چیستی و چرایی و چگونگی "انقلاب سفید " یا " انقلاب شاه و ملت "

انقلاب سفید که از آن با تعابیر گوناگون دیگری نیز یاد کرده اند، از جمله مفاهیمی است که در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران (دوره پهلوی دوم) سرمنشاء برخی از وقایع و حوادث بوده است.

 

گر چه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و استقرار دوباره رژیم پهلوی، حکومت مطلقه و استبدادی شاه تحکیم و تثبیت شد، اما در سال ۱۳۳۹، همزمان با تحولاتی که در صحنۀ سیاست بین المللی روی داد، شاه ناچار به تجدید نظر در سیاست های خود گردید. با پیروزی جان، اف کندی در ریاست جمهوری آمریکا، برای جلوگیری از قیام های مردمی در جهان سوم که احتمال سرنگونی رژیم های وابسته به بلوک غرب، به ویژه آمریکا را در پی داشت، رهبران آن کشورها را به انجام اصلاحاتی بر اساس دکترین خود تشویق و ترغیب نمود.

 

در ایران نیز همراه با دیگر کشورهای جهان سوم این اصلاحات در قالب فضای باز سیاسی، اصلاحات اراضی، لایحۀ انجمن های ایالتی و ولایتی و اوج آن به عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و ملت» که به طور فراگیر تمام جنبه های زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه سنتی ایران را در بر می گرفت، تجلی یافت.

 

پس از پیروزی «نهضت دوماهه ی روحانیون» در ناکام گذاشتن لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و درست یک سال پس از تصویب قانون اصلاحات ارضی در هیات دولت، انقلاب سفید شاه آغاز شد.

 

کلمات کلیدی: انقلاب سفید، انقلاب شاه و ملت، رفراندوم، اصلاحات آمریکایی، محمدرضا پهلوی، اصلاحات اراضی.

محمدرضا شاه و انقلاب سفید

 

هر چند در محورهای بعد به اهداف اصلی این انقلاب خواهیم پرداخت، ولی از آن جهت که محمدرضا پهلوی به عنوان مجری اصلی این طرح قلمداد می شد، در این بخش به مواضع اعلامی ایشان در باب اهداف انقلاب سفید پرداخته خواهد شد. او در کتاب «پاسخ به تاریخ» هدف خود را از انقلاب سفید اینگونه بیان می کند: «من یک هدف بیشتر ندارم و هرگز آن را پنهان نکردم و آن سازندگی ایرانی مترقی وتوانا بود که مردمش هم از مواهب و مزایای تمدن مادی برخوردار باشند و هم از اعتلای معنوی و اخلاقی و فرهنگی.

 

در سال ۱۳۲۲، من هدفهای اصلی سیاست اقتصادی و اجتماعی کشورم را در ۵ موضوع خلاصه کردم: نان، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش برای همگان؛ بر اساس پنج اصل فوق و به تناسب تدریجی جامعۀ ایرانی و نیازهایش، اندک اندک اصول و مبانی دیگری برای سیاست اقتصادی و اجتماعی کشور اعلام نمودم، که دستاورد آنها اصول انقلاب سفید ایران است که عبارتند از:

 

۱ اصلاحات ارضی و الغای نظام ارباب و رعیتی؛

 

۲ ملی کردن جنگها و مراتع؛

 

۳ تبدیل کارخانه های دولتی به شرکتهای سهامی و فروش سهام آنها جهت تضمین اصلاحات ارضی؛

 

۴ مشارکت کارگران در سود خالص کارخانه ها؛

 

۵ تجدید نظر اساسی در قانون انتخاب به منظور اعطای حقوق کامل و برابر سیاسی به زنان؛

 

۶ ایجاد سپاه دانش، به منظور سواد آموزی و اشاعۀ فرهنگ در روستاها».

 

شاه ابتدا این شش اصل را به عنوان اصول انقلاب سفید بیان کرد و به تدریج ۱۳ اصل دیگر به آن اضافه کرد که هر یک به اقتضای تحول جامعه و توسعۀ امکانات ملی و پیدایش نیازها و مقتضیات جدید ارائه گردید که عبارت بودند از:

 

۷ سپاه بهداشت؛ ۸ سپاه ترویج و آبادانی؛ ۹ خانه های انصاف در روستاها؛ ۱۰ ملی کردن تمام منابع آبهای زیرزمینی کشور؛ ۱۱ نوسازی شهرها و روستاها؛ ۱۲ انقلاب اداری و آموزشی؛ ۱۳ تامین امکان فروش سهام واحدهای بزرگ صنعتی به کارگران؛ ۱۴ مبارزه با تورم و گران فروشی؛ ۱۵ آموزش رایگان و اجباری در هشت سال اول تحصیل؛ ۱۶ تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدارس؛ ۱۷ تعمیم بیمه های اجتماعی به همۀ ایرانیان؛ ۱۸ مبارزه بامعاملات سوداگرانۀ اراضی و اموال غیرمنقول؛ ۱۹ مبارزه با فساد.

