این فرشته که در این قالب تن ، جا شده است

افسران - این فرشته که در این غالب تن جا شده است


این فرشته که در این قالب تن ، جا شده است


تازه از راه رسیدست و معما شده است


اشک میریزد و در خانه همه می بینند

اشک او آینه ی حضرت زهرا شده است

روی قنداقه ی او چند نخ سبز دخیل

یا پر ِ چند فرشته است که پیدا شده است

نام او از طرف ذات خدا تعیین شد

یعنی از کودکیش زینت بابا شده است

... گریه اش قطع شده دور و بری ها دیدند

چشم در چشم ، هم آغوش مسیحا شده است

یک تبسم به حسین کرد که صد معنی داشت

بعد از این ، غصه و اندوه چه زیبا شده است