نیم نگاهی به حیات نورانی امام محمد باقر(ع)

پنجمین ستارة پرفروغ ولایت و امامت ، حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ در سال 57 هجری[1] در شهر مدینه چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر بزرگوار خود امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ که در سال 94 هـ رخ داد، 39 سال داشتند. نام او «محمد»، کنیه‌اش «ابوجعفر» است و «باقر» و «باقرالعلوم» لقب او می‌باشد. 

مادر حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ ایشان نخستین کسی بود که هم از نظر پدر و هم مادر فاطمی و علوی بودند. امام باقر در سال 114 هجری در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع، کنار قبر پدر و جدش، به خاک سپرده شد. دوران امامت آن حضرت 18 سال بود. (صلوات خدا بر روح پاکش) برای شناخت و تحلیل جامعة عصر اموی و برخورد امامان با دستگاه خلافت نیاز به مطالعه و عملکرد خلفای هر عصر خود می‌باشد. امام باقر ـ علیه السّلام ـ با پنج خلیفة اموی در عصر خود معاصر بودند که عبارتند از: 
1. ولید بن عبدالملک (86 ـ 96) 
2. سلیمان بن عبدالملک (96 ـ 99) 
3. عمر بن عبدالعزیز (99 ـ 101) 
4. یزید بن عبدالملک (101 ـ 105) 
5. هشام بن عبدالملک (105 ـ 125) 
ویژگی‌های علمی واخلاقی 
اگر به نقل برخی از خصلت‌های پسندیدة امام باقر ـ علیه السّلام ـ یا خصال یکی از معصومین ـ علیهم السّلام ـ می‌پردازیم، برای آن است که شواهد روشنی بیاوریم تا خود را به اندازه وسع خود به آنها مزین سازیم و به دیگران بیاموزیم ما بر سر آن نیستیم که تمام زندگی امام را در این صفات خلاصه کنیم و از حد و اندازه ما خارج است. البته می‌دانیم که زندگی آنان تصویری واقعی از قرآن کریم است و شعاعی فروزان برای هدایت انسان‌ها. 
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب در مورد امام باقر ـ علیه السّلام ـ می‌نویسد: [2] 
او راستگوترین و گشاده روترین و بخشنده ترین مردمان بود در میان اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ کمترین ثروت و در عین حال بیشترین هزینه را داشت، هر جمعه یک دینار صدقه می‌داد و می‌فرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضیلت این روز بر دیگر روزها، دوچندان می‌شود. هر گاه پیشامدی غم انگیز به او روی می‌نمود، زنان و کودکان را جمع می‌کرد خود دعا می‌کرد و آنان آمین می‌گفتند. بسیار ذکر خدا می‌گفت. راه می‌رفت در حالی که ذکر خدا می‌کرد، غذا می‌خورد با مردم سخن می‌گفت باز از ذکر خداوند غافل نمی‌شد. فرزندانش را جمع می‌کرد و به آنان می‌فرمود تا طلوع آفتاب ذکر بگویند. 
شیخ مفید نیز دربارة آن حضرت می‌گوید: مراتب بخشندگی او در خاص و عام آشکار و بزرگواری‌اش در میان مردم مشهور و با وجود کثرت عیال و متوسط بودن وضع زندگی‌اش به تفضیل و احسان شناخته بودند. 
دربارة خشوع امام در برابر خداوند [3] 
از افلج، آزاد کرده امام باقر ـ علیه السّلام ـ رسید که گفته: با محمد بن علی به قصد حج بیرون شدم، چون به مسجد درآمد به خانة خدا نگریست با بانک بلند گریست، عرض کردم: پدر و مادرم فدایت مردم به شما می‌نگرند ای کاش اندکی صدای خود را پایین می‌آوردید. امام به من پاسخ داد: وای بر تو ای افلج! چرا نگریم؟! شاید خدای تعالی در اثر این گریه بر من به مهربانی بنگرد و فردا در پیشگاهش سرفراز و رستگار شوم. افلج گوید: آنگاه امام طواف کرد و سپس آمد تا نزد مقام نمازگزارد سپس سر از سجودش برداشت و دیدم که پیشانی آن حضرت از بسیاری اشک، خیس و تر شده است. 
