نگرشی بر سیره اخلاقی پیامبر اکرم(ص)

چکیده

انسان برای دستیابی به مدارج بالاتر اخلاقی و تربیتی در زندگی، نیازمند الگو و سرمشقی مطمئن است. مطابق آیات قرآن کریم و روایات پیشوایان دینی و ائمه معصومین(ع)، نیکوترین و مناسب ترین  الگو «رسول گرامی اسلام(ص)» است. به یقین، تبعیت از آن حضرت می تواند انسان را برای دست یابی به حیات طیّبه در رفتارهای فردی و اجتماعی دنیوی و سعادت اخروی رهنمون سازد.

بر این اساس، برای رسیدن به جایگاهی امن و مطمئن در دنیا و آخرت، بررسی آداب و سیره اخلاقی و تربیتی پیامبر اعظم(ص) و الگو گیری از آن حضرت، لازم و ضروری است.

در این راستا مقاله حاضر با محوریت: «نگرشی بر سیره ی تربیتی و سجایای اخلاقی پیامبر اکرم(ص)» با هدف آشنایی با اخلاق و آداب تربیتی در سیره عملی و کلام آن حضرت، انجام یافته است.

مقدمه

انسان به عنوان اشرف مخلوقات زمانی «انسانی شایسته» است که همواره دارای اخلاق و تربیت انسانى باشد، در غیر این صورت همچون موجود خطرناکى است که با بهره گیری از هوش سرشار انسانى، دنیای امن و آباد را نابود مى‏سازد و به آتش مى‏کشد و در جهت نیل به اهداف و منافع نامشروع مادى خویش، جنگ و فتنه به پا مى‏کند، انسان های دیگر را بیرحمانه به استثمار می کشد، مسکن و پناهگاه انسان های مظلوم را غصب می کند و انسان های بى‏گناه را به خاک و خون مى‏کشد.

از ضروریات اخلاق انسانی، رفتار شایسته در جامعه و آداب صحیح معاشرت است. در این زمینه، انبیاء و ائمه معصومین(علیهم السلام)، سفارش و تأکید فراوانی کرده اند. با تأمل و نگرش در زندگانی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت اطهار(ع)، می توان معیارهای افعال و اعمال اخلاقی را در جامعه اسلامی مشخص نمود.

از دیدگاه اسلام، انسان به عنوان موجودی اجتماعی و تربیت‏پذیر است که تعالی، رشد و شکوفایی اخلاقی وی در بستر جامعه صورت می‏گیرد. از این‏رو دین مقدس اسلام توصیه‏های اخلاقی و تربیتی خاصی را  برای ظهور استعدادها و توانایی‏های انسان، ارائه کرده است.

این در حالی است که خداوند انسان را طوری خلق نموده است که به طور فطری طالب کمال و فضیلت های اخلاقی- انسانی است. دل انسان به دنبال افراد کمال یافته و آراسته به فضائل و زیبایی های معنوی و حقیقی، است و بی اختیار آنان را تحسین می کند. رمز توفیق فرستادگان الهی، در جذب دل های پاک و مستعد را می توان در همین نکته جستجو کرد. چرا که انبیاء و اولیای الهی جامع فضائل و مناقب و شایسته ترین انسان های عصر خود بوده اند و حقیقت جویان و سعادت طلبان عالَم که وجدانی آگاه و عقلی پویا دارند - بدون در نظر گرفتن آئین و اعتقادات خود- با مطالعه زندگی، رفتار و سیره اولیای الهی، از عمق جان شیفته آنان می شوند و در بسیاری موارد مطالعه سیره و اخلاق آنان، دلهای مشتاق را به سوی حق و حقیقت هدایت می کند.

به یقین می توان گفت که آموزه‏های تربیتی ائمه اطهار(ع)، که تمام مراحل زندگی انسان، از هنگام تولد تا زمان مرگ را دربرمی‏گیرد، راهی روشن برای اصلاح جامعه و در جهت دستیابی به آرمان شهر اسلامی است.

بر همین مبنا، هدف اساسی این مطالعه، بررسی و تبیین سیره تربیتی، فضائل اخلاقی و کرامات حضرت پیامبر اعظم(ص) است.

 تعاریف مفاهیم

سیره: در فرهنگ لغات معانی متعددی برای سیره آمده است. راغب اصفهانی سیره را به معنای حالتی دانسته که انسان یا غیر انسان بر آن‏ حالت باشد، چه آن حالت غریزی(غیر اکتسابی) باشد یا اکتسابی(راغب اصفهانی، 1414ق، ص 247).

در فرهنگ لغت مجمع البحرین نیز، «سیره» به طریقه، هیأت و حالت معنی شده است(طریحی نجفی، 1396ق، ج 3، ص105).

از نظر شهید مطهری، سیره، عبارتست از روش، طریقه عمل و یا رفتاری که با تکرار و استمرار همراه باشد، به نحوی که پس از مدتی به صورت یک قاعده و قانون برای رفتار تبدیل شود(مطهری، 1375، ج 16، ص72).

 

در این مطالعه منظور از سیره عملی، سبک و شیوه زندگانی عملی و رفتاری حضرت پیامبر اکرم(ص)، در بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی ایشان است و مقصود از سیره نظری، بررسی دیدگاههای آن حضرت در مورد شیوه رفتار تربیتی و اخلاقی با مطالعه احادیث نقل شده از آن پیامبر بزرگوار و روایات معتبر وارده در مورد آن حضرت است.

 

تربیت: موضوع ماهیت انسان‏ و نگرش صاحب نظران و اندیشمندان یا مکاتب مختلف نسبت به این موضوع‏، موضع‏گیری های گوناگونی را در رابطه با تعریف، هدف یا ماهیت‏ تربیت موجب شده است.

 

وا‍ژه تربیت، از ریشه ی «ربّ» است و از لحاظ لغوی به معنای، نشو و نما دادن، برکشیدن، زیاد کردن و مرغوب یا قیمتی ساختن آمده است(شکوهی، 1382 ص 12).

 

مطابق دیدگاه شهید مطهری، «تربیت به معنای پرورش دادن و به فعلیت درآوردن‏ استعدادهای درونی که در شئی نهفته است، می‏باشد»(مطهری، 1375، ص 21).

 

اخلاق: وا‍ژه اخلاق، از ریشه ی خُلْق و خُلُق و به معانی خوی، سرشت، طبیعت و ... آمده است. در لغت نامه لسان العرب، ریشه واژه های «خُلْق» و «خَلق» یکى است؛ و هر دو به معناى آفریدن و خلقت مى باشد، مانند «شَرْب» و «شُرْب» (آشامیدن). یعنى خُلق و خَلق، از نظر آوایى با هم متفاوتند نه از لحاظ معنایى. اما معمولاً در موارد متفاوتى به کار مى روند؛ در اصل منظور از «خُلْق و خُلُق» صورت باطنی و ناپیدای شخص است که با بصیرت(چشم دل) درک می­شود؛ در مقابل آن واژه «خَلق» است که به صورت ظاهری انسان گفته‌ می‌شود و با چشم می توان آن را مشاهده نمود(ابن منظور، 1416ق،  ج4، ص194).

