کاسه های شیر یتیمان +عکس | ||
امیرالمؤمنین در قول و عمل به فکر یتیمان بود، و جاى خالى پدران را بر آنان پر مىکرد، و نمىگذاشت هیچ فرزند یتیمى با فقدان والدین خود احساس نیاز و سرپرست نماید! یتیم نوازی و ترس از آتش دوزخ
روزى امام علی (ع) زنى را مشاهده کرد که او مشک آبى را به دوش گرفته و با زحمت و مشقت آن را حمل مىکند.
حضرت از آن بانو درخواست کرد که ظرف سنگین آب را در اختیار وى قرار دهد... على علیه السلام مشک را برداشت و از احوال زن پرسش نمود، معلوم شد شوهر وى از سربازان شهید اسلام در رکاب آن حضرت بوده است، و هزینه زندگى فرزندان شهید باعث کار آن زن و آب کشى به خانه دیگران گردیده است!
مولاى متقیان آدرس خانه او را گرفته و شب را در تمام ناراحتى به سر برد، و سحرگاه زنبیلى پر از خرما و روغن و آرد و گوشت... را به دوش گرفته، و به خانه مزبور حمل کرد، در طول راه برخى از مؤمنین درخواست کمک کردند، ولى حضرت مىفرمود: روز رستاخیز بار مرا چه کسى حمل مىکند؟!
على علیه السلام پس از در زدن و اجازه گرفتن به طور ناشناخته وارد خانه شد، و پیشنهاد فرمود: زن اجازه دهد یا او بچهها را به بازى گرفته و مشغول کند، و یا به خمیر کردن و نان پختن بپردازد، زن گفت: شما بچهها را مشغول کنید، من به کار خمیر کردن و پختن نان مىپردازم، خدا از تو راضى شود، و بین من و «على بن ابى طالب» حاکم گردد! ! (۵)
حضرت على(ع) فورى مقدارى گوشت را پخت و با خرما و غیره بر دهان بچهها گذاشت، و هر بار لقمهاى را که به آنان مىخورانید مىفرمود: اى فرزندانم! على را حلال کنید!!!
چون خمیر آماده پختن گردید زن عرض کرد: اى بنده خدا تنور را روشن کن، على علیه السلام تنور را روشن نموده، و صورت مبارک خویش را بر روى شعلههاى آتش مىگرفت و مىگفت: بچش اى على! این جزاى کسى است که از یتیمان غفلت کند!! در این هنگام زن همسایه وارد شد، و دید «على بن ابىطالب» با بچههاى شهید بازى مىکند، و آنان را مىخنداند، و لقمههاى لذیذ بر دهانشان مىگذارد، با دیدن وى او را شناخت، و خطاب به زن شهید، داد زد: واى بر تو این «امیرالمؤمنین» است که در خانه تو کار مىکند، و بچههایت را مىخنداند...؟
زن شهید از گفتار و کردار خود احساس شرم کرد، و با عذر خواهى عرض نمود: یا امیرالمؤمنین ! من از شما شرم دارم، و نشناخته حرفهایى زده و تو را به کار گماردم.
على علیه السلام فرمودند: من از شما شرم مىکنم که تا به حال از اوضاع شما بىاطلاع ماندهام!! این بگفت و خانه آنان را موقتا ترک کرد.
امیرالمومنین(ع) آنقدر به یتیمان محبت می کرد که فردی به نام ابوالطفیل که می دید حضرت علی(ع) به دهان یتیمان عسل می گذارند، می گفت : «دوست داشتم من هم یتیم بودم تا مورد محبت علی (ع) قرار می گرفتم ».
همان ، ج۲۹٫
کاسه های شیر در دست کودکان کوفی چه می کند. یتیمان کوفه شنیده اند درمان علی با شیر است.. و حال آنکه من می دانم درد امام زمانم گناه من است و هنوز با جرأت بیشتر گناه می کنم ...