افلج می‌افزاید: آن حضرت هرگاه می‌خندید، می‌فرمود: اللهم لا تمقتنی یعنی خداوندا بر من خشم مگیر! 
امام باقر ـ علیه السّلام ـ و ویژگی‌های ظاهری ایشان[4] 
ابن شهر آشوب در مناقب می‌نویسد: امام باقر ـ علیه السّلام ـ میانه بالا و چهارشانه بود. چهره‌ای نورانی و مویی مجعد و سیمایی گندمگون داشت، خال سیاهی بر روی گونه و خال سرخی بربدنش دیده می‌شد، میان باریک و صدایش خوش آهنگ بود. 
روایت است از ابی بصیر که گفت: در کوفه زنی را قرآن می‌آموختم با وی مزاحی کردم، پس چون به نزدیک ابوجعفر باقر ـ علیه السّلام ـ شدم، با من عتاب کرد و گفت: «من ارتکب الذنب فی الخلاء لم یعبأ الله به» [5]هر که در خلوت مرتکب گناه شود، خدای بدو باک ندارد که چگونه وی را عذاب کند، چه گفتی آن زن را؟ پس من از شرم روی خود بپوشیدم و توبه کردم، پس ابوجعفر باقر گفت که دیگر تکرار نشود. 
شمه ای از کمالات اخلاقی درسیره امام باقر ـ علیه السّلام ـ [6] 
1. حلم امام ـ علیه السّلام ـ 
حلم امام از بارزترین صفات ایشان می‌باشد که مورخین اجماع دارند هرگز بدی نکرد به کسی که به او اهانت و ظلم کرده بود و حتی در مقابل به آن شخص نیکی و احسان می‌نمود، موارد زیادی روایت شده از جمله: شخصی از اهل کتاب به امام ـ علیه السّلام ـ گفت، أنت بقر!، امام با مهربانی و ملاطفت فرمودند: لا أنا باقر، یعنی نه، من باقر هستم. 
2. صبر امام ـ علیه السّلام ـ 
روایت کرده‌اند از عظمت صبر آن امام ـ علیه السّلام ـ گاهی با اصحاب جلوس می‌کرد و در آن حال از خانه‌ای صدای بلندی را می‌شنید. (به علت از دست دادن فرزند یا وابسته ای در منزلش) فوراً بسوی آن خانه یکی از اصحاب را می‌فرستاد می‌فرمودند: «الحمد لله علی ما أعطی و له ما أخذ إنهَهُم عن البکاء و خذوا فی جهازه، واطلبوا السکینة، و... » سپاس خداوند را به آن چه که عطا کرده بود و آن چه گرفته مال او بود از گریه نهی کن و آماده تجهیز او (مرده) باشید، آرامش بخواهید از خداوند در مصیبت و هر گاه کسی مراجعه می کرد جهت رفع نیاز از او رفع نیاز می کرد، در کرم و سخاوت همچون اجدادش شهره بود و بدیل نداشت. 
3. کرم و سخاوت امام ـ علیه السّلام ـ 
چنان که بدین وصف سخاوتش توصیف شده: 
لو کان یوجد عرف مجد قبلهم لوجدته منهم علی أمیال 
اگر مجد و بزرگواری قبل از آنها (ائمه) پیدا شود تنها در بین آنها به جهاتی این مجد دیده می شود. 
إن جئتهم أبصرت بین بیوتهم کرماً یقیک مواقف التسال 
اگر به سوی آنها روان شوی بینا شوی از کرم آنها در بین خانه های آنها که مواقف کردند. 
نورالنبوة والمکارم فیهم متوقع فی الشیب والاطفال 
نور نبوت و مکارم اخلاق در پیر و جوان آنها و کودکانشان، به امیدواری است. 
