برخورد با بی حجابی و بد حجابی  از منظر قرآن و روایات اسلامی 

در وجوب پوشش زن در میان هیچ یک از مذاهب اسلامی، اختلافی وجود ندارد و فقیهان شیعه و سنی بر لزوم پوشش بدن زن از نگاه نامحرم، اتفاق نظر دارند. این حکم به دلیل آن که در قرآن آمده، ابدی و همیشگی و از ضروریات دین است؛ بنابراین به ذکر آیه ای که درباره وجوب حجاب نازل شده است بسنده می کنیم. قرآن مقدس نسبت به امر حجاب زنان می فرماید:


«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ 

بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء 

بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ 

أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا 

یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛

 به زنان با ایمان بگو چشم های خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند، و اطراف روسری های خود را بر سینه خود افکنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهران شان، یا پدران شان یا پدر شوهران شان، یا پسران شان، یا پسران همسران شان، یا برادران شان، یا پسران برادران شان، یا پسران خواهران شان، یا زنان هم کیششان... و هنگام راه رفتن پای های خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی شان دانسته شود. و صدای خلخال که بر پا دارند به گوش رسد. و همگی به سوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید».[1] 


بعضی، زینت پنهان را به معنی زینت طبیعی (اندام زیبای زن) گرفته اند، در حالی که کلمه «زینت» به این معنی کمتر اطلاق می شود. 
بعضی دیگر، آن را به معنی «محل زینت» گرفته اند، زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهایی مانعی ندارد، اگر ممنوعیتی باشد مربوط به محل این زینت ها است، یعنی گوش ها و گردن و دست ها و بازوان. 
بعضی دیگر، آن را به معنی خود «زینت آلات» گرفته اند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته، و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توام با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد.[2] 
«خمر» جمع «خمار» در اصل، به معنی پوشش است، ولی معمولًا به چیزی گفته می شود که زنان با آن سر خود را می پوشانند (روسری). 
«جیوب» جمع «جیب» به معنی یقه پیراهن است، که از آن تعبیر به «گریبان» می شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می گردد. 
بررسی سیره معصومان در برخورد با بدحجابی 
قسمتی از سؤال پرسشگر محترم این بود: آیا حدیث و روایتی وجود دارد که بیانگر برخورد با بی حجابی بوده و از سوی أئمه ـ علیه السلام ـ اقدام و الزام عملی در این زمینه صورت گرفته باشد؟ 
با بررسی ای که انجام شد هیچگونه روایت و اقدام عملی پیشوایان دینی در زمینه الزام پوشش زن و اجرای تعزیر توسط آن بزرگواران در این زمینه، به دست ما نرسیده است؛ این امر از دو صورت خارج نیست اول اینکه در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، موردی پیش نیامده تا نیاز به الزام و تنبیه داشته باشد یا اگر موردی بوده به ما نرسیده است. دوم اینکه ممکن است الزامی حکومتی و اجتماعی وجود نداشته یعنی مبنا برسخت گیری نبوده بلکه به ارشاد و امر به معروف و نهی ازمنکر اکتفا می کردند. به عبارت دیگر صرفاً کارهای فرهنگی صورت می گرفته است. به عبارت دیگر فقدان نص و سیره عملی در این زمینه ممکن است به علت فقدان مصداق یا به خاطر عدم الزام و اجبار باشد. 
یعنی ممکن است است گفته شود که مسأله رعایت نکردن حجاب و پوشش اسلامی در سه قرن اول صدر اسلامی، در زمان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و تا پیش از غبیت کبری مصداقی نداشته و در سال های اولیه نزول آیات حجاب و ابلاغ حکم وجوب آن ازسوی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تمامی زنان ساکن درمدینه و دیگر سرزمین های اسلامی به حکم الهی چنان مقید و ملتزم گشتند که دیگر به هیچ گونه الزام حکومتی یا برخورد انضباطی نیازی نبوده است. شاهد این مدعی نقل قولی است که از عایشه نقل شده است. عایشه همواره زنان انصار را این چنین ستایش می کرد: «مارأیت نساء خیرا من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیة قامت کل واحدة منهن الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعة فا ختمرن فأصبحن کأن علی رؤوسهنّ الغربان؛ مرحبا به زنان انصار. همینکه آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری های مشکی می پوشیدند به گونه ای که گویا کلاغ سیاه بر سر آنان است».[3] 
