ابن تیمیه از منظر علما معظم  شیعه و سنی = ابن تیمیه کیست ؟؟؟
ابن تیمیه در سال 661هـ.ق در شهر حران، واقع در جزیره شام (ترکیه کنونی) به دنیا آمد. او پس از 67 سال زندگی، مصادف با سال 728هـ.ق در زندان قلعه دمشق از دنیا رفت.
ابن تیمیه درباره اوصاف الهی و توسل به انبیا و اولیای الهی عقائد خاصی دارد. یکی از خصائص او داشتن کینه و دشمنی با اهل بیت، و علاقه و محبت نسبت به دشمنان ایشان است.
 تا جایی که تمام تلاش خود را برای دفاع از دشمان عترت پیامبر(ص) به کار می‌گیرد و برای خطاهایشان عذر تراشی می‌کند؛ احادیث پیامبر اکرم(ص) را تکذیب کرده و برای دفاع از معاویه و یزید دست به تألیف کتاب می‌زند.
افکار انحرافی ابن تیمیه تأثیر زیادی در ایجاد تفرقه بین مسلمانان و زمینه‌سازی برای شکل‌گیری فرقه وهابیت داشت.
علماى شیعه و بسیارى از علمای اهل سنت از عصر ابن ‏تیمیه تاکنون در ردّ او کتاب‌های زیادی تألیف کرده یا با وى مناظره کرده‌اند. کوتاه‌ترین و کامل‌ترین عبارت درباره ابن تیمیه را، ابن حجر مکی از زبان عالمان اهل سنت درباره او آورده است. او می‌گوید: ابن تیمیه، کسی است که خداوند او را گمراه و خوار ساخته و به او قدرت تهمت زدن و دروغ‌گویی عطا کرده است.
پاسخ تفصیلی
نام اصلی ابن تیمیه؛ احمد بن حلیم بن عبد السلام بن عبد الله بن خضر ابن تیمیه است که اختصاراً، ابن تیمیه نامیده می‌شود. او در سال 661هـ.ق در شهر حران، واقع در جزیره شام (ترکیه کنونی) به دنیا آمد، و پس از 67 سال زندگی، مصادف با سال 728هـ.ق در زندان قلعه دمشق از دنیا رفت. او در مدت عمرش ازدواج نکرد. او به جهت عقائد و بعضی از فتواهایش سه مرتبه به زندان افتاد. افکار و عقائدش مطرود بود تا این‌که فرقه وهابیت، خود را به او منتسب کرده و چند قرن بعد از مرگش، مروج افکار وی شد.[1] برای او تألیفات متعددی ذکر کرده‌اند.[2] برخی تعداد آن‌را تا پانصد کتاب شماره کرده‌اند.[3] یکی از کتب معروف او «منهاج السنة النبویة» نام دارد.
ابن تیمیه درباره اوصاف الهی و توسل به انبیا و اولیای الهی عقائد خاصی دارد و نیز دشمنی شدیدی با امام علی(ع) دارد که توضیحات آن در ادامه بیان می‌شود.
اساتید و شاگردان
بارزترین استاد ابن تیمیه، احمد بن عبدالدائم مقدسی بود. او همچنین از استادان دیگری همچون ابن قدامه مقدسی و شرف الدین احمد بن نعمه مقدسی استفاده کرده بود.[4] در بین شاگردان او هم، ابن قیم جوزی از معروف‌ترین آنها به شمار می‌رود.
