آیا مذاکره با طاغوت، دشمن، کافر و ظالم اشکال دارد یا ندارد؟
امتیاز دادن خوب است یا بد ؟ باید موافق بود یا مخالف؟ آیا مذاکره در صدر اسلام سابقه دارد؟
مذاکره به خودی خود (فینفسه)، با طاغوت، دشمن، کافر و ظالم، نه خوب است و نه بد. بلکه بستگی به «هدف – جهت و نتایج» دارد.
الف - پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، مکرر با دشمنانشان که از کفار بودند، مذاکره کردند - همینطور حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در دوران بلند سکوت و دوران کوتاه حکومتشان – همینطور سیدةالنساء، حضرت فاطمه علیهاالسلام، به ویژه در مسجد – همین طور امام حسن مجتبی علیهالسلام و بالاخره سیدالشهداء، امام حسین علیهالسلام، به ویژه در کربلا و حتی با عمر سعد.
ب – امتیاز دادن نیز اصول و ضابطهای دارد، اگر منطبق با اهداف، منطقی و نتیجهبخش و سودمند باشند نیز اشکالی ندارد. بالاخره تعاملات سیاسی نیز مثل تعاملات اقتصادی است و باید امتیاز داد و امتیاز گرفت. پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، در حدیبیه امتیاز داد که در آن سال مکه را تصرف ننمود و در مقابل امتیاز گرفت که از سال آینده همه مسلمین به راحتی عبادت حج را انجام دهند و به فتح مکه انجامید. اهل عصمت علیهمالسلام نیز برای حفظ اصل اسلام و جلوگیری از نابودی و انحراف آن، امتیازات بسیاری به دشمن دادند و امتیازات بسیاری نیز به دست آوردند، وگرنه امروز اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله به ما و جویندگان نمیرسید. حتی شاهدیم که امام حسین علیهالسلام، به عمر سعد امتیاز میدهد و میگوید: اگر از امنیت یا خانه، املاک و ... میترسی، در مدینه بهترش را برای تو فراهم میکنم.
ج – اما در مذاکره با دشمن یا همان کافر و ظالم، مهم این است که مذاکره کنندهی مسلمان (یا دولت اسلامی)، اول خودش و اهدافش و موقعیتاش را خوب بشناسد، دوم دشمن، اهداف، موقعیت و تاکتیکهایش را (با بصیرت و دورنگری) بشناسد، سوم اهداف مذاکره را بشناسد، چهارم ببیند چه امتیازی را برای اخذ چه امتیازی میدهد و آیا سود بخش هست یا خیر؟
یک موقع دشمن تقاضای معامله دارد. مثلاً میگوید تو فلان کار را نکن و من نیز فلان کار را نمیکنم و یا بر اساس این توافقات با هم معاهده امضا میکنیم؛ آن وقت اگر در جمع جبری برای اسلام و مسلمین و کشور مفید باشد، اشکالی ندارد، اما یک موقع دشمن تمام هستی، تمام ماهیت، تمام اهداف و تمام ارزشها یا یکی از اهداف و منافع اصولی را هدف گرفته است تا مقدمهای برای حمله بر مابقی اهدف باشد، بدیهی است که در اینجا امتیاز دادن از این اهداف یا منافع اصولی، معنا و مفهومی ندارد و جز ضرر و زیان نتیجهای نخواهد داشت.
به عنوان مثال در همین مذاکرات 1+5، یک موقع دشمن امتیازی چون توقف کامل را خواست و آن را با وعده و تهدید همراه کرد و جمهوری اسلامی ایران نیز به هر دلیلی پذیرفت و فعالیتها را به تعلیق درآورد. خب، نتیجهی خاصی جز عقب افتادن نداشت، نه تنها تهدید و تحریم کم نشد، بلکه بیشتر هم شد.
در یک دوره نیز جمهوری اسلامی این امتیاز بیمورد را نداد، قاطعانه ایستاد، فنآوری هستهای را گسترش داد، سه هزار سانتریفیوژ را ساخت و در خط قرار داد، چهار هزار دیگر در برنامه تولید قرار داد، ایران اتمی شد و باج هم نداد. و همان تهدیدها و تحریمها هم چنان ادامه دارد. خُب این باید یک درس باشد.
امروز دوباره پای میز مذاکره نشستهاند؛ بدیهی است با محورهای مذکور، اصل مذاکره نه بد است و نه خوب، هر چند به قول مقام معظم رهبری، امیدی به آنها و این مذاکرات نیست، چرا که انرژی هستهای بهانه است و دشمنی امریکا، با اصل ماهیت وجودی جمهوری اسلامی ایران میباشد.
