تحلیل مبنایی وصیّت نامه ستّارخان سردار ملّی 


 

در نگاهی به وصیّت نامه این دلاور مرد آذربایجان و ایران زمین ، نکات قابل توجهّی حاصل می آید؛

و اغراق نکرده ایم اگر این وصیّت نامه را چکیدۀ بسیار فشرده از نظام سیاسی شیعه و حکومت ولایت فقیه بدانیم .

 این بنده عاصی ستار،برای اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص)مطابق  احکام صادره علماء اسلام ، از جان و مال و اولاد و هستی خود، صرف نظر کرده تا دولت جابره تبدیل به دولت عادله و قوانین حضرت سیدالمرسلین رویه و مسلک اهل اسلام شود.                                        "ستار"

در شروع وصیّت نامه ، این سردار ملّی همانند سرداران مذهبی  ، مِیل حرکتی خود و خاستگاه حرکت اجتماعی-سیاسی خود را با بکار بردن عبارت "بنده" می نمایاند ، تا نشان دهد قبل از آنکه سردار بزرگی باشد و حتی قبل از آنکه ستّار باشد ، بنده خدا و عبد می باشد ، با صفتِ "عاصی" به نظر می رسد ستّار خان نه شکسته نفسی معمول ، بلکه تواضع ممدوح کرده و با بیان ذلّت خود در محضر باری تعالی ، جلوی خود پسندی و عُجب خود را گرفته است ، تا از مردم و زمین و زمان و مملکت متوقّع نباشد و خود را تنها ناجی مردم از بحران نپندارد. 

در ادامه ستّار خان ، بسیار عالی در چند خط کوتاه و با عبارات مُجمَل امّا پرمعنی ، هدف از قیام خود ، مبنای آن و روش عمل ، خطوط قرمز و .... را بیان داشته است.

این شهید راهِ مشروطۀ مشروعه ، هدف از قیام مسلّحانه خود و یارانش را "اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص)" اعلام و با درج عبارت "مطابق احکام صادره علماء اسلام" به طول تاریخ درس می دهد که در نظام سیاسی شیعه، هر قیامی ، هر عملی و هر جنگ و صلح و مذاکره و توافقی بایستی مطابق فتوا و حُکم ولیّ و زعیم شیعه بوده باشد.

 این مجاهد بزرگ تشیّع ، رسیدن به تشکیل حکومت اسلامی و رویه و مسلکِ اهلِ اسلام شدنِ قوانینِ حضرتِ سیدالمرسلین را آنقدر مهمّ و با ارزش می داند ، که برای دستیابی به آن اِبایی از گذشتن از جانو مال و اولاد و هستی ندارد ، و سرآخر همین اتفاق می افتد ، تا به طول تاریخ نشان داده شود این فرازِ بیانِ ستّارخان نیز تعارف یا شعار نبوده است . 

و ما اکنون، در کجای تاریخ ایستاده ایم و چه جوابی خواهیم داشت ، برای فردای روزی که با ستّارخان ها و شهید مدرّس ها و صدها هزار شهید دفاع مقدّس و شهدای هسته ای و ..... روبرو خواهیم شد ، اگر اجرای احکام شریعت غراء احمدی(ص) را وقعی ننهیم و مهمّ تر از آن احکام صادره علماء اسلام به خصوص ولیّ و زعیم زمان خود را در تصمیم گیری ها، مذاکرات ، توافقات و ... لحاظ نکنیم و بدتر به عکس آن عمل کنیم؟

اگر فقط به خاطر ترس از تحریم و کمبودهای احتمالی به همه چیز پشت پا بزنیم چه جوابی خواهیم داشت در محضر آنهایی که برای برپایی این حکومت از جان و مال و اولاد و هستی خود گذشتند!!!

و سخن آخر اینکه، اندیشه می کنیم از اینکه ترس از تحریم و کمبودهای احتمالی ، توّهمّی ساختگی باشد برای تقدیم مملکت به بیگانگان . والله اعلم .