انحراف در توحید
ابن حجر عسقلانی از علمای بزرگ اهل سنت درباره ابن تیمیه می‌گوید: به خاطر سخنانی که درباره اوصاف الهی دارد و دست و پا و صورت داشتن را به عنوان صفات حقیقی خدا مطرح می‌کند، گروهی از مردم قائل‌اند که او اهل تجسیم است. و برخی نیز او را زندیق دانسته‌اند؛ زیرا با استغاثه به پیامبر اسلام(ص) مخالفت می‌کرد.[5] او مخالف تأویل کردن آیات و احادیث صفات الهی است. از این‌رو، قائل است که خدا در جهت بالا قرار دارد و در آسمان است و گاهی به آسمان دنیا می‌آید و سپس برمی‌گردد. او اعضا و جوارح دارد ولی نه مانند مخلوق.[6]
ابن تیمیه خدا را قابل رؤیت با چشم می‌داند[7] و می‌گوید: سخن کسانی که دیدن خدا را تأیید می‌کنند، به عقل نزدیک‌تر است از سخن کسانی که آن‌را رد کرده‌اند.[8]
مخالفت با توسل و زیارت پیامبر اسلام(ص)
ابن تیمیه در کتاب «التوسل»، بعد از آوردن احادیث متعددی که توسل را ثابت می‌کند، با چشم بستن بر این روایات، می‌گوید: هیچ‌کدام از صحابه و تابعین و دیگر مسلمانان، بعد از مرگ پیامبر، از او درخواست شفاعت یا چیز دیگری نکرده‌اند و هیچ‌کدام از بزرگان در کتابشان در این‌باره چیزی ننوشته‌اند.[9]
درباره زیارت هم می‌گوید: در باب زیارت قبر پیامبر و حضرت ابراهیم حدیث ثابت شده‌ای نداریم و همه روایاتی که در این باب آمده همه ضعیف بلکه جعلی هستند و هیچ‌کدام از مؤلفان سنن آنها را نقل نکرده‌اند. این در حالی است که خودش از سنن ابن ماجه و دارقطنی نقل می‌کند که پیامبر(ص) فرمود: «کسی که مرا بعد از مرگم زیارت کند مانند این است که در زمان حیاتم مرا زیارت کرده است».[10]
او اضافه می‌کند: نماز خواندن نزد قبر پیامبر خلاف شرع است. و نیز رفتن نزد قبر پیامبر برای نماز خواندن و اعتکاف کردن و یا برای استغاثه و دعا کردن غیر شرعی است.[11] و آن‌را متابعت از مشرکان و مخالفت با مؤمنان دانسته است.[12]
همچنین هرگونه ساخت بنا، بر روی قبور را نشانه شرک و بدعت دانسته و می‌گوید که این کار ریشه در بت‌پرستی دارد.[13] تأکید او بر از بین بردن این بناها، موجب قتل و غارت‌های بسیاری از جانب وهابیت و پیروان محمد بن عبدالوهاب گردید که یکی از آنها حمله به کربلا و حرم امام حسین(ع) در سال 1216هـ.ق بود که فقط یک روز سه هزار مسلمان بی‌گناه کشته شدند.[14]
دشمنی و تهمت زنی به امام علی(ع)
ابن حجر عسقلانی می‌گوید: برخی افراد، ابن تیمیه را منافق دانسته‌اند؛ زیرا او نسبت به حضرت علی(ع) کینه داشته و در روایت آمده: هرکس که علی را دشمن بدارد یا کافر است یا منافق؛ چرا که ابن تیمیه درباره حضرت علی(ع) سخنان غیر واقع بینانه‌ای دارد. ابن تیمیه می‌گوید: علی بن ابی‌طالب درباره هفده موضوع اشتباه کرده و خلاف نص قرآن عمل کرده است.[15] وی همچنین می‌گوید: علی بن ابی‌طالب همیشه در جنگ‌ها شکست می‌خورده و جنگ‌هایی را که در زمان خلافتش به راه انداخته، برای خدا نبوده بلکه به خاطر دنیا طلبی و به دست آوردن ریاست بوده است. او حتی ایمان آوردن حضرت را مورد تعرض قرار داده و ایمان آوردن ابوبکر را بر آن ترجیح داده و می‌گوید: ابوبکر در سنی ایمان آورده که می‌دانست چه می‌گوید ولی علی در سنی ایمان آورده که بچه بوده و چیزی نمی‌دانسته و اصلاً اسلامش در آن سن مقبول نیست. به خاطر سخنانی که حول شایعه خواستگاری حضرت علی(ع) از دختر ابوجهل داشته، او را مبغض علی(ع) می‌داند.[16]