 

از دیدگاه برخی اندیشمندان، منظور از اخلاق هرگونه «صفت نفسانی» است که سبب پیدایش کارهای پسندیده یا ناپسند می­شود؛ اگر چه آن صورت نفسانی به صورت استوار و پایدار باشد و چه به صورت ناپایدار و خواه از روی فکر و اندیشه به وجود آید یا بدون تفکر و تعقل.

 

تعریف مورد قبول شهید مطهری در مورد اخلاق، آن تعریفی است که هم به چگونه رفتار کردن پرداخته باشد و هم به چگونه بودن؛ چگونگی رفتار به اعمال و گفتار انسان ارتباط دارد ولی چگونه بودن با صفات و ملکات نفسانی آدمی رابطه دارد(مطهری، 1378، ص22).

 

به طور کلى، اخلاق دارای مفاهیم و ارزش هایى است که بیرون از فرد و جامعه شکل گرفته اند، فراتر از اجتماع و دارای وجود خارجى می باشند.

پیامبر اکرم(ص)؛ شایسته ترین الگو

پیامبر اعظم(ص) به دلیل داشتن «خُلقٍ عَظیم[1]» و «رَحمَةٌ لِلعَالَمین[2]»، نمونه و الگوی مکارم اخلاقى براى تمام انسان ها در تمام دوران ها بوده است. آن حضرت به عنوان بهترین و کامل ترین اسوه ی راستین بشریّت، نسبت به تمام مردم بسیار دلسوز، صمیمی و مهربان بود. در راستای متخلق بودن به اخلاق و کردار کریمانه بود که حضرت در طول 23 سال نبوت توانست، دل های گمراه بسیاری را شیفته مکتب اسلام کند.

 

در بیان عظمت پیامبر اکرم(ص) می توان گفت که خداوند برای تکریم و تجلیل مقام آن حضرت، در قرآن با لقب های بی همتایی، مانند؛ «یا ایّها الرَّسول» و «یا ایّها النَّبی»، از ایشان یاد می کند.

 

همچنین، جایگاه، عظمت و بزرگواری پیامبر اکرم(ص)، بدان حد بوده است که خداوند به وجود گرامی او چنین سوگند یاد می کند: «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ[3]»؛ به جانت سوگند که اینها در مستی خود سرگردانند.

 

علاوه بر آن، قرآن کریم، رسول گرامی اسلام(ص) را به عنوان اسوه ای نیکو یاد نموده است که همگان باید به آن حضرت تأسّی نمایند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[4]»؛ به یقین برای شما، در زندگی رسول خدا الگوی نیکویی است. همچنین خداوند درباره آن رسول گرامی می فرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم[5]»؛ به یقین تو اخلاق عظیم و بزرگی داری. همچنین در آیه ای دیگر، خداوند مؤمنان را امر کرده است که از دستورات نبی اکرم(ص) پیروی کرده، فرامین او را به جای آورند و آنچه را از آن باز داشته است، رها سازند: «وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا[6].» در آیه دیگری اشاره نموده است: «وَ أَطِیعُواْ اللّهَ و َالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ[7]»؛ و از خدا و رسول اطاعت کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.

 

از سعد بن هشام[8]، نقل‏ شده که می‏گوید: «از عایشه همسر رسول اکرم(ص) در وصف اخلاق پیامبر خدا (ص) سوال کردم. او در این باره گفت: آیا قرآن نخوانده‏ای؟ گفتم چرا؟ سپس گفت: «اخلاق پیامبر(ص) همان قرآن است» (فیض کاشانی، 1378، ج 4، ص 21).

 

روایت فوق، اخلاق نبی اکرم (ص)، را به قرآن تشبیه نموده است، یعنی اینکه اگر کسی به دنبال‏ نمونه‏ی عینی و عملی قرآن است، اخلاق آن حضرت را بررسی کند، تا دریابد که چگونه‏ قرآن در اخلاق، بینش، منش و سیره‏ی آن حضرت تبلور یافته است.

 

همچنین، علی(ع) پیامبر خدا را الگوی شایسته پیروی معرفی می کند و الگوپذیری از ایشان را برای همگان بسنده می داند، چنان که می فرماید: «روش نبی خدا (ص) برای الگو بودن تو کافی است و پیامبر در نکوهش دنیا و کاستی­های و رسوایی ها و بدی­های فراوان آن راهنمای تو می باشد. پس، به پیامبر پاک و پاکیزه تمسک جوی که راه و رسم او الگویی برای همه الگوخواهان و مایه بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد. دوست­ترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند و گام بر جای پای او نهد (دشتی، 1382، خطبه 160).

 

امام صادق(ع) هم در بیان اهمیت الگو گیری از پیامبراکرم(ص) فرمودند: «اِنّی لاََکْرَهُ لِلرَّجُلِ اَنْ یَمُوتَ وَقَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ خَلَّةٌ مِنْ خِلالِ رَسُولِ اللّه ِ لَمْ یَأْتِها»(صدوق، 1404ق، ج3، ص467)؛ دوست ندارم مسلمانی بمیرد، مگر اینکه تمام آداب و سنت های رسول خدا(ص)، را [اگر چه یکبار] انجام دهد.

تربیت در سیره عملی و احادیث پیامبر اکرم(ص)

جذابیت روحانی، عرفانی و معنوی فرستادگان الهی به قدری والاست که امروزه هرگاه اندیشمندان اسلام شناس، قطره ای از سیره تربیتی و اخلاقی آن بزرگواران را در کام تشنگان راه حقیقت می ریزند، آنان را مجذوب ساخته و جویندگان حق و حقیقت را گرد انبیا و اولیا الله جمع می نمایند.

 

افزون بر این، محبّت و ارادت به انبیا و اولیای الهی اختصاص به مسلمانان ندارد. در میان سایر ادیان هم، اندیشمندان زیادی هستند که احادیث و روایات فراوانی در زمینه سیره علمی و عملی و فضایل فرستادگان خدا و ائمه اطهار(ع) و به خصوص پیامبر اکرم(ص) را گرد­آوری و بررسی نموده و انتشار ساخته اند.

 

به این لحاظ، در ذیل برخی از خصوصیات و فضائل اخلاقی- عملی و سیره تربیتی پیامبر اکرم(ص)، در چهار حیطه؛ تربیت اخلاق معنوی، تربیت اخلاق فردی، تربیت اخلاق اقتصادی و تربیت اخلاق اجتماعی، بررسی می شود:

الف) تربیت اخلاق معنوی

تربیت، دارای زمینه­ها و ابعاد مختلفى، چون؛ معنوی، عاطفى، اجتماعى، فردی و... است. از مهمترین ابعاد تربیت؛ تربیت معنوى است که به‏ عقیده اکثر اندیشمندان تربیتی، پرورش این بعد پایه و اساسی بر همه ابعاد دیگراست. این ویژگی جوهره اساسی رفتار و منش فرد دیندار را تشکیل می دهد و به عنوان مهمترین عامل در ایجاد تمایز تربیت دینی از دیگر حوزه های تربیتی مطرح می گردد. محور اصلی در تربیت معنوی، «خدا» است و منظور از خدامحوری، جهت گیری همه اعمال و رفتارهای انسان در راستای ملاک ها و معیارهای الهی است. این نوع تربیت که شامل پرورش بعد معنوى انسان و فراهم‏نمودن زمینه ی ارتباط انسان با خداوند و در نهایت پرورش انسان ‏براى رسیدن به قرب الهى است، بسیار مورد تاکید انبیا و ائمه اطهار (ع) بوده است و آن بزرگواران‏ در تمام صحنه‏هاى زندگى بیشترین اهمیت را به پرورش بعد معنوی انسان مى‏دادند.

