معیارها و روش های اسلامی آشتی 

آشتی یک رفتار هنجاری اجتماعی است که پس از دعوا،‌ مرافعه،‌ قهر و جنگ رخ می دهد .

یکی از مهم ترین مسایل اجتماعی،‌ آشتی در حوزه روابط اجتماعی و بازسازی و اصلاح شکاف های اجتماعی است؛ زیرا این عمل همانند توبه می تواند آثار و برکات مهمی برای شخص و جامعه به دنبال داشته باشد. از این روست که در آموزه های اسلامی به عنوان یک ارزش برتر اجتماعی دانسته و نام فضلیت اخلاقی بر آن نهاده شده است.

 

اما نکته ای که نمی بایست از آن غافل شد،‌ توجه به شرایط و معیارهای آشتی است تا آشتی به عنوان یک رفتارهای خوب و نیک آثار روانی و اجتماعی مثبت خود را به جا گذارد.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش آشتی در رفتارهای اجتماعی و تحکیم انسجام و اتحاد ملی را در سایه معیارها و شاخص های اسلامی تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

اهمیت اصلاح و آشتی بین مردم

آشتی به معنای فراموش کردن رنجشی و دوستی دوباره پس از قهر کردن یک رفتار اجتماعی و فضلیت اخلاقی است. البته به صلح پس از جنگ و درگیری بین اقوام و کشورها نیز آشتی گفته می شود.( لغت‌نامه دهخدا؛ فرهنگ فارسى معین، ذیل واژه آشتی)

آن چه در این مطلب مورد توجه است، آشتی و اصلاح میان افراد یک جامعه است که به سبب رنجش و قهر کردن،‌ رشته پیوند و ارتباط آنان گسسته شده و دوستی به دشمنی و کینه تبدیل شده است.

در آیات قرآنی با واژگان و اصطلاحات چندی به این مفهوم توجه داده و ارزش و اهمیت آن در انسجام اجتماعی و وحدت امت و جلوگیری از تفرقه و آثار آن مورد نظر قرار گرفته است. از جمله واژگان و اصطلاحاتی که برای بیان مفهوم منازعات شخصی، خانوادگی و آشتی اجتماعی و اصلاح میان دو یا چند نفر یا گروه های اجتماعی بیان شده می توان به واژگانی چون «اصلاح»، «تألیف»، «توفیق»، «سلم» و «صلح» اشاره کرد که در آیات قرآنی به کار رفته است.

خداوند در آیاتی به اشکال گوناگون به ارزش و اهمیت این عمل پرداخته است. این که یک نفر واسطه شود تا کدورت ها را از میان بردارد و پیوند گسسته را برقرار کند، امری پسندیده است. البته پسندیده تر آن است که شخص خود اقدام کند و در انتظار کسی نباشد تا بیاید و اقدام به پیوند دوباره گسست ها کند. این که انسان بتواند عفو و گذشت داشته باشد و در این امر تا آن جا رشد نماید که بتواند پا بر خواهش ها و تمایلات نفسانی گذارد و در مقام احسان و ایثار پیش دستی کند و از روی تواضع و فروتنی،‌ از خطا دیگر در گذرد و رنج و رنجشی که از دیگری به دل دارد بر طرف سازد و قهر را کنار گذارد، کاری بس بزرگ و ارجمند کرده است.

حضرت امام حسین (علیه السلام) در سخنی با اشاره به پیش دستی شخص در عفو و گذشت و درخواست آشتی در مرافعات و نزاعات می فرماید: أیُّما إثْنَیْنِ جَرى بَیْنَهُما کَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، کانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ؛ چنانچه دو نفر با یکدیگر نزاع و اختلاف نمایند و یکى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پیشقدم شود، همان شخص سبقت گیرنده، جلوتر از دیگرى به بهشت وارد مى شود. (محجّة البیضاء، ج ۴، ص ۲۲۸)

پس انسان پیش از آن که دیگری واسطه در امر خیر آشتی و آشتی کنان شود، خود در این امر سبقت گیرد و پیش دستی کند و با پا گذاشتن بر هواهای نفسانی، از مقام عفو و احسان، وارد شده و دست دوستی دوباره به سوی دیگری دراز کند که با او قهر کرده و رنجشی از او به دل دارد. این اقدام به آشتی کردن، موجب می شود بهره مند از پاداش های خاص الهی شود. خداوند در آیه ۴۰ سوره شوری می فرماید که عفو و اغماض از بدى دیگران و آشتى با آنان، سبب برخوردارى از پاداش الهى خواهد شد. پس بکوشیم با پیشدستی از این پاداش های الهی بهره مند شویم و اجازه ندهیم که قهر و خصومت باقی و برقرار باشد.