 

شاه سعی داشت برنامه ها و اصول انقلاب سفید را به هر شکل ممکن محقق سازد. از همین رو می کوشید با اقتدار کامل به مخالفت های احتمالی پاسخ دهد. او همچنین مشکل مشروعیت قانونی اصول یادشده را – که در فترت مجلسین سنا و شورای ملی مطرح می شد – از طریق توسل به آرای عمومی (رفراندوم) حل کرد. لذا اعلام این طرح از سوی محمدرضا شاه، با استقبال خوب دولت ها و رسانه های خارجی مواجه شد. در داخل کشور نیز تبلیغات گسترده و سازمان یافته ای در دفاع از آن و فراخوانی توده های وسیع ملت جهت مشارکت در همه پرسی ششم بهمن ماه به راه افتاد. میتینگ ها، سخنرانی و مصاحبه های فراوانی صورت گرفت و نیروهای انتظامی برای برخورد احتمالی با مخالفان به حالت آماده باش درآمدند.

 

اصول انقلاب سفید در ظاهر اصول خوبی به نظر می رسید؛ ولی، از آنجا که این اصول توسط آمریکا طراحی و به سران کشورهای وابسته به غرب و جهان سوم توصیه شده بود و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران برنامه ریزی شده بود، حاوی جنبه های ضدمذهبی بوده و به دلیل تامین منافع بیگانگان، استقلال کشور را خدشه دار و امنیت و منافع ملی ایران را نقض می کرد. از این رو با مخالفت های جدی مواجه شد که در بخش بعد به آن پرداخته خواهد شد.

 

اهداف انقلاب سفید در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی

 

اهداف و آرمان های انقلاب سفید را می توان در سه حوزه کلی «سیاسی، اقتصادی و اجتماعی» بررسی کرد.

 

اهداف سیاسی

 

در عرصه سیاسی، مهمترین اهداف شاه عبارت بودند از:

 

۱. تضعیف نخبگان سیاسی ای که دارای خاستگاه و پایگاه زمین داری بودند.

 

از آنجا که زمین داران بزرگ پس از خاندان حاکمه از نفوذ اجتماعی – سیاسی و پایگاه اقتصادی نیرومندی برخوردار بودند و در سال های پس از مشروطه در همه نهادهای سیاسی رخنه کرده بودند و اکثریت اعضای مجلس، هیات دولت، سازمان های سیاسی – اقتصادی، موسسات فرهنگی، نظامی و ... را شکل می دادند و بالقوه خطر بزرگی در راه قدرت مطلقه او محسوب می شدند، وی به منظور کاهش نفوذ آنها و در هم شکستن قدرت اجتماعی – اقتصادی شان بر انجام انقلاب سفید و مهمترین رکن آن؛ یعنی انقلاب سفید پای فشرد.

 

۲. ارتقاء فن سالاران، صاحبان صنایع و تضعیف بزرگ مالکی

 

دومین هدف سیاسی ای که شاه دنبال می کرد، ورود نخبگانی با پایگاه فن سالار و صاحبان صنایع در نهادهای اجرایی و قانون گذاری کشور بود. او از این طریق می خواست خاستگاه ریشه دار بزرگ مالکی را تضعیف نماید.

 

۳. ثبات سیاسی

 

سومین هدف سیاسی شاه عبارت بود از ایجاد ثبات سیاسی و استفاده از شعار انقلاب سفید به عنوان بلاگردان حکومت و پرکننده ی خلاءهای قدرت و نیز تقویت پشتوانه مشروعیت و اقتدار شاه و جلوگیری از انقلاب توده ای.

 

۴. تثبت شاه به عنوان قدرت بلامنازع

 

تحکیم و تثبیت پایه های قدرت شاه به عنوان زمامدار بلامنازع و رهبر بی همتا و بی رقیب سیاسی در راس همه مدعیان قدرت، سومین هدفی بود که شاه دنبال می کرد.

 

۵. خلع سلاح اپوزیسیون

 

خلع سلاح اپوزیسیون؛ اعم از نیروهای ملی گرا و چپ و نیز تضعیف جماعت مستقل و قدرتمندی چون روحانیت و بازار و به ویژه مخدوش ساختن این تحلیل که شاه را نماینده فئودالیسم هدف بعدی شاه در بعد سیاسی انقلاب سفید است.