ابن تیمیه به همین مقدار اکتفا نکرده و می‌گوید: علی بن ابی‌طالب در کودکی بت می‌پرستیده. و رافضی‌ها(شیعیان) از اثبات ایمان و عدالت او ناتوان هستند. او دلیل خود را این گونه شرح می‌دهد: اگر رافضی‌ها بخواهند به متواتر بودن روایات هجرت و جهاد علی استناد کنند، باید گفت که مسلمان بودن و نماز خوان بودن و روزه و جهاد معاویه و یزید و خلفای بنی امیه و بنی عباس هم متواتر است.[17]
او همه روایاتی که از زبان مبارک پیامبر در مدح حضرت علی(ع) وارد شده است را تضعیف کرده و آنها را جعلی می‌داند. او درباره حدیث «أنا مدینة العلم و علی بابها» می‌گوید: این حدیث ضعیف است و متنش قابل قبول نیست، لذا باید بگوییم که این حدیث جعلی است. درباره حدیث «اقضاکم علی» هم می‌گوید: سندش ضعیف است و در کتاب‌های سنن مشهور و مسندهای معروف نیامده حتی با سند ضعیف هم نقل شده و فقط کسانی که مشهور به دروغ‌گویی هستند آن‌را نقل کرده‌اند. و این درحالی است که این روایت در کتاب صحیح بخاری و مسند حنبل و کتب دیگر مشهور اهل سنت وجود دارد.[18]
او درباره آیه ولایت می‌گوید: برخی از دروغ‌گویان حدیث جعل کرده و این آیه را درباره علی دانسته‌اند در حالی‌که اجماع وجود دارد که این روایت دروغ است. البته از جوانب متعدد، دروغ بودن این روایت مشخص می‌شود.[19] او حدیث «علی مع الحق والحق مع علی» را جزو دروغ‌ترین سخن‌ها می‌شمارد و عقد اخوّت بین حضرت علی(ع) و پیامبر(ص) را به شدت رد می‌کند.[20] همه فضیلت‌های امیرالمؤمنین به همین روال مورد تکذیب قرار می‌گیرد تا جایی که می‌گوید: علی تا آخر عمر نیز بسیاری از سنت‌های پیامبر را یاد نگرفت.[21] و در آخر این‌که، حضرت علی(ع) را حتی به عنوان خلیفه چهارم نمی‌پذیرد و علتش را اختلاف مردم در امر خلافت او بیان می‌کند.[22]
او کار را به جایی می‌رساند که درباره ابن ملجم، قاتل امام علی(ع) چنین می‌گوید: هر چند که او در این کارش گمراه و بدعت‌گذار بود، ولی باید دانست او کسی بود که نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و قرآن می‌خواند و به این دلیل که تصور می‌کرد خدا و پیامبرش(ص) کشتن علی را دوست دارند، دست به کشتن او زد و به زعم خود، این کار را از روی محبت نسبت به خدا و پیامبرش انجام داد![23]
دشمنی با اهل بیت پیامبر(ص)
یکی از خصائص ابن تیمیه داشتن کینه و دشمنی با اهل بیت و در مقابل آن، علاقه و محبت نسبت به دشمنان ایشان است. تا جایی که تمام تلاش خود را برای دفاع از دشمان عترت پیامبر به کار می‌گیرد و برای خطاهایشان عذر تراشی می‌کند و احادیث پیامبر اکرم(ص) را تکذیب می‌کند و برای دفاع از معاویه و یزید دست به تألیف کتاب می زند.[24]
