اخلاق حکومتی - شرح صدر در مدیریت اسلامی

مقدمه

امروزه هر کس در زندگی خود به گونه ای با مسئله «مدیریت» درگیر است و این درگیری در سطوح بالا یا پایین، از دولت مردان و وزیران و فرماندهان تا اهل خانه و خانواده را به خود مشغول کرده است. اگر مدیریت در این امور به طور صحیح صورت پذیرد و با الهام از مبانی معنوی اسلام و دستورهای جامع و حرکت آفرین آن اصلاح گردد، می توان نیرومند در عرصه حضور یافت و به یاری خدا ضعف ها را جبران کرد.

 

در این نوشتار تلاش می شود به تعریف مدیریت اسلامی به اختصار اشاره شود و سپس به معرفی برخی از ارزش ها در چارچوب نظام ارزش اسلام و ضرورت این بحث در اخلاق مدیران مسلمان پرداخته شود.

تعریف مدیریت

 

در تعریف مدیریت آمده است: «کار کردن با افراد و به وسیله افراد و گروه ها برای تحقق هدف های سازمانی.» در تعریف دیگری گفته شده است: «فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنهاست».

 

در ابتدا ضروری است رابطه میان مدیریت به عنوان یکی از علوم انسانی را با اسلام بدانیم و اینکه مدیریت اسلامی چه معنا و مفهومی دارد؟

 

عده ای بر این باورند که تعبیر «مدیریت اسلامی»، ساخته و پرداخته عالمان متعصب مذهبی است؛ زیرا مدیریت، اسلامی و غیر اسلامی ندارد. از دید این افراد، علمی به نام «مدیریت اسلامی» وجود ندارد.

 

گروه دیگری می گویند: «مقصود این است که بر مملکت اسلامی، مدیریتی حاکم شود تا کشور را به سوی توسعه و ترقی پیش ببرد.» البته این تفکر هم هیچ نقشی برای اسلام در مدیریت قائل نیست.

 

گروه دیگر، ساده اندیشان مذهبی اند که مدیریت اسلامی را ارائه نظریه های خاص و روش های علمی ویژه اسلام برای حل مشکلات اجتماعی می دانند و منتظرند که در هر مشکل و معضلی، نسخه ای ویژه و آماده از قرآن و حدیث دریافت کنند، در حالی که روشن است چنین افرادی نه اسلام را شناخته اند و نه مدیریت اسلامی را.

 

در برداشتی دیگر، این عبارت را «مدیریت مدیران مسلمان» معنی می کنند و محتوای آن را بررسی توصیفی شیوه مدیریت مدیران مسلمان در طول تاریخ می دانند.

 

در این شیوه، به بررسی کیفیت مدیریت ائمه معصومین علیهم السلام و شخص نبی اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان الگوهای مدیریت اسلامی می پردازند. این معنا، هر چند به نوعی صحیح است ولی صحیح ترین معنا نیست.

صحیح ترین معنای مدیریت اسلامی

 

«مهم ترین نقشی که اسلام در نظریه ها و همچنین در روش های عملی مدیریت ایفا می کند، از طریق تأثیر ارزش های اسلامی بر مدیریت است... ما معتقدیم که اسلام دارای نظام ارزشی عمیق، گسترده و منسجمی است که مدیریت مدیران مسلمان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ در روش های عملی آنها اثر می گذارد و به حرکت آنها جهت می دهد .این بزرگ ترین نقشی است که اسلام در مدیریت ایفا می کند و معنای صحیح «مدیریت اسلامی» نیز همین است. ...طرح بحث ارزش های اسلامی در «مدیریت» به این مناسبت است که کیفیت تأثیرگذاری ارزش ها را بر آن بررسی کنیم؛ یعنی به جای نظر دادن در مورد روش های کاربردی و عملی و طرح مشکلات فعلی و ارائه راه حل، بحث بنیادین ریشه های مؤثر در این تغییرات را مطرح کنیم که سرانجام با مراعات آنها در عمل، گره بسیاری از مشکلات اجتماعی نیز باز خواهد شد».

 

در این چهارچوب، یکی از ارزش های اسلامی که در اخلاق مدیران مطرح است، داشتن شرح صدر است که علاوه بر اینکه به عنوان ارزشی اسلامی مورد توجه قرار می گیرد، ابزاری است برای مدیریت مدیران و راهی است برای رسیدن به قله های موفقیت. چنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «آلةُ الرّیاسةِ سعةُ الصدرِ؛ گشایش سینه، ابزار مدیریت است».

 

بنابراین، راه رسیدن به سروری و بلندنظری، داشتن سینه ای گشاده در برابر ناملایمات و خطرهای روزگار است.