هم چنین آشتی کردن با همسر موجب دست یابی به آمرزش الهی و مغفرت اوست که در آیات ۱۲۸ و ۱۲۹ سوره نساء بدان توجه داده شده تا همسران به جایی قهر کردن و خصومت ورزی به سوی احسان و عفو و گذشت بروند و مودت و عشق را بر روابط خود حاکم کرده و به احسان و ایثار زندگی را سامان دهند تا این گونه نسبت به دیگری رحم کرده تا مرحوم و مغفور الهی شوند.

اما اگر به هر دلیلی این امکان فراهم نشد، اقدام دیگران برای رفع خصومت و ایجاد اصلاح میان مردمان، کاری بس پسندیده است و به عنوان فضولی در کار دیگران و یا ورود به حریم خصوصی و ارتباطات شخصی و خانوادگی یا گروهی افراد جامعه ندارد، بلکه این فضولی و ورود به حریم خصوصی عین فضلیت و عمل اخلاقی است. از این روست که در آیات قرآنی به اهمیت این نوع کارهای اجتماعی به عنوان عمل صالح توجه داده شده و آثار و برکاتی برای اصلاح کننده و آشتی دهنده بیان شده است.

خداوند در آیه نخست سوره انفال و هم چنین ۱۰ سوره حجرات، عمل اجتماعی آشتی دادن میان مومنان و برادران ایمانی را کاری پسندیده و با ارزش دانسته و حتی به آن فرمان داده تا این گونه مطلوب بودن ورود در امر اصلاح و آشتی را بیان کند.

حضرت علی علیه‏السلام در وصیت نامه خود چنین سفارش و توصیه می‏کند:أُوصِیکمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَینِکم‏؛ شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد سفارش می‏کنم به ترس از خدا و آراستن کارها و آشتی با یکدیگر که من از جد شما شنیدم که می‏گفت: آشتی دادن میان مردمان، بهتر است از نماز و روزه سالیان.(نهج البلاغه، نامه ۴۸)

در حقیقت از نظر قرآن و اسلام بی خیالی و بی اعتنایی به روابط اجتماعی مومنان، امری ناپسند و نادرست است و شخص مسلمان و مومن نمی تواند نسبت به گسست های روابط میان دو برادر ایمانی یا گروه های ایمانی بی تفاوت باشد، بلکه هر مسلمانی موظف و مکلف است تا گام هایی را برای اصلاح روابط و ایجاد جو تفاهم و آشتی در جامعه و میان افراد بردارد.(همان آیات و نیز بقره،‌ایه ۲۰۸)

از آن جایی که بنیاد جامعه و اصلاح اجتماع از خانه و خانواده آغاز می شود توجه به روابط میان همسران در اولویت است و همگان موظف هستند تا روابط میان همسران را در صورت اختلاف و نزاع بهبود بخشند و گام های اساسی برای تحکیم بنیاد خانواده و روابط زناشویی و همسری بردارند و در این مساله کوتاهی و قصور و تقصیری روا ندارند.(نساء، آیات ۱۲۸ و ۱۲۹)

آثار زیانبار قهر کردن و آشتی نکردن

چنان که گفته شد آشتی کردن مهم تر و با اهمیت تر است و هر انسانی اولا نمی بایست قهر کند و روابط همسری و یا اجتماعی خود را با همسر و دوست به هم زند و به سبب کدورت ها و رنجش ها آن روابط سالم را از میان بردارد و راه قهر و نزاع را در پیش گیرد. قهر کردن به معنای عدم سخن گفتن و دوری کردن است که در عربی به آن (هجر) گفته می شود. قرآن‌، با تعابیری مانند هجرة‌، یقطعون‌، اعراض‌، نشوز، بحث قهر کردن را مطرح کرده است‌.(رعد، آیه ۲۵؛ بقره، آیه ۲۲۴؛‌انفال، ایه ۱؛ نساء، ایه ۱۲۸)

از آن جایی که احتمال قهر در میان دوستان و همسران و خویشان و نزدیکان بسیار است، هر گونه قهر می تواند آثار زیانبار روحی و روانی و مادی و معنوی به جا گذارد. از این روست که به شدت از قهر کردن پرهیز و اجتناب داده شده است.