 

از بزرگترین ثمرات ایمان و تربیت معنوی، دستیابی به آرامش دل و روان آدمی است: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِاللّهِ. أَلاَ بِذِکْرِاللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[9]»؛ آنان که ایمان آورده اند دل­هایشان به یاد خداوند آرام گیرد. همانا با یاد خداوند دل ها آرام مى گیرد.

 

با بررسی دیدگاه پیامبر اکرم(ص)، می توان استنباط نمود که علاوه بر آموزش آداب و رفتارهای اجتماعی و اخلاقى، باید نسل حاضر و آینده جامعه را با نکات معنوى و تربیت دینى آشنا نمود. این شیوه علاوه بر اینکه نسل جامعه را با مبدأ حقیقى جهان آفرینش مرتبط می سازد؛ در آنان روحیه اعتماد به نفس و نیروى استقامت و پایدارى در مقابل مشکلات فراوان زندگى نیز ایجاد خواهد کرد.

در ذیل برخی از ابعاد تربیت اخلاق معنوی؛ سیره عملی و نظری پیامبر اکرم(ص) در این راستا، تحلیل می شود.

1- عبادت خدا

 

در مکتب اسلام، عبادت جزء ناگسستنی برنامه های تربیتی محسوب می شود. در واقع عبادت، از اهداف خلقت و وسیله ای برای تقرب به حق و تکامل واقعی و در عین حال مقدمه و زمینه ساز تربیت اجتماعی و اخلاقی بشر است.

 

در حقیقت، عبادت پروردگار و در راستای بندگی خدا قرار گرفتن امری است که بدون آن بشر به تعالی و کمال واقعی خود نمی رسد و پلههای سعادت را نمی تواند بپیماید. بر طبق آیات قرآن کریم هدف از خلقت بشر و بعثت انبیاء «عبادت و بندگی خدا[10]» معرفی شده است که به عنوان یک امر استمراری از هنگام بلوغ بشر شروع شده و تا لحظه مرگ ادامه می ‏یابد: «وَ اعبُد رَبُّکَ حَتی یَأتیَکَ الیَقین[11]»؛ پروردگارت را عبادت کن تا لحظه یقین مرگ فرا رسد.

 

انبیاء و ائمه اطهار(ع) همواره لحظهای از عبادت و مناجات با خداوند غافل نبودهاند، روح عبادت و بندگی بر تمام اعمال آنها حاکم بوده است به طوری که آنها را تابع محض اوامر پروردگار گردانیده و هوای دوست را بر خواستههای خویش ترجیح دادهاند.

 

در وصف کیفیت عبادت رسول گرامی اسلام(ص) آمده است که: «آن حضرت وقتی به نماز می ایستاد از ترس خدا رنگ از رخسارش می پرید و از درون دل و قفسه سینه اش صدائی نظیر صدای اشخاص خائف و وحشت زده شنیده می شد» (نوری، 1408ق، ج 1، ص 263).

 

در روایت دیگری آمده است که پیامبر اکرم(ص) وقتی که نماز می خواند مانند پارچه ای می شد که در گوشه ای افتاده باشد(همان). همچنین بنابر روایتی عایشه گفته است: «هنگامی که با رسول خدا(ص) صحبت می کردیم، همین که موقع نماز می شد حالتی به خود می گرفت که گوئی نه او ما را می شناخته و نه ما او را می شناخته ایم (همان، ص 264).

 

مفیدالدین طوسی نقل نموده که حضرت علی (ع) آن هنگام که ولایت مصر را به محمد بن ابی بکر داد، دستورالعملی به او تدوین نمود و در ضمن آن فرمود: «مواظب رکوع و سجود خودت باش، زیرا؛ رسول خدا (ص) از همه مردم نمازش کاملتر و در عین حال اعمالش در نماز از همه سبکتر و کمتر بود»(صدوق، 1408ق، 156).

 

در میان انواع عبادت های رسول اکرم (ص)، هیچ یک با نماز یکسان نبودند. نماز محبوب ترین عبادت آن حضرت و نور چشمان ایشان بود(حاکم حسکانی، 1411ق، ص 504).

 

در این زمینه پیامبر اعظم(ص)، به ابوذر فرمود: «ای ابوذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده و آن را آنچنان محبوبِ من ساخته که غذا را برای گرسنه و آب را برای تشنه؛ [جز آنکه] گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر و سیراب می شوند اما من از نماز سیر نمی شوم» (حرعاملی، 1409ق، ج15، ص312).

 

یکى از بزرگ ترین مظاهر عبادت آن حضرت این بود که در همه شرایط و اوضاع و احوال، تسلیم الهى بوده و رو به سوى او داشت. به یقین کسى که با تسلیم در برابر حقّ، به سوى خدا رو آورد، می توان گفت بهترین و برترین مظاهر دیانت را از خود نشان داده است. خداوند متعال فرمود: «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ.[12]»

 

این سخن الهى از لحاظ محتوایی در بین کتب آسمانى منحصر به فرد بوده و بیانگر چگونگى تسلیم شدن در برابر خدا است. قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) را مخاطب قرار داده و فرموده است: «قُلْ إِنَّ صَلاتِى وَ نُسُکِى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتِى لِلَّهِ رَبِّ العالَمِینَ * لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ المُسْلِمِینَ[13]»؛ اى پیامبر، بگو نماز و طاعت و زندگى و مرگم براى خداوند پروردگار جهانیان است، شریکى ندارد و به همین کارها مأمور شده‏ام و من نخستین کسى هستم که تسلیم امر خدا مى‏باشم.

 

پیامبر اکرم(ص)، در بیان اهمیت عبادت می فرماید: «خَیرُکُم مَن اَطعَمَ الطَّعام وَ أفشی السَّلام وَ صَلّی بِاللَّیلِ وَ النَّاس نِیام»؛ بهترین شما کسی است که اطعامِ طعام کند و افشای سلام نماید و در حالی که مردمان در خوابند، نماز گزارد(صدوق، 1403ق، ج1، ص103).

 

2- توکل و اعتماد به خدا

یکی از ابزارهای مؤثر تربیتی، اعتماد و توکل به خدا است. حقیقت توکل این است که انسان تلاشگر، کار خود را به خدا بسپارد و حل مشکلات خود را تنها از او بخواهد؛ خدایی که از تمام نیازهای او مطلع و نسبت به او رحیم و مهربان است و توانایی حلّ هر مشکلی را دارد. کسی که دارای روحیه ی توکل است، هرگز یأس و نومیدی را به خود راه نمی‏دهد، در برابر مشکلات احساس ضعف و ناتوانی نمی‏کند و در برابر حوادث سخت، مقاومت می کند و همین فرهنگ‏ و عقیده، چنان به او قدرت روانی می‏دهد که‏ می‏تواند بر مشکلات پیروز شود. از سوی دیگر، امدادهای غیبی که به متوکلان نوید داده شده، به‏ یاری او می‏آید و او را از شکست و ناتوانی رهایی‏ می‏بخشد.