;مسند عزت گزین و مرد خطر باش     ;اهل صفا، اهل علم، اهل هنر باش

;کینه و خشم و دروغ راه گشا نیست     ;خواهی اگر سروری، بلند نظر باش

سعه صدر

«سعه» در لغت به معنای وسعت، گشادگی و طاقت و قدرت است و «صدر» به معنای سینه. اصطلاح دیگر را که در این معنا به کار می برند، شرح صدر است که گشادگی سینه معنا می دهد.

باید در نظر داشت هنگامی که درباره «شرح صدر» در مدیریت سخن به میان می آوریم، مقصود، توان بیشتر در درک مصایب و تحمل سختی ها و مشکلات است. «شرح صدر»، موهبتی است که هنگام بعثت پیامبران از جانب خداوند به آنان عطا می شد؛ زیرا بدون «شرح صدر» نمی توان بر مسند مدیریت تکیه زد و مشکلات توان فرسای هدایت را بدون این موهبت الهی تحمل نتوان کرد. حضرت موسی علیه السلام پس از اینکه از جانب خداوند به پیامبری مبعوث شد، اولین درخواستی که از خداوند داشت، موهبت گشادگی سینه و به تعبیر قرآن، شرح صدر بود: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی؛ پروردگارا، سینه ام را گشاده و کارم را آسان گردان و گره از زبانم بگشا تا سخنم را بفهمند.» (طه:25 - 28)

سعه صدر در کلام خداوند

خداوند در بیان یادآوری نعمتی عظیم به عنوان ریشه موفقیت ها، به پیامبر خود می فرماید: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ الَّذی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ؛ ای پیامبر، آیا سینه ات را گشاده نکردیم. و بار سنگین کمر شکنی که پشت تو را می شکست، از تو برداشتیم و نام نیکویت را در جهان بلند کردیم».(انشراح: 1-4)

;در دل سالک اگر هست آن رموز       ;رمز دانی نیست سالک را هنوز

;تا دلش را شرح سازد آن ضیا ;پس «الم نشرح» بفرماید خدا

;که درون سینه، شرحت داده ایم          ;شرح اندر سینه ات بنهاده ایم

;درنگر در شرح دل در اندرون          ;تا نیاید طعنه «لا تبصرون»

 

«از دیدگاه قرآن، «شرح صدر»، مایه هدایت، و «ضیق صدر»، عامل گمراهی انسان است و خداوند هر کس را که بخواهد، هدایت کند و سینه اش را برای پذیرش حق گشاده می سازد و آن کس را که بخواهد گمراه کند، سینه جانش را تنگ می گرداند تا قدرت و توانایی رسیدن به قله کمال را نداشته باشد».

 

فَمَنْ یُرِدِ اللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا. (انعام: 125)

 

آن کس را که خداوند بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای (پذیرش اسلام، گشاده می سازد؛ و آن کس را که (بخاطر اعمالش) بخواهد گمراه سازد، سینه اش را تنک می نماید.

 

هنگامی که این آیه نازل شد، از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پرسیدند: «شرح صدر» چیست؟ پیامبر در پاسخ آنها فرمود: «(شرح صدر)، نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد، می افکند. سپس در پرتو آن درخشش معنوی، سینه جانش گشاده می شود.» پرسیدند: آیا نشانه ای برای شناخت «شرح صدر» و آن نور معنوی هست؟ پیامبر فرمود: آری، توجه به خانه جاوید آخرت و فاصله گرفتن از فریبندگی های دنیا و آمادگی برای مرگ، پیش از آنکه مرگ فرا رسد، از نشانه های شرح صدر است».

 

بنابراین، قلب در پرتو انوارِ الهیِ سعه صدر به مقام اطمینان و طمأنینه می رسد و یاد حق تعالی، دل را فرامی گیرد. در این صورت، حب دنیا از او دور می شود و آن را فقط وسیله ای جهت کسب رضای خداوند متعال و خدمت به خلق می بیند.

آثار شرح صدر

 

وقتی میوه شیرین «شرح صدر» در سینه مدیر به بار نشست، مکنت و قدرت، مال و ثروت در نظرش ناچیز می آید؛ زیرا قلبش وسعتی می یابد که اگر همه دنیا به او عطا شود، او را از خود بی خود نکند و آن را عظیم نشمارد. نور حق تعالی در دل او فروزان است و به جز خدا، به کسی دل نمی بندد.