شکی نیست که هر چه روابط میان افراد بیش تر باشد، احتمال بروز خطا، اشتباه، برداشت و تفسیر نادرست، رفتارهای رنجش آور و کدورت آمیز بیش تر است. بنابراین، نمی بایست به سادگی روابط سالم را به سبب این امور تغییر داد و دلخوشی را به ناخوشی و صلح را به جنگ تبدیل کرد و راه منازعه و قهر کردن را در پیش گرفت. بی گمان عفو و گذشت در میان افرادی که روابط تنگاتنگی دارند، از اهمیت و ارزش بسیار برخوردار است. از همین روست که روابط میان همسران و دوستان به جای قوانین و احکام عقلانی و عقلایی عادلانه بر مدار مودت و احسان و عواطف تنظیم می شود و خداوند بارها بر این نکته تاکید کرده است که روابط میان همسران و دوستان و خویشان می بایست مبتنی بر احسان و عواطف و مودت باشد.

پس اگر به هر دلیلی نوعی کدورت و تیرگی در روابط پدیدار شد،‌ انسان سالم و مسلمان مومن می کوشد تا به سرعت آن را بازسازی و اصلاح کند و نگذارد که این کدورت ها با قهر و دوری و مانند آن ژرف تر و عمیق تر گردد و شرایط برای اصلاح و بازسازی و آشتی دشوارتر شود.

حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: هر دو نفر مسلمی که از یکدیگر قهر و خشم کنند و از هم دوری جویند و سه روز چنین باشند و با هم صلح و آشتی نکنند، از دایره اسلام بیرون می روند. و هر کدام که ابتدا به صلح و سخن گفتن کند در روز قیامت زود داخل بهشت خواهد شد.(کافی، ج ۲، ص ۳۴۵، ح ۵)

و نیز از آن حضرت (ص) در جایی دیگر می فرماید: از برای مسلمانان، حلال نیست که: زیادتر از سه روز از برادر خود دوری و قهر کنند.(محجة البیضاء، ج ۳، ص ۳۶۲)

از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت است که ایشان فرمود: هیچ دو مردی از روی قهر از یکدیگر جدا نمی شوند مگر اینکه یکی از آنها مستوجب لعنت می گردد. و بسا باشد که هر دو مستوجب شوند. شخصی عرض کرد: آنکه مظلوم است چرا مستوجب می گردد؟ فرمود: به جهت اینکه: او چرا برادر خود را به صلح نمی خواند و ابتدا به کلام نمی کند. از پدرم شنیدم که می فرمود: هرگاه دو نفر با هم نزاع کنند و یکی از آنها قهر کند، آنکه مظلوم است باید به نزد آن دیگری بیاید و بگوید: ای برادر! تقصیر با من است و من ظلم کرده ام، تا نزاع از میان ایشان برطرف شود. به درستی که خدا حاکم عادل است و از ظالم، حق مظلوم را می گیرد.(کافی، ج ۲، ص ۳۴۴)

بنابراین، آشتی کردن کاری بسیار پسندیده ای است که نمی بایست انسان قهر کند و یا آن را ادامه دهد و نزاع و مرافعه را طولانی کند. این که شخص با دیگری مثل همسر یا دوست خود سخن نگوید و ترک سخن کند و قهر نماید(لغت نامه دهخدا،‌ ذیل واژه قهر) کار بدی است که اگر ادامه یابد به معنای یک رذیلت و پستی اخلاقی مطرح می شود؛ چرا که کینه ورزی است و کینه ورزی و کینه جویی رفتاری ضد انسانی و ضد اخلاقی است. در روایات از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) آمده که اعمال صالح کینه توز و نیز توبه او پذیرفته نمی شود و رد می شود مگر این که دست از کینه توزی بردارد و قهر را کنار گذارد و به اصلاح رفتار خود بپردازد.