4. دلنوازی از اصحاب 
در این باب احادیث و روایات زیادی در صله و پاداش به دیگران داریم که لازم است یک مبلغ دین به آن توجه کند. بهترین و نیکوترین چیز نزد امام ـ علیه السّلام ـ در این دنیا دادن صله به برادران دینی خود بود و به آن عشق می‌ورزیدند، هرگز از دادن صله ملول نمی‌شدند، حتی به فرزند خود امام صادق ـ علیه السّلام ـ عهد کردند که بعد از خود به دیگران انفاق کنند. عبادة، حج از دیگر صفات برجستة امام ـ علیه السّلام ـ می‌باشد برای مطالعة بیشتر به کتب مربوطه مراجعه شود. 
علم و دانش امام ـ علیه السّلام ـ [7] 
این بعد از شخصیت پیامبر گونه امام باقر ـ علیه السّلام ـ بر هیچ کس پوشیده و مخفی نیست، دوست و دشمن همگی اذعان دارند که ایشان شکافنده علم می‌باشد سخنان اهل سنت در این مورد بی شمارند برای اختصار یک مورد نقل می‌نماییم، که (خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...) 
احمد بن محمد ابن خلکان (608 ـ 681 هـ ) 
ابن خلکان از مشاهیر مورخین و قضات و علمای نامی قرن هفتم هجری در اصول اشعری و در فروع شافعی مذهب بود و کتاب «فرضیات الأعیان و ابناء الزمان» از اوست، ابن خلکان از متعصبین اهل سنت بوده، دربارة امام باقر می‌نویسد: 
«ابوجفر محمد بن زین العابدین ... ملقب به «باقر» یکی از ائمه دوازده گانه در اعتقاد شیعه امامیه و پدر (امام) جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ می‌باشد و باقر عالم بزرگ و سید عظیمی بود و به این جهت به او «باقر» گفته می‌شد که علم را می‌شکافت و به آن توسعه می‌داد. 
شاعر چنین گفته: 
یا باقر العلم لاهل التُقی و خیر مَن لبّی علی الاجبل 
ای شکافنده علم برای پرهیزگاران و ای بهترین کسی که بر کوه های حجاز لبیک گفتی 
در پایان از هرگونه قصوری چه از لحاظ لفظی یا معنا و مفهومی از خوانندة محترم پوزش می‌خواهم و برای درک مطالب بیشتر به کتب دیگر مراجعه شود و مهمتر از هر چیز جامة عمل پوشانیدن به علم و معلومات خود و مزین شدن به اخلاق معصومین نیکو و پسندیده می‌باشد. 
گزارشات روایی متعددی هست که ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ با شهادت از دنیا می روند نه به مرگ طبیعی. 
امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: از مرگ گریزی نیست، کسی که کشته نشود می میرد. همانا برترین مرگ کشته شدن است، سوگند به آن که جان علی در دست اوست، هزار ضربت شمشیر آسانتر است از یک بار مردن در بستر. 
