی زمین می ریخت خود را به خیمه نزدیک کرد و با صدایی رسا فرمود: ای پیروان آل ابوسفیان اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید در دنیا جوانمرد باشید....[2] حملات دشمن شدیدتر شد و امام خسته و زخمی و بی حال و ناتوان شد و با ضربه نیزه ای از روی اسب افتاد و از جانب راست صورت بر روی زمین قرار گرفت.... زینب از خیمه بیرون دوید و فریادکنان نزدیک پیکر بی جان برادر رسید. اطراف خود را نگاه کرد و هیچ آشنایی نیافت لاجرم رو به عمر سعد کرد و فرمود: «آیا ابو عبدالله کشته می شود و تو ایستاده ای و تماشا می کنی؟» امام متوجه خواهر شد و فرمود به خیمه برگشته و مواظب اطفال باشد. زینب برگشت و دشمن حلقه محاصره را تنگ تر کرد و شد آنچه کاش نمی شد و زینب تنها ماند.... 
حضرت زینب و حضرت زین العابدین ـ علیه السلام ـ که با فداکاری بی نظیر عمه اش زنده بود کاروانسالار کاروانی شدند که تمام مردانش کشته شده و کشته های آنها بر روی زمین داغ کربلا مانده بود. عصر روز یازدهم دشمن کشته های خود را دفن کرد و کاروان اسرا را به مقصد کوفه حرکت داد....[3] 
مسیر حرکت اسراء اهل بیت ـ علیهم السلام ـ : 
1ـ از کربلا به کوفه: عصر روز یازدهم سرهای شهدای کربلا را به روی نیزه زدند و بین قبایل مختلف تقسیم کردند. به دستور عمر بن سعد دختران و زنان را بر شتران بی جهاز سوار کردند و غل و زنجیر بر گردن امام سجاد نهادند و به درخواست اهل بیت آنها را از کنار شهدا عبور دادند و به هنگام عبور شیون آنها بلند شد. سکینه خود را بر روی بدن پدر شهیدش انداخت ولی تعدادی از مأموران با خشونت و تازیانه سکینه را از روی بدن امام کنار کشیدند.[4] 
کاروان با شتاب فاصله 12 فرسخی کربلا تا کوفه را طی کرد. مردم کوفه برای تماشا اجتماع کرده بودند. وقتی وارد کوفه شدند حضرت زینب اشاره ای کرد و با این اشاره نفسها به سینه ها برگشت و زنگ شتران از صدا افتاد و حضرت خطبه اش را آغاز نمودند خطبه ای که هر شنونده ای را به یاد امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ می انداخت. مردم به شدت گریه می کردند و انگشتانشان را با دندان می گزیدند. سپس حضرت ام کلثوم و حضرت امام سجاد نیز سخنرانی کردند، سپس اسرا را وارد دار الاماره کردند و.... و پس از 4 روز بسرعت روانه شام شدند.[5] 
2ـ از کوفه به شام: اسرای اهل بیت روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند و روز شانزدهم خارج شده و روانه شام گشتند. این کاروان با سرعت زیاد و تحت تدابیر شدید امنیتی در روز اول صفر وارد شام شدند و این کاروان در راه شهرها و منزلگاهها را پشت سر گذاشتند که برخی شهرهای آباد و مشهور است و برخی غیر مشهورند.[6] 
نکته مهم اینست که برخی از مورخین گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهی مدینه شدند و دسته ای دیگر که اکثریت هستند در بیان منازل و محلهای مسیر اسرای اهل بیت نامی از کربلا نبرده اند. 
الف: دسته اوّل[7] مانند مرحوم سید ابن طاووس در لهوف و مرحوم عباسقلی خان سپهر در ناسخ التواریخ و سید ابراهیم موسوی در وسیلة الدارین فی انصار الحسین ـ علیه السلام ـ و علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 45 و... . 
این دسته چنین نقل می کنند که وقتی کاروان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ از شام خارج شدند فضای شهر عوض شده بود مردمی که برای دیدن اسیران جشن گرفته بودند و با شادی به استقبال آنها رفتند پس از حدود 8 روز 4 اقامت همین اسیران مردم را از ظلم و جنایت تاریخی خاندان یزید آگاه کرده و مظلومیت امام حسین ـ علیه السلام ـ را به آنها فهماندند بنابر این مردم با دیده گریان آنها را بدرقه کردند و کاروان اسیران با احترام ظاهری زیادی از شام به سوی مدینه روان شدند. امّا همینکه از شام خارج شدند زنان و کودکان از راهنمای کاروان درخواست کردند برای حرکت به سوی مدینه راهی را انتخاب کند تا آنان بتوانند به کربلا وارد شوند. راهنما هم پذیرفت و کاروان از روز هشتم صفر از دمشق راه افتاد و مسیر خود را با سرعت ادامه داد تا اینکه توانست در بیستم صفر (اربعین) و قولی سی ام صفر سال 61 به کربلا برسند.[8] به روایتی امام سجاد سر امام را که همراهش بود در همین ایام کنار بدن مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ دفن کرد و به بدن ملحق کرد.[9] 
این نکته هم لازم به ذکر است که جابربن عبد الله انصاری در اربعین شهادت امام حسین ـ علیه السلام ـ یعنی بیستم ماه صفر به زیارت امام شتافته است و این قطعی است و اگر اهل بیت با جابر در کربلا ملاقات کرده باشند پس حتماً در روز اربعین به کربلا رسیده اند کما اینکه همین مطلب را سید بن طاووس و امثال او گفته اند.[10] 
بنابر این این دسته چنین می گویند که اسرای اهل بیت عصر یازدهم محرم از کربلا به کوفه رفتند و پس از 4روز در شانزدهم محرم راهی شام شدند و روز اول صفر به شام رسیدند و پس از 8 روز اقامت در شام به قصد مدینه از شام خارج شدند ولی قبل از رفتن به مدینه به کربلا مراجعت کردند و بیستم صفر (و یا سی ام صفر)[11] به کربلا رسیدند. 