قهر کردن از نظر اسلام عمل شیطانی است و کسی که قهر می کند در حقیقت دل شیطان را شاد کرده است. حضرت صادق علیه السلام در این باره ‌فرموده است: پیوسته تا دو مسلمان با هم قهرند، ابلیس شاد است و چون آشتى کنند، زانوهایش بلرزد و بهم بخورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد کشد: اى واى بر من از آنچه به هلاکت رسد.(اصول کافی، ج‏۲ ص ۳۴۶)

حضرت امام باقر(ع) نیز می‌فرماید: به راستی که شیطان دشمنى افکند میان مؤمنان تا بر نگردد یکیشان از دینش و چون چنان کنند به پشت بخوابد و واکشد و سپس گوید: پیروز شدم. پس خدا رحمت کند کسی را که الفت دهد دو تا دوست ما را، اى گروه مؤمنان با هم دوست شوید و با هم مهر ورزید. (بحار الانوار ، ج‏۷۲، ص ۱۸۷)

از این روست که در اسلام از قهر کردن به عنوان رفتاری نادرست به ویژه اگر طولانی باشد پرهیز داده شده است و امیرمومنان علی (ع) می فرماید: بر شماست پیوستن و موافقت و دوستی کردن و بپرهیزید از بریدن و ترک کردن و قهر کردن از همدیگر. (غرر الحکم و درر الکلم، ج ۲، ص ۴۳۷)

خداوند در آیاتی به اثار قهر کردن توجه می دهد تا آدمی با عبرت گیری از قهر کردن اجتناب کرده و از آن دست بردارد و راه آشتی را بر خود بگشود.

۱٫ خسران ابدی: خداوند قهر کردن را عامل خسران ابدی انسان و ورود به دوزخ و آتش آن معرفی می کند.(بقره، ایه ۲۷).

۲٫ سزاوار آتش: خسران ابدی مساوی با دوزخ و آتش آن است. پیامبر اسلام (ص) نیز در این باره می­فرمایند:یا أَبَاذَرٍّ أَنْهَاکَ عَنِ الْهِجْرَانِ وَ إِنْ کُنْتَ لَا بُدَّ فَاعِلًا فَلَا تَهْجُرْهُ فَوْقَ ثَلَاثَةِ أَیامٍ کَمَلًا فَمَنْ مَاتَ فِیهَا مُهَاجِراً لِأَخِیهِ کَانَتِ النَّارُ أَوْلَى بِهِ‏؛ اى اباذر نهى می­کنم ترا از قهر کردن و دورى نمودن اگر چه ناچارى دورى مکن برادرت را بیش از سه روز تمام. پس هر کس بمیرد در حال دورى کردن از برادرش آتش به او سزاوارتر باشد.(بحارالانوار، ج‏۷۲ ص ۱۸۴ و ج‏۷۴ ص ۷۲)

۳٫ خروج از اسلام: به این معنا که رفتار قهر آمیز شایسته مسلمان نیست و کسی که مدعی اسلام است نمی توان چنین رذیلت اخلاقی داشته باشد و کینه جویی ورزد و به هر دلیلی نسبت به دیگری عفو و گذشت نداشته و از سر تقصیرات او نگذرد. حضرت رسول اکرم(ص) در این باره فرموده است: اَیمَا مُسْلِمَینِ تَهَاجَرَا فَمَکَثَا ثَلَاثاً لَا یصْطَلِحَانِ إِلَّا کَانَا خَارِجَینِ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ یکُنْ بَینَهُمَا وَلَایةٌ فَأَیهُمَا سَبَقَ إِلَى کَلَامِ أَخِیهِ کَانَ السَّابِقَ إِلَى الْجَنَّةِ- یوْمَ الْحِسَاب؛ هر دو نفر مسلمانى که از همدیگر قهر کنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نکنند هر دو از اسلام بیرون روند و میانه آنها پیوند و دوستى دینى نباشد، پس هر کدام از آن دو بسخن گفتن با برادرش پیشى گرفت، او در روز حساب پیشرو به بهشت باشد. (کافی،‌ ج‏۲ ص ۳۴۵)