د – اما این که ما باید موافق این سیاستها و عملکردهای دولت خودمان باشیم یا خیر؟ پاسخش این است که ما «ولی امر» داریم، مملکت و این نظام رهبر دارد و باید مواضع خود را از ایشان اخذ کنیم. لذا به مواضع و رهنمودهای ایشان توجه میکنیم و بر آن اساس موضع میگیریم:
د/1- دولت و دستاندرکاران این مذاکرات را هرگز سازشکار نمیخوانیم؛
د/2- آنها را از خود و بچههای همین انقلاب میدانیم که حالا یک کاری میکنند، اگر موفق شدند، فبهاالمراد، اما اگر نشدند، «معنایش این باشد که براى حلّ مشکلات کشور بایستى کشور روى پاى خودش بایستد»
د/3- ما مردم نباید در این تعاملات، فریب تبلیغاتچیها را بخوریم. ما میدانیم که دشمنی امریکا با ما ریشهای است – میدانیم انرژی هستهای بهانه است – میدانیم اگر کوتاه بیاییم، موضوع دیگری را پیش میکشند و همین سیاستها را ادامه میدهند – میدانیم که گشایش در مشکلات کشور، منوط به یک لبخند امریکایی نیست:
«مقام معظم رهبری: امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقى دارد مىافتد [تا] بعضى از تبلیغاتچىهاى مواجببگیر دشمن و بعضى از تبلیغاتچىهاى بىمزد و مواجب - از روى سادهلوحى - نتوانند افکار عمومى را گمراه کنند.
یکى از ترفندها و خلافگویىها این است که اینجور القا کنند به افکار عمومى مردم که اگر ما در قضیّهى هستهاى، تسلیم طرف مقابل شدیم، همهى مشکلات اقتصادى و معیشتى و غیره حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ میکنند. البتّه تبلیغاتچىهاى خارجى با شیوههاى کاملاً ماهرانهى تبلیغاتى خط میدهند، در داخل هم بعضى از روى سادهلوحى و بدون اینکه نیّت سوئى داشته باشند، بعضى هم واقعاً از روى غرض همین را دارند تبلیغ میکنند که اگر ما در این قضیّه کوتاه آمدیم و تسلیم شدیم در مقابلِ طرف مقابل، همهى مشکلات اقتصادى و مانند اینها حل خواهد شد؛ این خطا است»
د/4- ما میدانیم که به رغم فشارها، تحریمها و تهدیدها، نه جمهوری اسلامی ایران در موقعیت دو یا سه دهه پیش است و نه امریکا در آن موقعیت است. ما رشد کردیم، قدرتمند شدیم، بیشتر تثبیت شدیم، به خودکفاییهای قابل قبولی در عرصههای متفاوت رسیدیم، موقعیت منطقهای و جهانی مقتدرتری یافتیم و امریکا، دچار بحران سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی و پولی، امنیتی و از دست دادن اعتبار و قدرت سلطه شده است. تا آنجا که به خاطر بیپولی، ضرورت افزایش قرض و اختلافات داخلی، دولتش 16 روز تعطیل میشود.
پس، مذاکره کنندگان ما، نباید گمان کنند که اگر امتیاز بیجا ندهند، مملکت به بن بست میرسد و نباید بگونهای موضع بگیرند و امتیاز بدهند که مرده زنده شود. و نیز نباید اعتماد کنند، چنان چه فرمودند: «ملّتها و حتّى دولتها به آمریکا بىاعتمادند به خاطر همین رفتار و رویکردى که در سیاست آمریکایىها هست. هرکسى اعتماد کرد به آمریکا، ضربهاش را خورد»
«مقام معظم رهبری: وقتى میگوییم از درون بایستى کارها اصلاح بشود، معنایش این نیست که چشممان را ببندیم، تحرّک دیپلماسى نداشته باشیم، با دنیا کار نکنیم؛ چرا، تحرّک دیپلماسى، حضور دیپلماسى کار بسیار لازمى است - مسئولینى که این کارها را میکنند، بخشى از کارهایند - لکن تکیه بایست بر روى مسائل داخلى باشد. در عرصهى دیپلماسى هم آن کشورى موفّق است که متّکى باشد به نیروى درونزا؛ آن دولتى میتواند در پشت میز مذاکرهى دیپلماسى حرف خودش را سبز بکند و به مقصود و نتایج مورد نظر خودش دست پیدا بکند که متّکى باشد به یک اقتدار درونى، توانایىهاى درونى؛ حساب میبرند از یک چنین دولتى.»
تأمل در بیانات ایشان، به ویژه در دو دیدار اخیر، که بسیار تأکید داشتند «ملت باید بدانند»، ضروریترین، کاملترین و جامعترین اطلاعات و نیز اصلح مواضعی است که دولت و ملت باید اتخاذ کنند.