ب: دسته دیگری هستند که یا منازل بین شام و مدینه را ذکر نکرده اند و یا معتقدند که اهل بیت از شام مستقیم بسوی مدینه حرکت کردند. مثلاً شیخ مفید در کتاب شریف الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد و مرحوم طبرسی در کتاب شریف اعلام الوری باعلام الهدی هیچ اشاره ای به منازل بین شام و مدینه یا ورود اهل بیت به کربلا در روز اربعین نکرده اند و برخی نیز مثل شیخ عباس قمی در کتاب شریف منتهی الامال و امثال او این جریان را نقل کرده و سپس آن را بعید دانسته اند. [12] 
نتیجه اینکه: در مورد اینکه آیا اهل بیت امام حسین ـ علیه السلام ـ در مسیر شام به مدینه، به کربلا مراجعت کرده و روز اربعین کنار قبور شهدا رسیده اند یا نه؟ دو قول است. هیچ یک از این دو قول را نمی شود بصورت صد در صد پذیرفت. زیرا هر کدام برای خود دلایلی دارند که نمی توان به راحتی آنها را درک کرد. مثلاً دسته اول می گویند اهل بیت با جابر در کربلا ملاقات کرده اند و از طرفی یقین داریم که جابر روز اربعین کنار مرقد منور سالار شهیدان بوده و همچنین روایت جابر که گفته وقتی روز اربعین به زیارت حضرت سید الشهداء رفته بودم صدای کاروانی آمد و.....امّا از طرف دیگر مخالفان می گویند به لحاظ عادی امکان ندارد که در عرض 40 روز آنها به کوفه و پس به شام بروند و در هر کدام چند روز اقامت کنند و در روز اربعین به کربلا برسند. در حقیقت دسته اول دلیل نقلی بر حضور اهل بیت ـ علیهم السلام ـ در کربلا دارند و دسته دوّم با دلیل عقلی آن را بعید می دانند. 
منازل کوفه تا شام: 
در تعداد منازل اختلاف است. برخی 12 مورد و برخی 24 مورد و برخی تا 28 مورد نام برده اند که عبارتند از: [13] 
1ـ حراب (خراب) 2ـ قادسیه 3ـ تکریت 
4ـ وادی النخله 5ـ لواء (لبا، لینا) 6ـ کیهل (کحیل) 
7ـ جهینه 8ـ موصل 9ـ نصیبین 
10ـ دعوات 11ـ قنسرین 12ـ حلب 
13ـ معرة النعمان 14ـ شیزر (شیرز) 15ـ کفر طاب 
16ـ سیبور (سینور) 17ـ حماة 18ـ حمص 
19ـ خندق الطعام (سوق الطعام) 20ـ جوسیه (حوسیه) 21ـ بعلبک 
22ـ دیر راهب 23ـ حرّان 24ـ عسقلان 
25ـ مرزین 26ـ میافارقین 27ـ شبذیر... و پس شام (دمشق) 
البته کتاب های مختلف این منازل را به صورت های مختلف ذکر کرده اند که به علت اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر می شود. 
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 
1ـ زینب قهرمان دختر علی، احمد صادقی اردستانی. 
2ـ نگاهی کوتاه به زندگی زینب کبری. 
3ـ لهوف، سید بن طاووس. 
4ـ حیاة السیدة زینب، شیخ جعفر نقدی. 
5ـ منتهی الامال، شیخ عباس قمی. 

------------------------------------------ 
[1] . صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان دختر علی ـ علیه السلام ـ، نشر مطهّر، تهران، 1372، ص188 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب. 
[2] . سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، دفتر نشر نوید اسلام، قم، 1377، ص 145. 
[3] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، اعلام التقی، قم، 1382، ج1، ص 606. 
[4] . سید بن طاووس، همان، صص 207 ـ 170، شیخ عباس قمی، همان صص 625 ـ 615. 
[5] . صادقی اردستانی، همان، ص 213؛ به نقل از بحارالانوار، علامه مجلسی، ج45، ص 59. 
[6] . رسولی محلّاتی، سید هاشم، نگاهی کوتاه به زندگانی زینب کبری، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ص 100. 
[7] . سید بن طاووس، همان، ص 233، ناسخ التواریخ، همان، ص 345 به بعد و.... . 
[8] . صادقی اردستانی، همان، ص 348. 
[9] . صادقی اردستانی، همان، ص 349. 
[10] . سید بن طاووس، همان، ص 233؛ ناسخ التواریخ، همان؛ صادقی اردستانی، همان، صص 350 ـ 347. 
[11] . صادقی اردستانی، همان، ص 349، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص 400. 
[12] . منتهی الامال، همان، ص 669. البته ایشان معقتد است اگر در غیر روز اربعین رسیده باشند بعید نیست. 
[13] . رسولی محلّاتی، همان، ص 100؛ صادقی اردستانی، همان، ص 270 به بعد؛ ناسخ التواریخ، همان، ص 345 همچنین بنگرید به کتاب رمز المصیبة آیت الله هاشمی دهسرخی.