۴٫ سزاوار بیزاری و لعنت: شخصی که قهر می کند و از دوست و همسر خود دوری می گزیند سزاوار آن است که او را لعن کرده و معلون شماریم، چرا که در کنف حمایت شیطان و ولایت او رفته است. حضرت امام صادق (ع) می فرماید: لَا یفْتَرِقُ رَجُلَانِ عَلَى الْهِجْرَانِ إِلَّا اسْتَوْجَبَ أَحَدُهُمَا الْبَرَاءَةَ وَ اللَّعْنَةَ وَ رُبَّمَا اسْتَحَقَّ ذَلِکَ کِلَاهُمَا ؛ از هم جدا نشوند دو مرد بصورت قهر کردن جز اینکه یکى از آن دو سزاوار بیزارى (خدا و رسولش از وى) و لعنت (یعنى دورى از رحمت حق) گردد و چه بسا که هر دوى آنها سزاوار آن شوند.( کافی، ج‏۲ ص ۳۴۴٫)

۵٫ قاتل بودن: پیامبر اکرم(ص) قهر کردن را به معنای قتل و در حکم آن دانسته و می فرماید: من هجر أخاه سنة فهو کسفک دمه؛ هر کس یک سال از برادر خویش قهر کند چنانست که خون وى را ریخته است.( بحار الانوار،‌ ج‏۷۲ ، ص ۱۸۴ ؛ و نیز ج‏۷۴، ص ۷۲؛ نیز نهج الفصاحه، ص ۷۴۷)

۶٫ رد عمل: اعمال صالح کسی که قهر کند مورد پذیرش نیست و خداوند رد می کند و به او بر می گرداند تا توبه کرده و دست از کینه بردارد و قهر را کنار گذاشته و آشتی کند. پیامبر اسلام (ص) در این باره می فرمایند: یا أَبَا ذَرٍّ إِیاکَ وَ هِجْرَانَ أَخِیکَ فَإِنَّ الْعَمَلَ لَا یتَقَبَّلُ مِنَ الْهِجْرَانِ‏ ؛ اى اباذر بپرهیز از دورى کردن از برادرت. زیرا که عمل انسان با قهر پذیرفته نمى‏شود.(بحارالانوار، ج‏۷۴ ص ۷۲)

۷٫ دین زدایی از جامعه: از نظر اسلام قهر کردن عامل دین زدایی از جامعه است؛ زیرا فقدان انسجام اجتماعی و تفرقه و جدایی میان مردم و درگیری های خانوادگی و شخصی و اجتماعی بنیادهای دین و اخلاق و هنجارهای اجتماعی را فرو می ریزد. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: أَلا اُخبِرُکُم بِأَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصِّیامِ وَالصَّلاةِ وَالصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَینِ، فَإِنَّ فَسادَ ذاتِ البَینِ هِىَ الحالِقَةُ؛ آیا شما را به چیزى با فضیلت تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاه نکنم؟ آن چیز اصلاح میان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه میان مردم ریشه کن کننده دین است.( نهج الفصاحه، ح ۴۵۸)

آثار و برکات آشتی دادن میان مردم

اما آشتی دادن و اصلاح میان افراد نیز چنان که گفته شد کاری پسندیده و یک فضلیت اخلاقی و اجتماعی است. حضرت امام محمد باقر (ع) درباره آشتی دادن و آثار و برکات آن می فرماید: خدا رحمت کند کسی را که الفت بیندازد میان دو نفر از دوستان ما. ای گروه مؤمنین! سعی کنید و با یکدیگر مهربانی نمائید. (کافی، ج ۲، ص ۳۴۵، ح ۶)

