گفت:«بی خاصیتی وقت گناهان عار نیست»!
خانمی رانند ه ای دید و سرراهش گرفت
گفت:«ای آقا مسیرت جانب بازار نیست»؟
گفت که:«بالا بیا ای خانم پاکیز ه خو!
گرچه داشَت لوطی است و آد م آن کار نیست»!
گفت که :«دوری بزن تا سوی مینودر رویم»
گفت:«دست انداز دارد ،راه آن هموار نیست»!