آنچه تاریخ گواهی می دهد زندگانی امام باقر ـ علیه السلام ـ در عصر اموی و معاصر با پنج حاکم طاغوتی بنی امیه بود. و هنگام از دنیا رفتن امام ـ علیه السلام ـ هشام بن عبد الملک به سال (105 ـ 125 هـ .) حاکمیت داشت؛ سختگیری ها و دشمنی های بنی امیه با امام باقر ـ علیه السلام ـ تا اندازه ای نحوه شهادت این امام بزرگوار را برای ما روشن می کند. هشام بن عبدالملک فردی بخیل، خشن، حسود ، جسور، ستمگر، بی رحم بود.[8] و از آن جا که حضرت باقر ـ علیه السلام ـ از موقعیت علمی واجتماعی بی مانند برخوردار بود، هشام به این وجهه امام رشک برد و سعی در بدنامی امام باقر ـ علیه السلام ـ داشت، چندین بار تصمیم گرفت که امام را با توطئه ای ازمیان برداشته ویا جایگاه امام را مخدوش نماید هر بار به ضرر حکومت بنی امیه و شخص هشام تمام شد. وقتی دستور آمدن امام باقر ـ علیه السلام ـ را به شام صادر کرد، طی سه روز اجازه ملاقات به امام ـ علیه السلام ـ را نداد و بعد از این سه روز مناظراتی با علما ادیان ترتیب داد که چهره خلافت بنی امیه در نزد همگان بد نام تر شد، و بر محبوبیت امام باقر ـ علیه السلام ـ در بین مردم افزوده شد.[9] 
شهادت امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ : 
1. شهادت امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ در ایام خلافت هشام بن عبدالملک بود و گفته شده ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان، به دستور پنهانی هشام امام باقر ـ علیه السلام ـ را به زهر شهید کرده است؛[10] 
2. ابن شهر آشوب نقل کرده، شهادت امام باقر ـ علیه السلام ـ توسط ابراهیم بن الولید بوده است که او بواسطه زهر، امام را مسموم کرده است.[11] همین قول را نیز علامه مجلسی نقل کرده است .[12] 
3. بعضی فقط شهادت امام باقر ـ علیه السلام ـ را بدست بنی امیه نقل کرده اند که امام را آنان با توطئه ای مسموم نموده اند. همانطور که پدر بزرگوارشان امام سجاد ـ علیه السلام ـ را مسموم نمودند.[13] 
4. بحرانی نیز ضمن نقل شهادت امام توسط بنی امیه، نسبت شهادت را به فرد دیگری از مأموران نسبت می دهد.[14] 
در هرصورت امام با توطئه بنی امیه وبه دست آنان وبه یقین به دستور هشام حاکم اموی که از دشمنان کینه توز اهل بیت بودند به شهادت رسید . 

-------------------------------------------------------------------------------- 
[1] . پیشوایی، مهدی، سیرة پیشوایان، چاپ سوم، ناشر مؤسسة تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، قم، سال نشر 75، ص 305. 
[2] . مدرسی، محمد تقی، زندگانی باقر العلوم ـ علیه السّلام ـ ، مترجم: محمد صادق شریعت، نشر محبان الحسین ـ علیه السّلام ـ نوبت چاپ سوم 1380، تهران. 
[3] . همان منبع، یا حلیة الأولیاء ص 290. 
[4] . امین، سید محسن، سیرة معصومین، ترجمة علی حجتی کرمانی، نشر سروش، چاپ 1374، ص 17، این کتاب زندگانی امام باقر تا امام دوازدهم را بیان کرده). 
[5] . شیعی سبزواری، حسن بن حسین، قرن 8 ق، راحة الارواح (شرح زندگانی، فضایل و معجزات 14 معصوم ـ علیهم السّلام ـ) ، به کوشش محمد سپهری، تهران، نشر میراث مکتوب، چاپ اول 1375. 
[6] . مؤلف لجنة التألیف، اعلام الهدایة، الامام محمد بن علی الباقر ـ علیه السّلام ـ ، ج 7، ناشر: للمجمع العالمی لاهل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، نوبة طبعه، اول التاریخ النشر 1422 هـ . 
[7] . الهامی، داود، امامان اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ در گفتار اهل‌ سنت، ناشر مکتب اسلام، نوبت چاپ اول 77. 
[8]. ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف منشورات المکتبه الحیدریه، ج 3، ص 70. 
[9]. پیشوایی، مهدی،سیره پیشوایان، نشر موسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ 14، سال 1381، قم/ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، ج3، ص 205». 
[10]. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج2، نشر هجرت، سال 75، قم. 
[11]. شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، جلد 4، انتشارات علامه، قم. 
[12]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 46، نشر وفاء بیروت. 
[13]. مومن شبلنجی، حسین، نور الابصار فی مناقب آل النبی المختار، ج2، نشر ذوی القربی، چاپ اول، 84، قم. 
[14]. بحرانی، محمد بن احمد، وفاه امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ نشر مکتب حیدریه، نجف، ص 51».