در روایات اسلامی آمده که که کنیزکان مسلمان سر خود را نمی پوشاندند و در دوره خلفاء مانع حجاب کنیزکان می شدند.[4] اگر چنین روایاتی درست باشد، بیانگر این مطلب است که بی حجابی در صدر اسلام نبوده؛ زیرا عدم پوشش، نشانه کنیز بودن قلمداد می شد و زنان آزاد به خاطر اینکه به کنیزان مشابه نشوند سر خود را می پوشاندند. البته بعضی، این روایات را از ناحیه معصومین ـ علیه السلام ـ حمل بر تقیه نموده ویا ازحیث سند و دلالت و صدور مخدوش دانسته اند.[5] 
یا اینکه بگوییم ممکن است بی حجابی یا بد حجابی در زمان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بوده، چنانچه زنان اهل ذمه و اهل بادیه، حجاب خود را رعایت نمی کردند ولی مصلحت در سخت گیری و الزام حجاب نبوده و یا وضع به گونه ای بوده که بی حجابی، مُخِلّ امنیت اجتماعی و... محسوب نمی شده است و همانند بی حجابی دنیای معاصر که مفاسد اجتماعی آن کاملاً مشهود است، نبوده. 
در سیره پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در هیچ یک از بیانیه ها و دستورهای حکومتی پیامبر به قبایل و اقوام تازه مسلمان، بر رعایت پوشش زنان کم ترین تأکیدی نشده است. 
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، بیانیه ای را مشتمل بر 47 ماده منتشر کرد که به عنوان سلسله قوانین دولت شهر اسلامی اعم از قانون اساسی و قانون عادی بود و مبنای عمل اجتماعی رعایا و حدود اختیارات حکومتی دولت مردان قرار گرفت. حقوق و وظایف افراد جامعه اسلامی در برابر یکدیگر و دولت دربرابر افراد جامعه، از این بیانیه مبسوط حکومتی به خوبی قابل استنباط است. رسول گرامی اسلام در این بیانیه مفصّل با وجود پرداختن به جزئی ترین مسائل مورد نیاز جامعه تازه تشکیل یافته مدینه، هیچ بندی را به لزوم پوشیده بودن بانوان هنگام حضور در جامعه اختصاص نداد.[6] 
بررسی و مطالعه دیگر اسناد به جا مانده از تاریخ زندگی و زمام داری آن حضرت نیز بیانگر آن است که نه تنها در این بیانیه بلکه در هیچ یک از پیمان نامه ها و دستورهای ایشان به قبایل و اقوام تازه مسلمان یا هم پیمانان غیر مسلمان هیچ الزامی بر رعایت پوشش در رفت و آمد زنان در کوچه و خیابان به چشم نمی خورد. لکن تأکید و اصرار حضرت درباره رعایت حجاب در سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ وجود داشته است که برای نمونه، هنگامی که اسماء (خواهر بزرگتر عایشه، همسر پیامبر که اهل سنت روایت هایی نیز از ایشان از قول پیامبر نقل کرده اند) درخانه ایشان با لباس بدن نما ظاهر شد، پیامبر از ایشان روی برگرداند و در مقام اندرز فرمود که شایسته نیست دختری که به سن بلوغ رسیده است، این گونه نزد نا محرم ظاهر شود، بلکه باید غیر از صورت و کف دستان را بپوشاند.[7] 
با این حال شاید بتوان گفت در آن زمان، بی حجابی به میزان امروز نبوده و بافرض وجود، قیاس بی حجابی دیروز با عریانی امروز مع الفارق است. 
در نامه های امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ خطاب به استانداران منصوب از جانب ایشان در کتاب شریف نهج البلاغه افزون بر 79 نامه است. در هیچ یک از این عهدنامه ها اشاره ای به الزام عملی به پوشش زن نشده است. در سیره حکومتی ایشان در حاکمیت پنج ساله شان نیز هیچ گزارشی درباره اجبار بر حجاب زنان به ما نرسیده است. در عهدنامه معروف امام علی ـ علیه السلام ـ خطاب به مالک اشتر هم به الزام به پوشش زنان اشاره ای نشده است. در حالی که مالک اشتر به عنوان والی به جایی می رفت که مردم آن کمترین آشنایی را با احکام اسلامی داشتند. 
البته ائمه ـ علیهم السلام ـ، در زمان بنی امیه و بنی عباس حکومت را در دست نداشتند تا دستور حکومتی برای جلوگیری از بی حجابی صادر نمایند. 
قبلاً بیان گردید که فقدان روایت و سیره عملی معصومین ـ علیه السلام ـ راجع به الزام و مجازات بی حجابی معلول دو علت عدم مصداق و یا عدم الزام است؛ ولی بیشتر باید گفت که صورت اول صحیح به نظر می رسد؛ زیرا در زمان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امام علی ـ علیه السلام ـ اگر بی حجابی به صورتی می بود که امنیت اجتماعی را برهم می زد و زنان به صورتی در جامعه ظاهر می شدند که توجه جوانان را به خود جلب نموده و امنیت روحی و روانی آنان را سلب می نمود، قطعاً، آن بزرگواران، اقدام عملی می کردند. اگر دختران و زنان آن روز، مانند زنان بی حجاب یا بد حجاب دنیای معاصر (که مفسده ای کاملاً مشهود است) ، در بازار و مراکز عمومی، خود را با تمام آرایش در معرض نامحرمان قرار می داد عقلاً و شرعاً؛ حجاب زنان را الزامی می کردند. 
با توجه به آنچه بیان گردید. در صورتی که بی حجابی، مُخِلّ امنیت عمومی، هنجار شکنی امت اسلامی، اختلال نظم اجتماعی را در پی داشته باشد و یا از مصادیق تظاهر به منکر محسوب شود، جامعه اسلامی و حکومت اسلامی می تواند به قوه قهریه متوسل شده و از آن جلوگیری نماید. حکومت اسلامی به دو دلیل می تواند از بی حجابی و یا بدحجابی جلوگیری کرده و از قوه قهریه استفاده نماید که ذیلاً بیان می گردد: 