توشه اصلی نبی اکرم(ص) در به انجام رساندن همه امور، به ویژه در زمان انجام رسالت بزرگش، «توکل» همراه با تلاش و زحمت بود. در همین راستا هم نوا با قرآن کریم مى‏فرماید: «قُل حَسبِىَ الله عَلَیهِ یَتَوَکَّلِ المُتَوَکِّلُون[14]»؛ بگو خداوند مرا کافى است و متوکلان باید بر او توکل کنند.

 

پیامبر اکرم(ص)، درباره توکل بر خدا در انجام امور می فرماید: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللّه کَفاهُ مَؤنَتَهُ وَرِزْقَهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»(متقی هندی، 1409ق، ج3، ص103)؛ هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت مى کند و از جایى که گمان نمى برد به او روزى مى دهد.

 

همچنین آن حضرت می فرماید: «اَلطِّیَرَةُ شِرْکُ وَمامِنّا إِلاّ وَلکِنَّ اللّه یُذْهِبُهُ بِالتَّوَکُّلِ»(قزوینی، 1425ق، ج2، ص1170)؛ فال بد زدن شرک است و هیچ کس از ما نیست مگر این که به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، اما خداوند با توکل به او آن را از بین مى برد.

 

روزی رسول گرامی اسلام(ص) گروهى را که کشت و کار نمى کردند، دیدند و فرمودند: «ما أَنْتُمْ؟»؛ شما چه کاره اید؟ «قالوُا: نَحْنُ الْمُتَوَکِّلونَ»؛ عرض کردند ما توکل کنندگانیم. قالَ: لا، بَلْ أَنْتُمْ المُتَّکِلونَ»؛ حضرت فرمودند: نه، شما سر بارید(نوری، 1408ق، ج11، ص217). این روایت بیان می کند که توکل بدون سعی و تلاش کاری بیهوده و باطل می باشد. در صورتی توکل عملی شایسته و دارای سرانجامی نیکو خواهد بود که همراه با تلاش و کوشش انسان باشد.

 

پیامبر اکرم(ص) درباره نتیجه توکل کردن به غیر خدا، این چنین تعبیری را از جانب پروردگار بیان می کند: «َقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ ما مِنْ مَخْلوقٍ یَعْتَصِمُ دونى إِلاّ قَطَعْتُ أسْبابَ السَّماواتِ وَأسبابَ الأَْرْضِ مِنْ دونِهِ فَإِنْ سَأَلَنى لَمْ اُعْطِهِ وَإِنْ دَعانى لَمْ اُجِبْهُ»(طوسی، 1414ق، ص585)؛ خداوند عزوجل مى فرماید: هیچ مخلوقى نیست که به غیر من پناه ببرد، مگر این که دستش را از اسباب و ریسمان هاى آسمانها و زمین کوتاه کنم، پس اگر از من بخواهد عطایش نکنم و اگر مرا بخواند جوابش ندهم.

ب) تربیت اخلاق فردی

زندگانی گهر بار پیامبر اکرم(ص)، سرشار از معنویت، صفا، عاطفه و مهرورزی است. در بعد اخلاق و آداب زندگانی فردی، آن حضرت نمونه کامل انسانی از لحاظ محبت و مهربانی، نیک خلقی، صداقت و راستگویی، علم و دانش، گذشت و فداکاری، جوانمردی و... است.

در ذیل به برخی از آداب تربیتی فردی حضرت پیامبر اکرم(ص)، پرداخته می شود.

1- علم و دانش

انبیاء، پیشوایان و امامان بزرگ ما، هر یک بزرگترین معلم بشریت بوده اند.

مطابق آیات قرآن و روایات اسلامی، منبع اصلی دانش پیامبران، علم بیکران الهی بوده است؛ علمی که به توسط فرشته وحی در بیداری، یا رؤیاهای صادق و یا توسط انبیاء پیشین و نظایر آن ها، به پیامبران عطا می شد.

خداوند در قرآن کریم بر رسول اکرم(ص) امر می کند که از درگاه الهی گسترش علم خود را طلب کند: «وَ قُل رَبِّ زِدْنی عِلْماً[15].» در آیات دیگر قرآن کریم، همواره کسانی که اهل علم و آگاهی نیستند، مورد سرزنش واقع شده اند و نبود علم، علت بسیاری از مشکلات دیگر شمرده شده است[16].

بنا به شواهد قطعی تاریخ و مطابق آیات قرآن کریم، ضمیر باطنی رسول اکرم (ص)، از تعلیم و فراگیری دانش بشری، پاک بوده است. او انسانی است که مکتبی، جز مکتب تعلیم الهی ندیده و جز از حق، دانش نیاموخته است. با این حال او معلم بشر و پدید آورنده دار العلم‌ها و دانشگاه‌ها است(مطهری، 1373، صص103و 104).

ابن خلدون می‌گوید: «پیغمبر امی بوده است، لیکن امی بودن برای او کمال بود، زیرا؛ علم خویش را از عالم بالا فراگرفته بود؛ بر خلاف ما که امی بودن برای ما نقص است، زیرا مساوی با جاهل بودن ماست»(ا بن خلدون، 1422ق، ص 419).

معارف متعالی و احکام و قوانین جامع و همه جانبه قرآن کریم، و نیز فرموده‌ها و سیره آن حضرت، بهترین گواه بر مقام والای علمی و دانش وسیع آن حضرت می‌باشد. به یقین، پیامبر اعظم(ص)، معدن علم و دانش بوده و در رأس دانشمندان جهان قرار گرفته است.

احادیث فراوانی از آن حضرت در باب فراگیری علم و دانش و جایگاه و اهمیت آن روایت شده است. در اینجا به روایتی اشاره می شود که به خوبی بیانگر جایگاه و عظمت علم و عالم از دیدگاه پیامبر اکرم(ص) است. یکی از انصار نزد پیامبر (ص) آمد و گفت اگر بنا باشد جنازه ای را تشییع کنم یا در مجلس مرد دانشمندی حاضر شوم حضور مرا در کدامیک از این دو دوست تر می دارید. حضرت فرمودند: «اگر کسانی باشند که در پی جنازه روان شوند و آن را به خاک سپارند حاضر شدن در مجلس عالمی که علوم و احادیث و آیات الهی را بیان می نماید از حضور در تشییع هزار جنازه و عیادت نمودن از هزار بیمار و برپا ایستادن برای عبادت خدا در هزار شب و روزه داشتن در هزار روز و صدقه دادن هزار دینار به فقیر و گزاراندن هزار حج و حضور در هزار جنگ در راه خدا فضیلت بیشتری دارد. این ها کجا به پای حضور در مجلس علم الهی می رسد!؟ آیا ندانسته ای که حیات و زنده بودن قلب به آموختن علم الهی است و مرگ و نابودی قلب آدمی به جهل و نادانی است!؟» (فتال نیشابورى، 1420ق، ص12).

پیامبر اعظم(ص) ارزش و جایگاه طالبان علوم دینی و الهی را چنین وصف می کند: «کسی که به دنبال یادگیری علوم الهی و مسائل دینی اش اقدام کند مانند کسی است که روزها را روزه و شب ها را به شب زنده داری تا صبح پراخته و آموختن یک مساله شرعی برای شخص بهتر از این است که به اندازه کوه ابوقبیس در راه خدا طلا انفاق نماید» (مجلسی، 1403ق، ج1، ص 184).