 

اهداف اقتصادی

 

مهمترین اهداف شاه در حوزه اقتصادی انقلاب سفید عبارت بودند از: تغییر الگوی کلان اقتصادی کشور از کشاورزی و تولید دستی به صنعت، فراهم آوردن زمینه های انباشت سرمایه و شکل گیری کانون های سرمایه داری و پیوستن به نظام جهانی سرمایه داری و بالاخره تحقق فرایند نوسازی و مدرنیسم برای دگرگون ساختن سیمای ایران به عنوان یک کشور عقب افتاده و جهان سومی به کشور قدرتمند، پیشرو و صنعتی بر مبنای یک الگو و برنامه منسجم توسعه و تقویت دولت به عنوان مرکز بی رقیب انباشت سرمایه و ...

 

اهداف اجتماعی

 

از نقطه نظر اجتماعی اهداف کلان انقلاب سفید عبارت بوند از: تغییر ترکیب اجتماعی جمعیت ایران، برهم زدن ساختار سنتی ارباب – رعیتی، توسعه شهرنشینی و مهاجرت روستاییان به شهرها و فعالیت در مراکز صنعتی به عنوان کارگران کارخانه ها، توسعه بروکراسی، رشد طبقه متوسط جدید، توسعه علوم و فنون و تحصیلات جدید و گسترش مراکز و موسسات وابسته به آنها و ...

 

اما واقعیت این است که در صحنه عمل تنها بخش اندک و ناچیزی از این اهداف کلان تحقق یافت و در مجموع عوارض ناخوشایند و مخاطره آمیز آن از جمله ایجاد بحران فرهنگی در سطح جامعه، ناهنجاری های اجتماعی اقتصادی، برهم خوردن تعادل اجتماعی و توازن سیاسی، مصرف زدگی، تخریب کشاورزی و اضمحلال صنایع بومی و ... بر دستاوردهای آن غلبه داشت که بررسی آن از حوصله این گفتار بیرون است.

 

امام خمینی، روحانیت و انقلاب سفید

 

به طور کلی، روحانیت از مخالفین سرسخت انقلاب سفید بودند. این طبقه اجتماعی با توجه به نفوذ اجتماعی گسترده ای که در جامعه ایرانی دارند، سرمنشاء بسیاری از تحولات سیاسی اجتماعی قرار داشت. انقلاب سفید به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران در جریان شکل گیری، انجام و فرجام خود نقش پررنگ این طبقه اجتماعی را دیده است. اینان به عنوان مهمترین مخالفان انقلاب سفید آن را در کام مجریان خود تلخ کرده و مجریان را در انجام این کار ناموفق گذاشتند.

 

امام خمینی به عنوان سردمدار مخالفان دولت کانون توجه تمامی مخالفان و موافقان را به خود اختصاص داده بود. از این رو، جمعی از متدینین تهران که از پیروان امام بودند، در رابطه با انقلاب سفید و کیفیت حکم آن، استفتایی به شرح ذیل از ایشان داشتند:

 

«حضور محترم حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آیت الله العظمی فی الارضین آقای حاج آقا روح الله خمینی دام ظله العالی علی رئوس الانام. تقاضا داریم نظریه خودتان را در موضوع تصویب ملی که در مطبوعات اعلام شده بیان بفرمایید. جمعی از متدینین تهران»

 

امام خمینی نیز در پاسخ به استفتاء مذکور پاسخی دادند که در آن از دو حیث «شکلی» و «محتوایی» با برگزاری این رفراندوم مخالفت کردند:

 

از لحاظ شکلی: امام (ره) ضمن ایراد به اصل برگزاری رفراندوم، آن را غیر قانونی تلقی نمودند؛ زیرا در قانون اساسی کشور، برگزاری همه پرسی پیش بینی نشده بود.

 

عدم صلاحیت رژیم در برگزاری رفراندوم، عجله ای بیش از حد در برگزاری رفراندوم، ناآگاهی مردم از ماهیت و زوایای پنهان انقلاب سفید، زور، ارعاب و تطمیع مردم توسط رژیم برای شرکت در انتخابات، عدم حضور گستردۀ مردم در پای صندوق های رأی و تقلب در رأی گیری از جمله ایرادات شکلی وارد به رفراندوم بود.

