گفتبی خاصیتی وقت گناهان عار نیست»!

خانمی رانند ه ای دید و سرراهش گرفت

 گفتای آقا مسیرت جانب بازار نیست»؟

 

گفت کهبالا بیا ای خانم پاکیز ه خو!

گرچه داشَت لوطی است و آد م آن کار نیست»!

 

گفت که دوری بزن تا سوی مینودر رویم»

گفتدست انداز دارد ،راه آن هموار نیست»!

 

گفتبرگرد و برو در پارک «ملت»،«دهخدا»

گفتآنجا جای پیرا ن است ،جای یار نیست»!

 

گفتدر پارک باراجین رو که جایی باصفاست»!

گفتآنجا ناقص است و دور آن دیوار نیست»!

 

گفتروحافظ پژوهی یا شب شعر عبید

 گفت آنجا صندلیّ خالی و بیکار نیست»!

 

گفترو در بانک ملیّ تاکه ما سودی بَریم»

گفتشرمند ه ،حساب بانکی ام سرشار نیست»!

 

گفترو درمانگه  باشوکت! فرهنگیان»

گفتآنجا تخت خالی اندک و بسیار نیست»!

 

گفترو سمت مزار مُرد ه های بینوا»

گفتقبرستان محلّ بُرد ن سرکار نیست»!

 

گفتگویا کارمندی ،بز دلیّ و زن ذلیل»؟!

گفت :«حق گفتیّ و حرفت قابل انکار نیست»!

 

گفت گم شو مردکِ بی جرات  و بی خاصیت»!

گفتبی خاصیتی وقت گناهان عار نیست»!


مینودر: از شهرک های قزوین است.// باراجین :اسم کوهی درشمال قزوین که پارک آن تفریحگاه مردم قزوین است.

شعر از علیرضا رضایی