پیامبر اعظم(ص)، وجود فرد دانا و عالم را در میان مردم نادان چنین توصیف می فرماید: «شخص دانا و فهمیده نسبت به مسائل و احکام دینی در میان مردم نادان همچون زنده ای است در میان مردگان و هر چیزی حتی ماهیان دریا و گزندگان و درندگان و چهار پایان برای دانشجوی علوم الهی طلب آمرزش می کنند، پس دانش دینی را بجوئید که آن و سیله پیوند میان شما و خدای عزوجل است و همانا طلب دانش دینی بر هر مسلمانی واجب است» (مفید، 1403ق، ص 41).

آن حضرت حسرت خورندگان به علم در قیامت را دو دسته معرفی کرده و می فرماید: «دو کس در قیامت از همه مردم بیشتر حسرت می خورند؛ 1- مردی که در دنیا برای طلب علم دین فرصت داشته ولی به خاطر تنبلی به جستجوی آن نرفته، دیگری مردی است که دانش دین را به دیگران آموخته و آنها به آن عمل نموده و به بهشت رفته اند، ولی خود عمل به آن دانش نکرده و باید به جهنم برود» (پاینده، 1375، ص 60).

همچنین آن حضرت ارزش دانش مؤمن را با تعبیری زیبا چنین وصف می کند: «هر مومنی بمیرد و یک ورق کاغذ از او بماند که دانشی بر آن باشد آن ورقه روز قیامت میان او و دوزخ حائل و مانع شود و خدای تبارک و تعالی به هرحرفی که در آن کاغذ نوشته شهری در بهشت به او دهد که هفت برابر دنیا باشد» (صدوق، 1408ق، ص 37).

2- مهربانی و محبت

از مجموع نیازهای آدمی، «نیاز عاطفی» از مهمترین آنها به شمار می‏آید. بدون محبت می‏توان زنده بود؛ ولی نمی‏توان زندگی کرد. دین اسلام به محبت، خوش خلقی و برخورد نیکو با مؤمنان اهمیت زیادی داده است و آن را یکی از ارزش های والای اخلاقی می داند.

برطرف کردن این نیاز عاطفی در سنین پایین تر ضرورت بیشتری دارد. کودکان بیشتر به توجه و محبت دیگران حساس هستند. بنابراین، «در روایات و زندگی معصومین(ع)، محبت به کودکان مورد تأکید قرار گرفته است» (حرعاملی، 1409ق، ج 15، ص201).

ابراز محبت و مهربانی با بندگان خدا از ویژگی های بارز پیامبر اکرم(ص)، بوده است.

سیره ی عملی و رفتار و معاشرتهای فردی و اجتماعی پیامبر اکرم(ص)، مملو از مهر و رحمت و عطوفت است. آن حضرت نسبت به همه مردم، حتی نسبت به کودکان دلسوز و مهربان بود.

خداوند در آیه 128 سوره توبه، مهربانی پیامبر اکرم(ص) را در برابر مومنان، چنین بیان می کند: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»؛ به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به شما دلبسته است و به مؤمنان دلسوز و مهربان.

در مقابل در آیه دیگری جدیت و سرسختی آن حضرت را در برابر کافران ذکر می کند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ[17]»؛ محمّد فرستاده خداست و کسانی که با اویند بر کافران سرسخت و در میان خود مهربانند.

گرچه خوش خلقی در هر جا و هر زمانی مورد ستایش و از سفارش های حضرت رسول(ص) است، اما رفتار نیکو در خانه و خوش رفتاری با اعضای خانواده سفارش ویژه پیامبر اکرم (ص) بوده، به گونه ای که یکی از شاخص های افراد نیک، برخورد مناسب و نیکو با خانواده است. آن حضرت در روایتی فرمودند: بهترین مردم از نظر ایمان، کسی است که دارای نیکوترین اخلاق باشد و لطیف ترین رفتار را با خانواده اش داشته باشد و من لطیف ترین شما نسبت به خانواده ام هستم(مجلسی،1403ق، ج 68، ص 387).

در روایت دیگری، به نقل از یکی از همسران آن حضرت آمده است: کسی خوش خلق تر از پیامبر(ص) نبود. هیچ کس از اصحاب و خانواده اش او را صدا نمی کرد، مگر اینکه آن حضرت در پاسخ او لبّیک می­گفت (اصبهانی، 1998م، ج1، ص 137).

امروزه در شیوه­های تربیتی از نکات مهمی که مورد توجه مربّیان تربیتی قرار دارد، نوع پاسخ دادن به ندای دیگران، به ویژه خانواده و همسر، است. برخی از افراد ممکن است به دلایلی مانند خجالت کشیدن یا جلوگیری از ـ به اصطلاح ـ پر رو شدن با الفاظ دیگری با خانواده سخن بگویند، در حالی که این سیره پیامبر نشان میدهد که ما در پاسخ گویی به ندای خانواده، باید از بهترین تعبیرها استفاده کنیم. در بیان دیگری، درباره سیره آن حضرت نسبت به خانواده آمده است: هنگامی که پیامبر(ص) با خانواده اش بود، شوخ ترین افراد به شمار می آمد(مناوی، 1405ق، ج5، ص 180).

 

از موارد قابل توجهی که در سیره رسول اکرم(ص) مکرّر نقل شده، احترام به کودکان است. در روایتی از انس بن مالک نقل شده است که پیامبر خدا از کنار کودکان که عبور می کردند به آنان سلام می کردند(بخاری، 1407ق، ج 5، ص 2306). شاید بسیاری از افراد گمان کنند که چون کودکان کوچک ترند باید همیشه آنان به بزرگترها سلام کنند، در حالی که آموزش آداب اجتماعی آنان بر عهده بزرگترهاست.

پیامبر اکرم(ص) با وجود علوّ مقام و درجاتش، در برخورد با کودکان با خوش خلقی و حتی در بسیاری از موارد، مزاح و شوخی برخورد می کرد. در روایتی از انس نقل شده است: گاهی من با برادر کوچکم به نزد پیامبر شرف یاب می شدیم. آن حضرت در برخورد با آن کودک، مزاح می کرد و می فرمود: «یا ابا عمیر ما فعل النُّغَیر» (ابوطلحه انصاری کودکی به نام اباعمیر داشته که پرنده کوچکی همانند گنجشک ـ که در عربی نُغیر نامیده می شود ـ داشته و این پرنده که برای او عزیز بوده می میرد و پیامبر برای مزاح با او چنین می فرمودند (اصبهانی، 1998م، ج 1، ص 154).

رحمت و محبت پیامبراکرم (ص) به نحوی وسیع و بی پایان بوده است تا آنجا که عملاً به دوستان و پیروان خود در سطحی بسیار وسیع، درس احسان و محبت را می آموخت.

روزی پیامبر اکرم (ص) برای عده ای از یاران خود که به حضورشان مشرف شده بودند، این داستان را تعریف کردند: شخصی در صحرای سوزان دچار تشنگی شدیدی شد. برای رفع عطش، به درون چاهی رفت و با استفاده از آب چاه خود را سیراب نمود، در همان وقت دید سگی از شدت تشنگی بی تاب و توان شده و پوزه به خاک می مالد، برای آن مرد این اندیشه پیش آمد که حیوان بیچاره مثل او دارای احساس تشنگی است و به خاطر نیافتن آب در رنج و عذاب افتاده است. احساس ترحم و مهربانی در وجودش به جوش آمده، لذا تصمیم گرفت حیوان تشنه را با مقداری آب سیراب سازد. در پی این تصمیم دوباره آن شخص داخل چاه رفت و کفش هایش را پر از آب کرد و پیش روی حیوانی که از سوز تشنگی جانش به لب رسیده بود گذاشت، خدای بزرگ به پاداش همین کردار نیک، آن مرد را مورد عفو و بخشش و عنایت خود قرار داد. یاران آن حضرت عرض کردند، آیا ما هم می توانیم در مورد حیوانات نیز از خداوند کسب پاداش کنیم؟ حضرت فرمودند: آری و به خاطر هر حیوان زنده ای که موفق به انجام خدمتی شوید، نزد خداوند مأجور خواهید بود (موسوی لاری، 1385، ص 243).