 

از لحاظ ماهوی: امام به اهداف سیاسی رژیم شاه مشکوک بودند و آن را مغایر با احکام شریعت اسلامی تلقی می کردند. امام معتقد بود برنامه های اصلاحی رژیم از اجانب آمریکا و اسرائیل توصیه شده و تامین کننده منافع کوتاه مدت و بلند مدت آنان است لذا، موجب تضییع حقوق عمومی مردم و منافع ملی ایران می شود و استقلال کشور را خدشه دار می نماید.

 

علاوه بر امام، سایر علما و روحانیت نیز همسو با مواضع امام با این انقلاب مخالفت کردند.

 

به طور کلی، روحانیت با اطلاع از اهداف پشت این طرح، این طرح به مخالفت با آن پرداختند. مضاف بر آنکه، تغییرات اجتماعی – اقتصادی گسترده ای که خواه ناخواه در پی بروز انقلاب سفید صورت می گرفت نیروهای سیاسی و رهبران مذهبی را به واکنش وا می داشت. اهمیت مسئله به اندازه ای بود که علاوه بر مخالفین برجسته ای همچون امام و یارانش، بسیاری از علمای هوادار دولت با آن از در مخالفت در آمدند و در برابر اصلاحات ارضی و مسائل مربوط به موقوفات و مانند آن موضع گرفتند.

 

تقابل شاه و روحانیت در انقلاب سفید

 

روز دوم بهمن ۱۳۴۱ امام در اعلامیه مفصل خود دلائل پنجگانه مخالفت رفراندوم با قانون اساسی و شرایط اجرایی آن را برشمرد و آن را در برابر احکام اسلامی بی اعتبار دانست. (در بالا به محتوای آن اشاره شد.) همزمان با اعلامیه امام از سوی چند تن از مراجع همچون آیات عظام گلپایگانی، خویی، خوانساری، بهبهانی و شریعتمداری نیز اعلامیه هایی در محکومیت و تحریم رفراندوم انتشار یافت.

 

در پی واکنش مخالفت آمیز علما، تظاهرات خیابانی و تجمعات اعتراض آمیز سیاسی در شهرهای مختلف از جمله تهران و قم به راه افتاد، بازار تهران تعطیل شد و شعارهایی علیه خفقان حاکم و مباینت رفراندوم و برنامه های شاه با اصول اسلام سرداده شد که در بسیاری از تجمعات پلیس مداخله نمود و جمعی را بازداشت کرد.

 

با توجه به مخالفت علما با انقلاب سفید، شاه در صدد برآمد، تکلیف روحانیون و قم را خود روشن نماید، یا آنها را در مقابل هم قرار بدهد و بعضی را در انزوای مطلق گذارد یا با یک خشونت کامل اجازه اظهار نظر به آنها ندهد. به همین منظور تصمیم گرفت دو روز قبل از رفراندوم به قم سفر کند و با سخنرانی در حضور علما و مردم این شهر یعنی کانون اصلی مخالفت لااقل به سایر شهرهای ایران ثابت نماید که مخالفت یکپارچه علما واقعیت ندارد و آنها این حقیقت را در مراسم استقبال از ایشان نشان خواهند داد. اما پیش از این علمای قم به رهبری امام استقبال از شاه یا حضور در آن مراسم را تحریم کرده بودند.

 

بنابراین در همان حال که ساواک و فرمانداری قم در تدارک استقبال و چراغانی و ایجاد طاق نصرت بودند، مخالفان با شعار «ما تابع قرآنیم رفراندوم نمی خواهیم» به راهپیمایی پرداختند و عکس شاه را پاره کردند. با این همه شاه روز ۴ بهمن وارد قم شد. اما بر خلاف انتظار هیچ یک از روحانیون برجسته را در مراسم استقبال از خویش حاضر نیافت. حتی تولیت آستان حضرت معصومه (س) نیز از شرکت در این مراسم خودداری کرده بود. شاه با مشاهده این صحنه به دلیل شدت خشم از زیارت حرم خودداری ورزید و در برابر صحن طی نطق تندی که گاه از عفت کلام فاصله می گرفت، روحانیون را به عنوان «یک عده قشری و نفهم که مغز آنها از هزار سال پیش تا کنون تکان نخورده است، ارتجاع سیاه و مفت خور که در راه انقلاب سنگ می اندازند» مورد حمله قرار داد.

 

انجام و فرجام رفراندوم

 

با تمام مخالفت ها و اعتصابات و تظاهرات که در شهرهای مختلف صورت گرفت، رفراندوم در تاریخ ۶ بهمن انجام گرفت. روحانیون آنچه می توانستند به مردم گفتند و مساجد مرکز تبلیغات مخالفین رفراندوم بود و بسیاری دستگیر شدند. در نقاطی مقاومت شدید بود و به زد و خورد انجامید. در مجموع محل صندوق ها خلوت بود ولی ایستگاه تبلیغاتی رژیم اعلام داشت که اصول پیشنهادی شاهنشاه با استقبال پرشور و بی نظیر روبرو گردیده و با ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار رای موافق در مقابل ۴ هزار و ۱۵۰ رای مخالف به تصویب ملت رسید.