 

چون بزرگی خدا در نظرش جلوه گر شد، دیگر خود را به واسطه آنچه از دنیا به او رسیده است، بزرگ نبیند و فقط در صدد رضای خدا و خدمت به خلق بر آید. و چون خداخواه شده است، نه خودخواه، در برابر خلق تواضع کند و به وسیله آن، عزت و شرف بسیاری به دست آرد. اما اگر ضیق صدر داشت، به اندک از دنیا قلبش لبریز شود و خود را بزرگ شمارد و زیردستان در نظرش کوچک و حقیر آیند و فخر فروشد و تکبر کند و چون شیفته دنیا شد، در برابر قدرتمندان تملق کند و خوار شود و با شنیدن سخنان چاپلوسان دون صفت، سرمست از تکبر و غرور گردد.

;لطف و سالوس جهان، خوش لقمه ای است      ;کمترش خور کان پر آتشْ لقمه ای است

;آتش پنهان و ذوقش آشکار      ;دود او ظاهر شود پایان کار

 

بنابر این، او خودخواه شود، نه خداخواه. چاپلوس و متکبر شود، نه فروتن. اینجاست که بیماری کشنده هواهای نفسانی و اغراض شیطانی همچون آفتی خانمان سوز، دامن او را فرا گیرد و او را به ورطه هلاکت و نابودی می کشاند.

;اینش گوید نیست چون تو در وجود      ;در جمال و فضل و در احسان و جود

;آنش گوید هر دو عالم آنِ توست          ;جمله جان هامان طفیلِ جان توست

;او چو بیند خلق را سرمست خویش      ;از تکبر می رود از دست خویش

نشانه های سعه صدر

«سعه صدر»، نشانه هایی دارد که هر گاه این نشانه ها در صفات و رفتار و روح فردی آشکار شد، آن فرد دارای روحی بلند، فکری عمیق، بینشی تیز و افق دیدی وسیع می شود. چون مدیر به مقام بلند شرح صدر دست یافت، کشتی تشکیلات و مسئولیت را در طوفان مشکلات راهبر خواهد شد و با تکیه بر سمند تیزپای شجاعت و متانت و حلم و علم، برای اجرای حق و حقیقت به مبارزه با ستم و جهل می شتابد، چنان که مولای متقیان، علی علیه السلام فرمود: «مَنْ ضاقَ صَدْرَهُ لم یَصْبر علی اداءِ حقٍ؛ کسی که سینه اش تنگ باشد، توان انجام حق را ندارد».

;دل که نباشد مدام منشرح از عشق       ;تنگ بود اندرو مجال حقیقت

1. بردباری

یکی از نمودهای «شرح صدر»، بردباری است. رهبرانی که از این ویژگی برخوردار باشند، در اداره امور از توفیق بیشتری بهره مند می شوند و در برابر رفتارهای ناشایست و مشکلات، واکنش مناسبی از خود نشان می دهند.

 

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «الحلم رأس الرئاسه؛ بردباری، مهم ترین رکن ریاست است.» در بسیاری از روایات اسلامی، «علم» و «حلم» در کنار هم به عنوان دو عامل پیروزی بیان شده و «حلم» چیزی جز ظرفیت و سعه صدر نیست».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «هرگز دو چیز در کنار هم قرار نگرفته اند که بهتر از «حلم» در کنار علم بوده باشد.» سعدی شیرین سخن نیز در این مورد می گوید: «کارها به صبر برآید و مستعجل به سر برآید».

و گفته اند: «آزاده آن بود که در شداید، صبور بود و در وقایع، شکور و در مکاید، جسور».

چه زیبا فرمود آینه دار عدالت و علم و روح مطلق دانایی و حلم امیرمؤمنان علی علیه السلام : «الصبرُ مفتاح الفرج؛ شکیبایی، کلید گشایش در کارهاست».

;چون تو کوری، نیست بر اعمی حرج   ;ورنه رو کالصبر مفتاح الفرج

;پرده های دیده را داروی صبر ;هم بسوزد، هم بسازد شرح صدر

به راستی که سعه صدر پیامبر مکرم اسلام و امامان معصوم (علیهم السلام)، الگوی مناسبی برای ماست تا سیره آن بزرگواران را سرلوحه زندگی مان قرار دهیم.

«هنگامی که پیامبر در میدان احد سخت مجروح شد و از پیشانی مبارکش خون می ریخت، مالکیت اعصاب خود را از دست نداد و برای امت نادان دعای هدایت کرد و فرمود: «اللهم اهْدِ قومی فإِنهم لا یعلمون.» این سعه صدر به راستی عجیب است».