با بررسی کوتاهی در سیره و تاریخ پیامبر اکرم (ص) می توان به این نتیجه رسید که راز موفقیت آن سرور کائنات در انجام رسالت خطیر خویش، بیش از هر عاملی، حُسن خلق و رفتار نیک آن حضرت بود که سبب گسترش و نفوذ آیین وی در اعماق جا­ن­ها و در نقاط مختلف جهان شده است. رسول مکرم اسلام(ص) با این راهکار که از کلام وحی آموخته بود، نه تنها انسان­های مستعد و آماده هدایت را جذب می کرد، بلکه دشمنان قسم خورده اش را نیز تبدیل به دوستان صمیمی می نمود.

 

3- تواضع و فروتنی

یکی از موانع مهم در راه تربیت و نیل به سعادت، خودمحوری و غرور و تکبر است. این ویژگی راه پذیرش هدایت را مسدود می کند و نیز موجب ایجاد مانعی بین فرد تربیت شونده و فرد تربیت دهنده می شود.

به هر میزان که روحیه تواضع در انسان پرورش یابد، امکان نیل به هدایت و قرب الهی بیشتر می شود و به هر میزان که ویژگی تکبر وی را محدود سازد، پافشاری بر ضلالت و گمراهی غیرقابل اجتناب است.

بنابراین، تواضع و فروتنی، یکی از مهمترین و برترین صفات پسندیده انسانی است. تواضع آن است که انسان در مقایسه با دیگران خود را برتر و بزرگتر نداند.

خداوند، آنجا که شخصی از بنی امیه، با مرد نابینایی از سر خودبرتربینی برخورد می کند و چهره از او برمی گرداند، این آیه را نازل می کند: «عَبَسَ و تولّی* اَنْ جاءَهُ الْأَعْمی* وَ مَا یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی[18]»؛ چهره درهم کشید و روی گردانید که آن مرد نابینا پیش او آمد. و تو چه دانی، شاید او به پاکی گراید. خداوند با نازل کردن این آیه، بر رفتار متکبرانه و مغرورانه فرد هشدار می دهد.

اسلام که عزت را از آنِ خدا و رسول خدا(ع) و مؤمنان می داند، تکبر و همچنین خواری را برای مؤمنان نمی پسندد، بلکه مؤمنان را عزیز می شمارد و در رفتارهای اجتماعی آنچه را می پسندد، همانا تواضع است. به عبارت دیگر، اگر این پرسش اساسی مطرح شود که «با دیگران چگونه رفتار کنیم؟»، پاسخ مناسب را می توان در آیه 110 سوره ی مبارکه ی کهف یافت. بدان حد، تواضع در این آیه کریمه آمده است که خطاب به پیامبر اکرم (ص)، می فرماید: «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» این آیه به روشنی بیانگر آن است که انسان نباید به مقام و موقعیت خود مغرور شود.

همچنین، قرآن درباره گشاده رویی پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده می شدند[19]»(محدثی، 1385، ص 43).

 

رفتار پیامبر(ص)، به گونه ای بود که از زمانی که یتیم و بی کس بود تا زمانی که پیامبری، راهنمایی و رهبری همه مسلمانان را بر عهده گرفت، هیچ تغییری نکرد.

از امام باقر(ع) روایت شده است که پیامبر اعظم(ص)فرمود: «خمس لاادعهن حتی الممات: الاکل علی الحضیض مع العبید، و رکوبی الحمار مؤکفاً و حلبی العنز بیدی، و لبس الصّوف و التسلیم علی الصبیان لتکون سنّةً من بعدی؛ پنچ چیز است که تا زمان مرگ آنها را ترک نخواهم کرد: غذا خوردن با بندگان بر روی زمین، سوار شدن بر الاغ به صورت برهنه، دوشیدن بزها با دستان خود، پوشیدن پشیمینه و در اختیار کودکان بودن. همه اینها بدان روست که این کارها به یک سنّت تبدیل شود (صدوق، 1408ق، ص44 ).

در روایتی از امام صادق(ع)نقل شده است: رسول خدا غالباً رو به قبله و بر روی زمین می نشست و غذا می خورد و می فرمود: من بنده ای بیش نیستم همان گونه که یک بنده غذا می خورَد، غذا می خورم و مانند بندگان می نشینم (مجلسی، 1403ق، ج 16، ص 229).

بنابراین، سیره عملی و احادیث پیامبر اعظم (ص) سرشار از تواضع و فروتنی و دوری از تکبر و خود بزرگ بینی است. آن حضرت ضمن آنکه خود از هر کاری که موجب تکبر شود، دوری می نمود، پیروان خویش را هم از آنبر حذر می داشت و می فرمود: «هرکس با تکبر و خودخواهی بر روی زمین راه برود، زمین و آنچه در زیر آنست و آنچه بر روی آنست، او را لعن و نفرین نمایند» (صدوق، 1405ق، ص 627).

4- صداقت و راستی

صداقت و راستگویی، از اعمالی نیک و یکی از فضیلت های بزرگ انسانی است که در همه مکاتب الهی و حتی مکاتب مادی دارای ارزش والا است. فطرت پاک انسان ایجاب می کند که آدم سالم و متعادل، دل و زبانش یکسو و هماهنگ باشد، ظاهر و باطنش یکی باشد و آنچه را باور دارد بر زبان جاری کند.

 

منابع روایی اسلامی با الفاظ و تعابیر مختلفی بر راستگویی مسلمانان تأکید کرده و آن را از اصول ایمان و تدیّن به حساب آورده است.

خداوند در سوره نحل می فرماید: «جز این نیست کسانی که ایمان نیاورده اند و نشانه های خداوند را تصدیق نکرده اند، دروغ می بافند[20]». یعنی دروغگو ایمان به آیات خداوند ندارد.

آن حضرت «قول باطل» یعنی «دروغ» را از بزرگترین گناهان کبیره، معرفی می کند (حرعاملی، 1409ق، ج 16، ص 125).

صداقت و راستی در گفتار و اعمال فرستادگان الهی موجب جلب اطمینان مردم به پیام‏آوران الهی می‏شود و زمینه را برای پذیرش دعوت آن‏ها فراهم می آورد. به عبارت دیگر، اعتقاد به دروغ بودن گفتار رسولان الهی سبب سلب اعتماد مردم از آن‏ها می‏شود.

رسول خدا(ص) در مورد قباحت دروغگویی فرمود: مؤمن هر گاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می کنند و بوی گندی از قلبش بیرون می آید که تا به عرش می رسد و خداوند به سبب این دروغ گناه هفتاد زنا، که کمترین آن زنای با مادر است برای او می نویسد[21] (نوری، 1408ق، ج 2، ص 84).