امام صادق (ع) در بیان جایگاه و اهمیت آشتی دادن می فرماید : … وَاللّه ما اوتىَ لُقمانُ الحِکمَةَ بِحَسَبٍ، وَلامالٍ وَلاأَهلٍ وَلا بَسطٍ فى جِسمٍ وَلاجَمالٍ وَلکِنَّهُ کانَ رَجُلاً قَویّا إِلى أَن قالَ: وَلَم یَمُرَّ بِرَجُلَینِ یَختَصِمانِ أَو یَقتَتِلانِ إِلاّ أَصلَحَ بَینَهُما وَلَم یَمضِ عَنهُما حَتّى تَحاجَزا؛ … به خدا قسم که: به لقمان تنها حکمت و دانش عطا نشده بود، و نیز دارائى و خانواده و قدرت جسمى و زیبایى چشمگیر نداشت ولى او مردى با اراده بود تا آنجا که امام فرمودند: و او به دو نفر که با هم نزاع مى کردند و یا مى جنگیدند نمى گذشت مگر اینکه: میانشان صلح برقرار مى کرد و از پیش آنان نمى رفت تا آنکه آنها دست از نزاع و جنگ کشیده و متفرق مى شدند.(مستدرک الوسایل، ج۱۳، ص۴۴۲، ح۳)

از جمله آثار و برکاتی که برای آشتی دادن بیان شده می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱٫ برداشته شدن گناه: از مهم ترین آثاری که برای اصلاح میان مردم و آشتی دادن بیان شده می توان به برداشته شدن گناهان از شخص اصلاح دهنده اشاره کرد که خداوند در آیه ۱۸۲ سوره بقره به آن اشاره کرده است.

۲٫ بهره مندی از رحمت الهی: از دیگر آثار آشتی دادن می توان به رحمت الهی اشاره کرد. خداوند کسانی که میان برادران خونی و ایمانی و همسران آشتی برقرار می کنند، تحت رحمت خاص خود قرار می دهد.(بقره، ایه ۱۸۲؛ نساء، ایات ۱۲۸ و ۱۲۹؛ حجرات، ایه ۱۰)

۳٫ اصلاح کارها: اگر در کارهای دیگران اصلاح کنیم، کارهای ما در دنیا و آخرت اصلاح می شود. رسول اکرم صلى الله علیه و آله در این باره می فرماید: اِتَّقُوا اللّه وَ أَصلِحوا ذاتَ بَینِکُمْ فَإِنَ اللّه یُصلِحُ بَینَ المُؤمِنینَ یَومَ القیامَةِ؛ تقواى الهى داشته باشید و اصلاح کنید میان خودتان را زیرا خداوند در روز قیامت میان مؤمنین را اصلاح مى کند.(محجة البیضاء، ج۳، ص۳۷۳) امام صادق (ع) نیز می فرماید : مَن اَصلَحَ فیما بَینَهُ وَ بَینَ اللهِ اَصلَحَ اللهُ ما بَینَهُ و بَینَ النَّاسِ؛ کسی که بین خود و خدایش را اصلاح کند خداوند بین او و مردم را اصلاح می کند.( جهاد النفس، ح ۳۵۵)

۴٫ بهترین عمل صالح و عبادت: از نظر اسلام آشتی دادن بهتر از نماز و روزه و صدقه دادن است؛ زیرا این کار موجب حفظ دین نیست؛ اما آشتی دادن موجب می شود تا دین و دین داری در جامعه باقی مانده و تقویت شود. پیامبر اکرم (ص) می فرماید : أَلا اُخبِرُکُم بِأَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصِّیامِ وَالصَّلاةِ وَالصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَینِ، فَإِنَّ فَسادَ ذاتِ البَینِ هِىَ الحالِقَةُ؛ آیا شما را به چیزى با فضیلت تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاه نکنم؟ آن چیز اصلاح میان مردم است، زیرا تیره شدن رابطه میان مردم ریشه کن کننده دین است.( نهج الفصاحه، ح ۴۵۸)

۵٫ دست یابی به مقام مقربان: از دیگر آثار آشتی دادن می توان به مقام مقربان اشاره کرد. امام کاظم (ع) در این باره می فرماید : طوبى لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئِکَ هُمُ المُقَرَّبونَ یَومَ القیامَةِ؛ خوشا به سعادت اصلاح کنندگان بین مردم که آنان همان مقرّبان روز قیامت اند.(تحف العقول، ص ۳۹۳)