ای کاسه وای ما نکند دیر گشته است
حیدر ز دیدنم نکند سیر گشته است؟
اینان کی اند؟ همچو من و همچو کاسه ام
هم ناله اند با من و با استغاثه ام
اینان چرا چنین به علی گریه میکنند؟
بعد از علی تبار یتیمان چه میکنند؟
دیگر که سر زند به یتیمان شبانگهان
دیگر که لقمه بگیرد؟ که گذارد درین دهان؟
این غصه در گلوی یتیم همچو تیغ تیز
گفتا خدا تو درد علی در یتیم ریز
خود هم خبر نداشت کی آن کاسه ی ثمین
ازدستش اوفتاد شکست است بر زمین
گریان به سوی خانه روان شد به این امید
او هم بمیرد از غم و دردی که میکشید
محبتی که باعث می شد اصحاب نیز آرزوی یتیمی کنند
«ابوالطفیل» مىگوید: على علیه السلام در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بىنوا را مورد عنایت قرار مىداد، روزى او را مشاهده کردم که بچههاى یتیم و بىسرپرست را به دور خود فراخوانده، ناگاه تمام یتیمان را جمع کرده، و سفره مناسبى بازکرد، و «عسل» و سایر نیازمندىها را دور هم چید، و لقمههاى لذیذ و عسلى بر دهان آنان گذاشت، و این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعضی از اصحابش گفتند:
«لوددت انى کنت یتیما» اى کاش من هم یتیم بوده، و این چنین مورد الطاف على قرار مىگرفتم.
و در این مورد على علیه السلام مىفرمایند:
* «انا الهادى، انا المهدى، انا ابوالیتامى و المساکین، و زوج الارامل، و انا ملجأ کل
ضعیف، و مأمن کل خائف» . (۲)
: من هادى مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بىچارگانم، من سرپرست
زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.
و در مورد یتیمان به پیروان امت اسلامى سفارش مىکنند:
* «برّوا ایتامکم، و واسوا فقرائکم، و ازافوا بضعفائکم.» (۳)
به یتیمان اجتماع نیکى، و به فقراء خود مواسات، و به گروه ناتوان محبت نمائید.
و در آخرین وصیتهایش که پس از ضربت مسموم «ابن ملجم مرادى» لعنة الله علیه صورت مىگرفت فرمودند:
* «الله الله فى الایتام، فلا تغبوا افواههم و لا یضیعوا بحضرتکم» (۴)
شما را به خدا یتیمان خود را فراموش نکنید، دهنهاى آنان را در انتظار غذا قرار ندهید، مواظب باشید که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد.
این احادیث حاکى است که امیرالمؤمنین در قول و عمل به فکر یتیمان بود، و جاى خالى پدران را بر آنان پر مىکرد، و نمىگذاشت هیچ فرزند یتیمى با فقدان والدین خود احساس نیاز و سرپرست نماید! بلکه وضع این گروهها بهتر از دیگران مىگردید! تا جایى که مقام و موقعیت اجتماعى آنان در حکومت علوى مورد غبطه و آرزوى سایر مردم قرار مىگرفت.
از سوى دیگر على علیه السلام به سایر مردم نیز سفارش آنان را مىفرمود، و یک موقعیت بىنظیر در اجتماع برایشان فراهم مىساخت، و هنگام شهادت نیز این مسئولیت الهى را فراموش ننموده، و نیکى به آنان را براى پیروان خود توصیه فرمودند.
تواشیح: آینه ایمان
بگذار که غم ناله کند آه بگرید…
خورشید سیه پوش شود ماه بگرید…
داغ تو به دل داشته عمریست عجب نیست…
در ماتمت ای ماه اگر چاه بگرید…
ای قبله گه داد شدی کشته بیداد…
بگذار بگذار از این غم دل محراب بسوزد…
ای غرقه به خون فرق تو آیینه ایمان…
زین آتش عجب نیست اگر آب بسوزد…
امشب آسمان کوفه گرفته است و چشم بر صحنه ای می گشاید که شقی ترین انسان، باشمشیر عداوت و کینه، فَرق مبارک عدالت مجسم را می شکافد و عدالت پیشگان را عزادار شهادتش می کند. هواپرستان، روشنایی چراغ عدالت امیر والایی ها را تاب نیاوردند و ایشان را درعبادتگاه خویش به شهادت رساندند، واکنون مسجد کوفه نالان و گریان است. غم از دست دادن یاور مظلومان و حامی محرومان، بسیارسخت و سنگین است. یتمیان گرد خانه اش جمع شده اند و بر یتیمیِ همیشگی خود می گریند..
|