او مقدم داشتن اهل بیت(ع) پیامبر را امری جاهلی می‌نامد و ایشان را فاقد هرگونه مزیتی بر دیگران می‌داند.[25] او روایت‌های فضائل اهل بیت را همانند فضائل حضرت علی(ع) تضعیف می‌کند و آنها را فاقد سند می‌داند.[26]
محبت نسبت به بنی امیه و دفاع از یزید
او که تمام همّ خود را برای تضعیف احادیث فضائل حضرت علی(ع) به کار می‌گیرد، در مقابل از هیچ تلاشی برای دفاع از بنی امیه خصوصاً یزید فروگذار نمی‌کند. او در تجلیل از بنی امیه می‌گوید: هر چند که بنی امیه با علی دشمن بوده و برخی از آنان او را نفرین می‌کردند، ولی آنها به همه سرزمین‌های اسلامی از شرق تا غرب مسلط شده و اسلام را در این مناطق پیاده کردند. اسلام در زمان حکومتشان خیلی عزّت‌مندتر از زمان بعد آنان بود.[27]
ابن تیمیه که محبت بنی امیه در قلبش ریشه دوانده، از منفورترین افراد که یزید باشد، دفاع می‌کند و سعی بر تطهیر او از جنایات تاریخیش دارد. او می‌گوید: یزید به کشته شدن حسین بن علی راضی نبود و از این اتفاق اظهار ناراحتی می‌کرد. او گناه آتش زدن کعبه را بر گردن ابن زبیر می‌اندازد و می‌گوید: نه یزید و نه کارگزارانش قصد آتش زدن کعبه را نداشتند بلکه این ابن زبیر بود که کعبه را تخریب کرد! این در حالی است که کعبه توسط سربازانی که یزید فرستاده بود به آتش کشیده شد.[28]
او درباره فاجعه حرّه هم می‌گوید: او همه اشراف و بزرگان را نکشت و تعداد کشته‌ها به ده‌ها هزار نفر نرسید و این‌که گفته‌اند جریان خون به قبر پیامبر رسید نیز کذب است و کسی را در مسجد نکشتند.[29]
دیدگاه علمای شیعه و اهل سنت درباره ابن تیمیه
افکار انحرافی ابن تیمیه تأثیر زیادی در ایجاد تفرقه بین مسلمانان و زمینه‌سازی برای شکل گیری وهابیت داشت. همان‌طور که برخی از دیدگاه‌های ابن تیمیه بیان شد، او از جمله نادر علمایی بود که افکار و دیدگاه‌هایی را مطرح کرد که مبنای محکم دینی و قرآنی نداشت؛ لذا در زمان خود با مخالفت آشکار و صریح اکثریت علما مواجه شد و حتّی بعضی از علما حکم تکفیر و خروج از دین او را صادر کردند تا جایی که مدّتی را به خاطر همین افکارش به دستور حکومت وقت زندانی شد. از جمله کسانی که فقط در زمان خودش از او حمایت کرد، شاگردش ابن قیم بود که بعد از درگذشت او نیز نسبت به تنظیم تألیفات استادش تلاش زیادی انجام داد.[30]
علماى شیعه و بسیارى از علمای اهل سنت از عصر ابن ‏تیمیه تاکنون در ردّ او کتاب‌های زیادی تألیف کرده یا با وى مناظره کرده‌اند. و به نقد تک تک دیدگاه‌های ابن تیمیه پرداخته‌اند که باید به کتاب‌ها و مقالاتی که در این‌باره نوشته شده مراجعه کرد.
برای ردّ برخی از افکار ابن تیمیه نمایه‌های «خاستگاه و نظرات وهابیت»، سؤال 1537 و «اعتقاد اهل سنت به توسل قبل از ابن تیمیه»، سؤال 2143 را مطالعه کنید.