2. متانت در شادی ها و دوری از غرور و تکبر

آدمی به تناسب ظرفیت و سعه صدر خود در کامیابی ها، شادی ها و پیروزی ها از خود واکنش نشان می دهد. فردی که از سعه صدر برخوردار نباشد، با کسب اندک موفقیتی سرمست و مغرور می شود. نخوت و تکبر سراسر وجود او را فرا می گیرد و از فهم مسائل و مشکلات غافل می ماند و همین امر (خودپرستی، تکبر و غرور) آفتی برای تباهی و نابودی اش می شود.

;از کبر مدار هیچ در دل هوسی          ;کز کبر به جایی نرسیده است کسی

;چون زلف بتان، شکستگی عادت کن    ;تا صید کنی هزار دل در نفسی

پس شایسته است که مدیر با سینه ای گشاده و با وقار و متانت به استقبال پیروزی و کامیابی رود و اگر بذر خودپرستی و کبر در دلش جوانه زد، با توجه و توکل به خدا، این حالت را از خویشتن دور کند و روحیه تواضع به خلق را که از توجه به حضرت باری تعالی سرچشمه می گیرد، در خود تقویت کند.

;بَرکَن از بستان دل جانا، نهال خودپرستی        ;این درخت ار بار دارد، گل ندارد، خار دارد.

 

امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام نیز در نامه ای به یکی از فرمانداران خود می نویسد: «و لا تکن عِندَ النَّعماءِ بَطِراً؛ هنگامی که نعمت ها به تو رو آوردند، مغرور و خوشحال مشو».

3. تحمّل افکار مخالف

یکی دیگر از نشانه های «شرح صدر»، توان تحمل افکار مخالف است. «در دنیای مدیریت باید میان مخالفانی که صرفاً بنای مخالفت و کسانی که افکار مخالف دارند تفاوت قائل بود. در مجموعه ها و سازمان ها به همان اندازه که مخالفت های بیجا مضرّ و مسئله سازند، افکار مخالف، سودمند و باعث پیشرفت سازمانند. توان تحمل اندیشه های مخالف از «سعه صدر» انسان حکایت می کند و کسانی که دارای این صفت باشند، به راحتی می توانند در جان نیروها نفوذ کنند و به قدرت شخصی دست یابند».

بنابر این، وقتی مدیر با رویی گشاده و سینه ای فراخ، اندیشه های مخالف را شنید، می تواند از آن برای اصلاح امور و پیشرفت کارها بهره مند شود، چنان که در امثال آمده است:

;نیک خواهان دهند پند و لیک   ;نیک بختان بوند پند پذیر

رشید وطواط نیز در این باره می گوید:

نیک بخت، آن کسی است که چون دیگری را پند دهند و از کردار ناشایسته و گفتار نابایسته باز دارند، او از آن پند عبرت گیرد و نصیحت خویش بردارد و به گرد امثال آن کردار بد و گفتار ناپسند نگردد.

;نیک بخت آن کسی بود که دلش          ;آنچه نیکی در اوست، بپذیرد

;دیگران را چو پند داده شود     ;او از آن پند بهره برگیرد

سخن آخر

سعه صدر مانند دیگر ارزش های انسانی در پرتو نیروی ایمان و عشق به خدا به دست می آید. «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ؛ آنهایی که به سوی خدا آمده اند، از محبت شدیدتری نسبت به حق برخوردارند.» (بقره: 165)

عشق شدیدتر و حب به خدا، ما را از اسارت غریزه هایی مانند: حب نفس، حب دنیا و حب ریاست آزاد می کند. ابراهیم با آنکه اسماعیل را دوست دارد، در راه عشق به حق حاضر است، او را قربانی کند.

عشق، نتیجه معرفت و شناخت است که معرفت و شناخت نیز به دنبال تفکر و تجربه به دست می آید. پس در مرتبه اول، تفکر لازم است. ادامه تفکر، شناخت است و به دنبال آن، محبت می آید و انسان بر اساس محبت، حرکت می کند و به اعمالش جهت می دهد. البته انسان علاوه بر تفکر، نیازمند تجربه است؛ تجربه ای که از طریق حکیمی دانا به آن رسیده باشد که: «هَلَکَ مَنْ لیس لَهُ حکیمٌ یُرشِدُه؛ آن کس که با حکیم راهنمایی همدم نیست، به هلاکت رسیده است».

بنابر این، این دو، انسان را در راه تزکیه و آزادی از نفس به وسیله آموزش و یادآوری، به بینشی وسیع از هستی می رساند. در این صورت، خدا و آخرت در نظر شخص، بزرگ می شود و غیر آن، حقیر و ناچیز. در این جاست که دید انسان و مدیر وسعت پیدا می کند و به ظرفیت وجودی شگرفی دست می یابد و بر اساس منطق و روش صحیح تصمیم می گیرد.