ج) تربیت اخلاق اقتصادی

دین اسلام، هم دین دنیاست و هم دین آخرت. مکتب و آیین مقدس اسلام در کنار توصیه به اصلاح امر آخرت، به سامان بخشیدن دنیا نیز سفارش خاصی کرده است. این امر نشانگر آن است که، اسلام درباره وضعیت اقتصادی پیروانش بی تفاوت نمانده و با ارائه راهکارهایی بسیار ارزشمند، سمت و سویِ شکوفایی اقتصادی را نشان داده است.

در این راستا دین اسلام در بُعد تربیت امور اقتصادی دنیوی، به خصوص در مصارف زندگی بر رعایت میانه روی و تعادل تأکید نموده است.

بی شک یکی از مهم ترین انگیزه های مکتب اسلام در توصیه به شکوفاسازی اقتصاد و بهره مندی از دارایی کافی، نقش مهم یک اقتصاد مطلوب در زمینه سازی تقویت دینداری و اصلاح امر آخرت است.

پیامبر اکرم(ص)، در کنار همه ابعاد معنوی و تعالی بخش خویش، سیمایی متعالی از تربیت اقتصادی به جای گذاشته اند. آن حضرت بر مسأله اقتصاد اهتمام ویژه ای داشته اند. ایشان، هم خود به سامان بخشیدن آن همت می گماشتند و هم پیروانشان را به این امر فرا می خواندند.

در ادامه این بخش، ساده زیستی و قناعت و دوری از تجمل، به عنوان یکی از شاخصه های اقتصادی زندگی، در سیره پیامبر اکرم (ص)، بررسی می شود.

ساده زیستی و قناعت و پرهیز از تجمل

هرچند در طول تاریخ، تجمل، رفاه زدگی و مصرف گرایی، اختصاص به طبقه خاصی از جامعه داشت، اما امروزه فرهنگ چشم هم چشمی و رقابت در دستیابی به کالاها و امکانات تجملاتی، به نحو چشمگیری شیوع یافته است. بالا بردن سطح انتظارات و درخواستهای مردم از جهات مختلف مادی و ایجاد این باور که انسان باید در دنیا دارای زندگی مرفّه، بی دغدغه و مملو از آسایش و آرامش ناشی از دستیابی روزافزون به امکانات تجملاتی مادی باشد، موجب شکل گیری یک قالب شخصیتی تجمل گرا در میان انسان ها شده است.

این در حالی است که مطابق اسناد معتبر تاریخی اصل سادگی و رعایت قناعت و زهد و بی رغبتی به دنیا، یکی از اصول حاکم بر زندگی پیامبر اکرم(ص) بوده است. بررسی مراحل زندگانی و دیدگاه متعالی آن حضرت، عمق این اصل را به خوبی تبیین می کند.

از نظر مفهومی، ساده زیستی و زهد عبارت است از: «دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفاء کردن به قدر ضرورت از برای حفظ بدن» که تجلی عملیِ آن در زندگی، ساده زیستی و قناعت خواهد بود. انسانهای زاهد اگرچه خود می توانند با استفاده از نعمت های پروردگار زندگی بهتری را برای خویش فراهم سازند، اما از آنجا که دلبستگی به زخارف دنیوی ندارند، دیگران را بر خود مقدم می دارند و خود به اندکی از مال دنیا اکتفاء می کنند؛ «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ[22]» (نراقی،1380، ص275).

زندگانی رسول اکرم(ص)، به شکلی بود که در سطح پایین تر از طبقه متوسط جامعه آن روز قرار داشت، به گونه ای که بر اساس برخی از روایات، آن حضرت برای همسانی با طبقه کم درآمد و فقیر امّت اسلامی، حتی از خوردن نان گندم نیز پرهیز می کرد. در روایتی از امام صادق(ع) سوال شد: «آیا روایتی که از پدر بزرگوار شما نقل شده است که پیامبر هیچ گاه از نان گندم سیر نخورد، درست است یا خیر؟ فرمود: نه، پیامبر هیچ گاه نان گندم نخورد و از نان جو نیز هیچ گاه سیر نخورد» (طبرسی، 1375، ج 1، ص 335).

در روایت دیگری از ابن مسعود نقل شده است: «شخصی به محضر پیامبر گرامی شرفیاب شد، هنگامی که با آن حضرت در حال گفت وگو بود، زبانش به لکنت افتاد. آن حضرت فرمود: راحت باش! من پادشاه و سلطان نیستم، من فرزند زنی از قریش هستم که قدید (نوعی گوشت پخته که آن را بر روی سنگ قرار می دادند و در زیر آفتاب داغ می پختند) می خورد» (قزوینی، 1425ق، ج 2، ص 1101).

غذای متعارف حضرت نان جو و خرما بود. کفش و لباس هایش را با دست خویش وصله می­کردند. در عین سادگی، طرفدار فقر نبودند و مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف نمودن در راههای مشروع و مناسب، لازم می­شمردند. همچنان­که می­فرمودند: «نِعمَ المالُ الصّالح لِلرَّجُل الصالِح»؛ چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع به­دست آید، برای آدمی که شایسته­ داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند. همچنین آن حضرت می­فرمودند:«نِعمَ العونُ عَلی تقوی اللهِ الغنی». مال و ثروت کمک خوبی است برای تقوا (مطهری، 1386، ص136).

از دیگر جنبه های دیدگاه و منش ساده زیستی رسول گرامی اسلام(ص) این است که ایشان هرگز اجازه نمی دادند که مجلس شان صدر و ذیل و بالا و پایین داشته باشد، ایشان پیوسته می­فرمودند: «اصحاب و یاران حلقه و دایره­ وار بنشینند تا مجلس بالا و پایین نداشته باشد» (مطهری، 1383، ص 101).

 

بنابراین می توان گفت، قناعت و ساده زیستی از ویژگی های بارز زندگانی پیامبر خدا(ص) بود

د) تربیت اجتماعی

انسان، موجودی اجتماعی است و بدون ارتباط با افراد جامعه، هرگز نمی تواند به مراحل رشد، کمال و سعادت برسد و در این زمینه موفقیت انسان در گرو جلب دوستی دیگران است. به این سبب، هر کسی در این جهان دوست دارد تا در دل انسانها نفوذ کرده، طرف مقابل را با خود هم رأی و هماهنگ کند؛ زیرا برای موفقیت در یک تعامل اجتماعی، بهترین گزینه و روش، همان نفوذ در دل افراد جامعه و فتح دل آنان است.

رمز توفیق پیشوایان دینی ما، به ویژه رسول مکرم اسلام(ص) نیز، در ارتباط متعالی و تنگاتنگ اجتماعی با مردم نهفته است. آن بزرگواران برای نیل به اهداف آسمانی و مقدس خویش تلاش می کردند تا دل و جان مخاطبان را تسخیر کنند و ارزشها و معارف الهی - انسانی، بهتر و عمیق تر در وجود مخاطبان شان جای گیر شود. در این راستا، پیامبر اکرم(ص) به عنوان معلم بشریت، عامل اصلی زمینه سازی تربیت اخلاقی صحیح اجتماعی را در پرورش نسلی شایسته و با ادب معرفی می نماید که تحقق این هدف در سایه تربیت فرزندان صالح توسط خانواده است: «حق الولد علی الوالدان یحسن اسمه و یحسن ادبه» (متقی هندی، 1409ق، ج 6، ص477).