1. امر بمعروف و نهی از منکر 
1. الف: منکر بودن بی حجابی: بی حجابی یکی از مصادیق منکر در جامعه اسلامی است. و مفاسد اجتماعی آن بر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بنا براین برای جلو گیری از منکر و پاسداری از ارزش های اسلامی باید جلو آن گرفته شود. 
البته امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد. ابتدا به صورت توصیه و نصیحت به افراد خاطی تذکر داده می شود، مرحله بعدی، مرحله اقدام و الزام است. اگر توصیه و نصیحت أثر نبخشید، حکومت اسلامی ملزم به استفاده از قوه قهریه است. قرآن مقدس نیز در این زمینه اشاره دارد و حکومت را ملزم به اقدام عملی می نماید:

«وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ أُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ 


و باید از میان شما، گروهی، مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند، و آنان همان رستگارانند».[8] 


در آیه دیگر است: «الَّذینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛

همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا می دارند و زکات می دهند و به کارهای پسندیده وامی دارند، و از کارهای ناپسند باز می دارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست».[9]

 تعبیر قرآن به گروه و امت و یا اعطای قدرت به کسانی، حکایت از حکومت و نهاد قدرت در نظام اسلامی دارد که وظیفه تنظیم و امنیت جامعه را به عهده دارد. 


2. ب: تأمین امنیت عمومی: برهنگی و بی حجابی زنان که طبعاً پیامدهائی همچون آرایش و عشوه گری و امثال آن همراه دارد، مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار می دهد. مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده است! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعله ور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه ای است؟اسلام می خواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند. 
ایجاد امنیت اجتماعی، یک امر عقلایی است و اختصاص به جامعه مسلمان ندارد. بلکه هر جامعه و حکومتی اولین هدفش ایجاد امنیت و فراهم نمودن زمینه آسایش و آرامش برای مردم است. در جامعه اسلامی حجاب یک امر مقدس و ارزش و بی حجابی ضد ارزش و مخل امنیت اجتماعی محسوب می شود؛ لذا حکومت را وادار به الزام در تحقق حجاب می نماید. 
2. ج: اختلال در نظام اجتماعی: بی حجابی می تواند کانون خانواده را به جهنم سوزان تبدیل نموده و آن را ازهم بپاشد. آمارهای قطعی و مستند نشان می دهد که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشوئی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است. 
در محیطی که حجاب است و شرائط دیگر اسلامی رعایت می شود دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است لذا جدایی و طلاق کمتر است. 
بی حجابی نه تنها نظام اجتماعی خانواده را از بین می برد بلکه نظام اجتماعی یک جامعه و کشور را نیز مورد تهدید قرار می دهد. اگر بی حجابی و تمتعات جنسی از محیط خانه در مکان های عمومی، ادارات و محل کارو... کشانیده شود، نظام و فعالیت اجتماعی آسیب دیده و نیروی کار جامعه فلج می شود؛ زیرا فراهم شدن زمینه های لذت جویی های غیر شرعی، جامعه را به طرف فساد می کشاند. چنین شرایطی، حکومت را وادار به الزام حجاب نموده و استفاده از قوه قهریه را موجّه می نماید. 