کوتاه‌ترین و کامل‌ترین عبارت درباره ابن تیمیه را، ابن حجر مکی از زبان عالمان اهل سنت درباره او آورده. او می‌گوید: ابن تیمیه، کسی است که خداوند او را گمراه و خوار ساخته و به او قدرت تهمت زدن و دروغ‌گویی عطا کرده است.[31]
ذهبی از علمای بزرگ اهل سنت در نامه‌ای خطاب به ابن تیمیه، او را با عبارت‌های تند مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید: مگر نه این‌که اکثر پیروان تو انسان‌هایی ناتوان، سبک مغز، بی‌سواد، دروغ‌گو، کودن و یا فریب‌کار هستند؟... در حالی‌که برخی از دشمنانت افرادی صالح و فاضل و عاقل‌اند.[32] و نیز شیخ ابن رجب حنبلی او را کافر می‌دانست.[33]
سبکی از علمای اهل سنت نیز او را بدعت‌گذار خوانده و پس از شمارش عقائد باطلی که به آنها معتقد شده، می‌گوید: او به مخالفت با اجماع مسلمانان پرداخته و دچار تناقضی شده که هیچ کسی قائل به آن نیست. سپس او را جزو هیچ‌کدام از هفتاد و سه فرقه‌ای که مسلمانان به آن مبتلا شده‌اند ندانسته است. عقائد ابن تیمیه را مساوی با کفر می‌شمارد.[34]
 

[1]. صائب عبد الحمید، ابن تیمیة فی صورته الحقیقیة ص 8، الغدیر للدراسات و النشر، بیروت، 1415ق.
[2]. البزار، أبو حفص عمر بن علی، الأعلام العلیة فی مناقب ابن تیمیة، محقق: زهیر الشاویش، ص 23، المکتب الإسلامی، بیروت، چاپ سوم، 1400ق.
[3]. عمر بن سعود بن فهد العید، شرح لامیة شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج 1، ص 8.
[4]. صائب عبدالحمید، ابن تیمیه حیاته و عقائده، ص 12، مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، قم، چاپ دوم، 1384ش.
[5]. ابن حجر عسقلانی، الدرر الکامنة فی أعیان المئة الثامنة، محمد عبدالمعید ضان، ج 1، ص 180- 181، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، صیدر آباد هند، چاپ دوم، 1392ق.
[8]. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، محقق: سالم، محمد رشاد، ج 3، ص 348، مؤسسه قرطبه، چاپ اول، 1406ق.
.[9] ابن تیمیة فی صورته الحقیقیة، ص 9 - 10.
.[10] همان، ص 10 - 11.
[11]. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج 4، ص 220، لجنة ادارة الحوزة العلمیة ، قم، 1411ق.
[12]. منهاج السنة النبویة، ج 1، ص 478.
[13]. همان، ج 2، ص 437.
[14]. بحوث فی الملل و النحل، ج 4، ص 369.
.[15] الدرر الکامنة فی أعیان المئة الثامنة، ج 1، ص 179.
.[16] همان، ص 181 – 182.
.[17] به نقل از: حسینی میلانی، علی بن نورالدین، دراسات فی منهاج السنة، ص 217، الحقائق، قم، 1384ش.
.[18] همان، ص 230.
.[19] منهاج السنة النبویة، ج 2، ص 20.
[20]. همان، ج 5، ص 71.
.[21] دراسات فی منهاج السنة، ص 240.
.[22] همان، ص 322.
.[23] منهاج السنة النبویة، ج 7، ص 153.
.[24] ابن تیمیة فی صورته الحقیقیة، ص 22 – 23.
.[25] همان، ص 31 - 32.
.[26] همان، ص 312.
.[27] منهاج السنة النبویة، ج 6، ص 419.
.[28] همان، ج 4، ص 577.
.[29] همان، ص 576.
[30]. ر.ک: جدیدبناب، علی، «افکار انحرافی ابن تیمیه، زمینه‌ساز وهابیت»، به آدرس اینترنتی:http://www.ido.ir/a.aspx?a=1389102005 
[31]. به نقل از: حسینی میلانی، علی، نفحات الأزهار، ج 19، 421، مؤسسه بعثت، تهران، چاپ اول، 1404ق.
[32]. ابن تیمیه فی صورته الحقیقیه، ج 3، ص 22.
[33]. أبی بکر الحصنی الدمشقی، دفع شبه من شبه و تمرد، الکوثری، محمد زاهد بن الحسن، ص 123، المکتبة الأزهریة للتراث، قاهرة.
[34]. سبکی، علی بن عبدالکافی، الدره المضیئه فی رد ابن تیمیه، ص 2، دمشق، ۱۳۴۷ق.