۶٫ بهترین صدقه: انفاق و صدقات مالی خوب است،‌ولی هیچ چیز جای روابط انسانی و عواطف انسانی را نمی گیرد. از این رو هر گامی برای تقویت روح و روان مردم و جامعه گامی بس بزرگ و احیای دین و انسانیت است. از این روست که بهترین صدقه در اسلام اصلاح میان مردم و آشتی دادن دانسته شده و پاداش آن برای شخص ثبت می شود. امام صادق (ع) می فرماید: صَدَقَةٌ یُحِبُّهَا اللّه : إِصلاحٌ بَینَ النّاسِ إِذا تَفاسَدوا، وَتَقارُبٌ بَینَهُم إِذا تَباعَدوا؛ صدقه اى که خداوند آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح میان مردم هرگاه رابطه شان تیره شد و نزدیک کردن آنها به یکدیگر هرگاه از هم دور شدند.(کافى، ج۲، ص۲۰۹، ح۱)

روش های آشتی دادن و اصلاح میان مردم

آشتی دادن هنر است و هر کسی نمی تواند از عهده این عمل برآید و بتواند میان کسانی که خصومت دارند یا قهر کرده اند آشتی برقرار کرده و اصلاح کند. کسانی می توانند که افزون بر هنر آشتی دادن بتوانند از مهارت های آن به درستی بهره گیرند.

به سخن دیگر، آشتی دادن همانند مدیریت امور اجتماعی دیگر نیازمند هنر و مهارت است. پس لازم است تا شخص بسترهای لازم را فراهم آورد و آن گاه گام در وادی اصلاحات و آشتی دادن بگذارد.

۱٫ خودسازی پیش از اشتی دادن: از مهم ترین بسترها و زمینه های آشتی دادن این است که شخص خود را اصلاح کند. امام على (ع) می فرماید: إنَّ سَمَت هِمَّتُکَ لإِصلاحِ النّاسِ فَابدَ بِنَفسِکَ ، فَإِنَّ تَعاطیَکَ صَلاحَ غَیرِکَ وَأَنتَ فاسِدٌ أَکبَرُ العَیبِ؛ اگرهمّت والاى اصلاح مردم را در سردارى، از خودت آغاز کن، زیرا پرداختن تو به اصلاح دیگران، در حالى که خود فاسد باشى بزرگترین عیب است.(غررالحکم، ج۳، ص۲۳، ح۳۷۴۹)

۲٫ تقوا: زمینه ساز دیگر اصلاح گری آن است که خود شخص اهل تقوا باشد. خداوند پیش شرط آشتی دادن میان دیگران را تقوای شخص می داند.(انفال، ایه ۱)

۳٫ قصد اصلاح و آشتی دادن: از شرایط دیگر آن است که شخص واقعا قصد اصلاح و آشتی دادن داشته باشد تا بتواند در کارش موفق شود.(نساء، ایه ۳۵؛ بقره، آیه ۲۲۸)

۴٫ پذیرش میانجی گیری: از دیگر پیش شرط های آشتی دادن، پذیرش متخاصم و قهر کنندگان برای میانجی گری است. تا این شرط فراهم نیاید کسی نمی تواند در آشتی دادن موفق شود.(نساء، ایه ۳۵)

۵٫ انعطاف و گذشت: قهر کنندگان می بایست دارای انعطاف باشند تا حکمیت و میانجی گر بتواند در کارش موفق شود.(شوری، ایه ۴۰؛ نساء، آیه ۱۲۸)

۶٫ استفاده از عواطف : تحریک عاطفه برادرى از روش‌هاى اصلاح میان مردم و آشتی دادن است. باید با مهربانی و تحریک عواطف دو طرف کوشید تا نسبت به هم گذشت کنند و راه برای آشتی فراهم آید.(حجرات،‌آیه ۱۰)

۷٫ اغماض : اغماض و گذشت از حقوق شخصى یکى از راههاى آشتى دادن است. اگر مثلا در مسایل مالی کوتاه نیاید نمی توان میان دو شخص آشتی برقرار کرد.(نساء، آیه ۱۲۸)

۸٫ بی اعتنایی: بى‌اعتنایى شوهر به همسر، و ترک همخوابى با وى، از جمله راه هایی است که خداوند براى تسلیم شدن همسر و آشتى وى بیان می کند.(نساء، آیه ۳۴) البته می بایست بی اعتنایی به گونه ای باشد که موجب تعمیق قهر و دشمنی نشود و هجر و دوری بیش تر را موجب نشود. آشنایی با خصوصیات طرفین می تواند میزان بهره گیری از این اصل را مشخص کند.