2. حکم حکومتی 
در کتب فقهی دو نوع مجازات برای مجرمان مدّ نظر گرفته شده است یکی، حدّ و دوم، تعزیر. مجازات بی حجابی یا بد حجابی، از نوع دوم است. 
تعزیر در اصطلاح عبارت است از مجازاتی که از طرف شارع، حدّ معینی برای آن تعیین نگردیده و میزان آن کمتر از حدّ است که از طرف حاکم شرع تعیین می گردد. 
تعزیر مجازات مشروعی است که به خاطر ارتکاب گناه اجرا می گردد و اندازه خاصّی ندارد. 
یعنی هر کسی کار حرامی را انجام دهد یا واجبی را ترک کند و جزای آن به اندازه حدّ نرسد، امام و حاکم مسلمین برای او جزاء تعیین می کند و مقدار و اندازه جزاء به عهده و طبق نظر حاکم شرع است.[10] بنابراین حاکم اسلامی در موارد لزوم می تواند تعزیر کند. 

نتیجه 
نتیجه ای که از این بحث می توان گرفت این است که عدم الزام در زمان معصوم، مبین نفی الزام به صورت مطلق نیست بلکه اگر بی حجابی بگونه ای باشد که امنیت روانی و عقیدتی جامعه را تحدید کند و یا هنجار شکنی جامعه ای اسلامی را در پی داشته باشد، حکومت اسلامی، از باب امر به معروف و نهی از منکر و یا از باب حکم حکومتی می تواند از آن جلوگیری کند. 
مجازات بی حجابی یا بد حجابی از نوع تعزیر است و در صورت لزوم حاکم شرع می تواند به آن را اعمال نماید. 

-------------------------------------------- 
[1]. نور / 31. 
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج14، ص467. 


[3]. ابی القاسم جار الله محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، الکشاف عن حقایق التنزیل و 

عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالمعرفه، ج3، ص62. 


[4]. روایاتی ذکر شده که ائمه دستور می دادند اگر کنیزکان در حال نماز سر خود را می پوشاندند و خود را شبیه به زنان آزاد کردند، تنبیه شوند:

«مُحَمَّدُ بْنُ مَکیٍّ الشَّهِیدُ فِی الذِّکرَی قَالَ رَوَی عَلِیُّ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الْمِیثَمِیُّ فِی کتَابِهِ عَنْ أَبِی 

خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْأَمَةِ أَ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ 

تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ کنَّ یُضْرَبْنَ فَیُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِر».

 حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1409ق، ج4، ص412 

[5]. نجفی، حسن، جواهر الکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1373ش، ج8، ص224ـ225. 
[6]. ر.ک: رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی محمد(ص)، ترجمه سیره ابن هشام، ج1، ص335. 
[7]. «روت عایشه ان اسماء بنت ابی بکر دخلت علی رسول الله(ص) فی ثیاب رقاق فأعرض عنها وقال یا اسماء ان المرأة اذا بلغت المحیض لم تصلح ان یری منها الا هذا و هذا و اشاره الی وجهه وکفه رواه ابوبکر و غیره». عبدالرحمن ابن قدامة المقدسی، الشرح الکبیر، بیروت، دار الکتاب العربی، ج7، ص355. 
[8]. آل عمران / 104. 
[9]. حج / 41. 
[10]. محقق حلی، شرایع الاسلام، بیروت، 1409ق، انتشارات الزهراء، ج4، ص168.