 

کندی بلافاصله پیروزی را به شاه تبریک گفت، سفیر انگلیس هم مراتب رضایتمندی ملکه انگلیس را به علم اعلام داشت. رادیو مسکو هم در همان شش بهمن برنامه اصلاحی شاه را ستود و مخالفین آن را عوامل غرب و ارتجاع نامید.

 

روحانیون که با این وضع دولت مواجه شدند به پیشنهاد امام خمینی تصمیم گرفتند که ماه رمضان آن سال را که از روز بعد از رفراندوم شروع می شد به عنوان اعتراض به دولت، از رفتن به مساجد خودداری نمایند و برای جلب نظر عمومی در تمام ماه رمضان مساجد تعطیل شود. این پیشنهاد مورد مقامات روحانی قم قرار گرفت.

 

سخنان توهین آمیز شاه در مورد روحانیت و حمله به فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲ پیوند شاه و روحانیت را برای همیشه از هم گسست. تا این زمان مراجع از انتقاد به شخص شاه خودداری می کردند و لبه تیز حمله های خود را متوجه نخست وزیر و دولت می ساختند، ولی امام برای نخستین بار در سخنرانی روز عاشورا شخص شاه را مورد حمله قرار داد. بازداشت امام پس از این سخنرانی به اعتراض های گسترده مردمی و قیام ۱۵ خرداد منجر شد.

 

که این قیام نقطۀ عطفی در مبارزات گروههای مبارز بود و در حقیقت زمینه ساز انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ گردید.

 

    ۱. ر.ک: فوران، جان؛ مقاومت شکننده(تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی)، ترجمه احمد تدین، موسسه فرهنگی رسا،۱۳۸۳، چ ۵، صص ۵۳۷- ۵۳۸.

 

    ۲. میلانی توانی، علیرضا؛ نهضت امام خمینی: از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی تا تبعید امام به ترکیه، در تحولات سیاسی اجتماعی ایران ۱۳۲۰ – ۱۳۵۷، به اهتمام مجتبی مقصودی، تهران، انتشارات روزنه، ۱۳۸۰، چ اول، ص ۳۶۰

 

    ۳. پهلوی، محمدرضا؛ پاسخ به تاریخ، ( به کوشش شهریار ماکان)، انتشارات شهرآب چاپ اول ۱۳۷۱. ص ۱۳۱- ۱۴۴ و رجوع کنید به پهلوی، محمدرضا، انقلاب سفید ، تهران، بی نا، ۱۳۴۶.

 

    ۴. همان.

 

    ۵. میلانی توانی، علیرضا؛ پیشین، ص ۳۶۱.

 

    ۶. خلجی، عباس؛ اصلاحات امریکایی و قیام پانزده خرداد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۱. ص ۲۷۸.

 

    ۷. میلانی توانی، علیرضا؛ پیشین، صص ۳۶۱-۳۶۲

 

    ۸. همان.

 

    ۹. همان.

 

    ۱۰. مدنی، جلال الدین؛ تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، ۱۳۸۷، چ پانزدهم، ج ۲، ص ۱۳.

 

    ۱۱. امام خمینی (ره)؛ صحیفة نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۶۱، ج ۱، صفحات ۲۴-۲۳.

 

    ۱۲. همان، ص .۷۷

 

    ۱۳. محلاتی، فضل الله؛ خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۴۴.

 

    ۱۴. برای مطالعه اصل بیانیه. ر.ک: مدنی، جلال الدین؛ همان.

 

    ۱۵. اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴، ج ۱، صص۵۷-۶۰ و نیز ج ۵، صص۳۱-۳۲.

 

    ۱۶. ر.ک: روحانی سید حمید؛ بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، ۱۳۶۱، چ ۲، صص ۲۳۳ – ۲۷۰.

 

    ۱۷. مدنی، جلال الدین؛ پیشین، ص ۱۷.

 

    ۱۸. همان، ص ۱۹.

 

    ۱۹. همان، ص ۲۰.

 

    ۲۰. روحانی سید حمید؛ پیشین، ص ۲۸۴.

 

    ۲۱. حسینی زاده، سیدمحمدعلی؛ اسلام سیاسی درایران، قم، دانشگاه مفید، ۱۳۸۶، چ اول، ص ۲۲۶.