۹٫ تعیین داور مقبول طرفین: باید در حکمیت از داورهایی بهره برد که هر دو طرف به او ایمان داشته و سخن او را بپذیرند.(نساء، ایه ۳۵)

۱۰٫ موعظه: باید با توجه به شرایط طرفین آنان را موعظه کرد و اجازه داد تا با تفکر در رفتار خود به اصلاح خود بپردازند.(نساء، آیه ۳۴)

۱۱٫ نجوا: نجوا و گفتگوى پنهانى یکى از روشهاى اصلاح میان دو طرف است؛ چرا که گاه آشکار سخن گفتن و بیان مطالب می تواند دامنه آن را گسترش داده و اختلافات را عمیق تر گرداند. پس نجوا و گفتگوهای نهانی بهترین شیوه در این موارد است.(نساء، آیه ۱۱۴)

۱۲٫ تنبیه: گاه لازم است که یکی از دو طرف تنبیه و مجازاتی شود تا به مسیر اصلاح بازگردد و کینه توزی و دشمنی را کنار گذارد.(نساء، آیه ۳۴)

۱۳٫ اخلاص: آشتی دهنده می بایست در کارش اخلاص داشته باشد و از سر اخلاص وارد این عرصه شود.(نساء ، ایه ۱۱۴)

۱۴٫ هزینه مالی: گاه لازم است تا برای آشتی دادن هزینه ای هم پرداخت شود. این مساله به ویژه در اختلافات مالی مهم و تاثیر گذار است. امام صادق (ع) می فرماید: لِلمُفَضَّلِ ـ : إِذا رَأَیتَ بَینَ اثنَینِ مِنْ شیعَتِنا مُنازَعَةً فَافتَدِها مِنْ مالى؛ به مفضل فرمودند: هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما نزاعى دیدى از مال من غرامت بده ؛ یعنى با پرداخت وجه مورد اختلاف، میان آنان را اصلاح کن. (کافى، ج۲، ص۲۰۹، ح۳)

۱۵٫ دروغ مصلحت آمیز: گاه لازم است تا هر آن چه گفته شده را به دیگری منتقل نکرد بلکه حتی به مصلحت است که سخنی نادرست را بر زبان جاری کرد تا کدورت ها از میان برود. امام صادق (ع) با توجه به نقش دروغ در اصلاح میان مردم، آن را وجه سومی از کلام می داند و در جرگه راست و دروغ قرار نمی دهد. به سخن دیگر، سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح گرانه. امام می فرماید : اَلکَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدقٌ وَکِذبٌ وَإِصلاحٌ بَینَ النّاسِ قالَ: قیلَ لَهُ: جُعِلتُ فِداک مَا الصلاحُ بَینَ النّاسِ؟ قالَ: تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ کَلاما یَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقولُ: سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فیکَ مِنَ الخَیرِ کَذا وَکَذا، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ؛ سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از کسى سخنى درباره دیگرى مى شنوى که اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن دیگرى را مى بینى و برخلاف آنچه شنیده اى، به او مى گویى: از فلانى شنیدم که در خوبى تو چنین و چنان مى گفت.( کافى، ج۲، ص۳۴۱، ح۱۶) رسول اکرم (ص) نیز می فرماید : إِنَّ اللّه أَحَبَّ الکَذِبَ فِى الاصَّلاحِ وَأَبغَضَ الصِّدقَ فِى الفَسادِ؛ براستى که خداوند دروغى را که باعث اصلاح باشد دوست مى دارد و راستى را که موجب فساد گردد، دشمن مى دارد. (وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۷۸، ح۱)

البته چنان که امام هادى(ع) می فرماید نمی بایست از کسی که میان تو و او کدورت وجود دارد، ‌امید صفا و صمیمت را داشته باشی. پس با این ویژگی به سو او برو و از او بخواه تا میان تو و او آشتی صورت گیرد: لا تَطلُبِ الصَّفاءَ مِمَّن کَدَرتَ عَلَیهِ؛ از کسى که مکدّرش کرده‏اى صفا مجوى.(دوستی در قرآن و حدیث – ح ۸۳۲)