در ذیل برخی از شاخصه های تربیت اجتماعی با استناد به سیره ی نظری و عملی پیامبر اکرم(ص)، بررسی می شود.

1- احسان و کمک به نیازمندان

خدمت به مردم از کاربردی ترین شیوه های تربیتی برای جذب دلها است؛ چرا که انسان به طور فطری، خود را دلبسته و فریفته کسی می داند که به او نیکی کند و یا گره ای را از مشکلات زندگی اش باز می کند.

یکی از وظایف اخلاقی- تربیتی هر انسانی در جامعه این است که در برآورده ساختن نیازهای همنوعان خود تلاش نماید. رفع نیاز از یک مسلمان و برآورده ساختن حاجت او، نه تنها اجر و پاداشی بالاتر و برتر از بیست حج دارد (حر عاملی، 1409ق، ج 16، صص 363 -365)، بلکه از محبوب ترین کارها نزد خدا به حساب می آید (ابی یعقوب، 1405ق،  ج 2، ص 10).

احیا و اعطاء حقوق نیازمندان جامعه، مستلزم تامین نیازها و منابع مالی و ساز و کاری برای حمایت از آنان است. حمایت از محرومان به مفهوم پراکنده نمودن و توزیع فقر در جامعه نیست، بلکه؛ ریشه کنی فقر از جامعه است. این کار موجب توسعه و عمران در جامعه می شود. با حمایت از نیازمندان می توان آنها را به بازار کار و تولید کشاند تا رقابت سالم و صحیح پدید آید و بر حجم و کیفیت تولیدات افزوده شود.

پیامبر اکرم (ص)، در حدیثی گرانبها، کمک به برادر دینی خود را هم ردیف با مجاهدان در راه خدا معرفی می فرماید: «مَنْ قَضی لأخیهِ المؤمنِ حاجةً کانَ کمَن عَبَدَ اللهَ دَهرَهُ» (طوسی، 1414ق، ص481)؛ کسی که برای کمک به برادر مؤمن خود اقدام کند، پاداش مجاهدان در راه خدا به او داده خواهد شد.

آن حضرت ارزش و مقام کسی را که نیاز شخص نیازمند را برطرف کند چنین وصف می کند: «کسی که برای رفع نیاز برادر مومن خود کوشش نماید مانند این است که نه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده در حالی که روزها را روزه گرفته و شب ها را هم شب زنده داری نموده است» (مجلسی، 1403ق، ج74، ص315).

همچنین آن حضرت اهمیت خدمت رسانی به مسلمانان را چنین ترسیم می نماید: «أیّها مُسلمٍ خَدَمَ قوماً مِنَ المسلمینَ إلاّ أعْطاهُ اللهُ مِثلَ عَددِهِم خُدّاماً فی الجَنَّةِ» (کلینی، 1382، ج2، ص207)؛ هر مسلمانی که گروهی از مسلمانان را خدمت کند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتکار دهد.

ثواب و پاداش اطعام مؤمن بدان حد والاست که رسول گرامی اسلام (ص) در این باره می فرماید: «هرکس مومنی را اطعام نماید و غذائی بخوراند تا او را سیر کند، هیچ یک از خلق خدا نمی تواند ثواب او را بشمارند، نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسل؛ مگر خداوند عالمیان» (مجلسی، 1404ق، ص 444).

سرانجام اینکه اگر کسی در امر کمک رسانی و خدمت به برادر مسلمان خود، کوتاهی کند، پیامبر اعظم(ص)، او را مسلمان نمی شمارد: «مَن اَصبَحَ لاَیهتَمُّ بِاُمُورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ مِنهُم و مَن سَمِعَ رَجُلاً ینادِی یالَلمُسلِمینَ! فَلَم یجِبهُ فَلَیسَ بَمُسلِمٍ»(کلینی، 1382، ج 2، ص 164)؛ کسی که شب را به روز آورد و به امور مسلمانان رسیدگی نکند، از مسلمانان نیست و نیز هر که بشنود مردی از مسلمین فریادرسی می خواهد، به او پاسخ ندهد، از مسلمین نیست.

2- حسن معاشرت:

حسن معاشرت، برخورد شایسته و خدمت رسانی به خلق خدا از سفارشات قرآن کریم، پیامبر گرامی اسلام (ص) و پیشوایان معصوم ماست. طبق دستورات دین اسلام مسلمانان باید با هم رفتاری نیکو و ملاطفت آمیز داشته باشند و هیچ کس حّق ندارد بر اساس معیارهای مادی رفتار خود را با دیگران تنظیم نموده و فقرا را به خاطر فقر و تهی دستی مورد بی مهری قرار دهد، بلکه باید با چهره ای باز و گشاده بر اساس معیارانسانیت و ایمان با دیگران روبه رو شوند و گره از مشکلات هم بگشایند.

در بین جوامع مختلف افراد هنگام ارتباط و روبه رو شدن با یکدیگر از کلمات و رفتارهای متفاوتی استفاده می کنند. در آیین مقدس اسلام نیز روی برخورد نیکو تأکید زیادی شده و به تحیت- که همان سلام است- هنگام برخورد با یکدیگر سفارش شده است.

رسول گرامی اسلام (ص) در برخورد با همه مردم، طوری رفتار می نمود که شخصیت و احترام افراد مراعات شود و کسی تحقیر نگردد و یا مورد تمسخر واقع نشود.

از جریر روایت شده است که وقتی کسی بر پیامبر وارد می شد، آن حضرت او را در بهترین جای منزل سکونت می داد، به گونه ای که وقتی مهمانی وارد منزل آن حضرت شد و به دلیل نبودن جا، در مکانی بدون فرش نشست، آن حضرت لباس خود را به عنوان زیرانداز او قرار داد. یحیی بن یعمر روایت کرده است: وقتی جریر به خانه پیامبر، که مملوّ از جمعیت بود، وارد شد و به دلیل نبود جا در بیرون خانه نشست، پیامبر به او اشاره کرد، لباس مبارکش را در حالی که پیچیده بود، به او داد تا بر روی آن بنشیند، ولی جریر نیز رعایت ادب نمود و به جای آنکه بر روی لباس پیامبر بنشیند، آن را گرفت و به صورت و قلب خودش کشید (اصبهانی، 1998، ج1، ص 87(.

همچنین سلمان فارسی نقل می کند: روزی بر پیامبر(ص) وارد شدم، در حالی که بر متّکایی تکیه زده بود. وقتی نشستم، آن حضرت متّکایش را به من داد و فرمود: ای سلمان، هیچ مسلمانی نیست که بر برادر مسلمانش وارد شود و برای احترام متّکایی برایش بیاورد، جز اینکه خدا از گناهانش می گذرد (همان، ص20(.

بنابراین، یکی از خصوصیات اخلاقی که قرآن کریم بر پیامبر اکرم(ص) ذکر کرده است، برخورداری از  شخصیتی والا و اخلاقی نیکو است: «وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم[23].»

جمع بندی و نتیجه گیری

در جهان کنونی، اخلاقیات و زندگی اخلاقی در اثر متزلزل شدن نظام های ارزشی و سست شدن مبانی مقدسات مورد تهدید قرار گرفته، با ثبات ترین عقاید دینی از وی گرفته شده، اندیشه های مکانیکی و عاریتی جایگزین آن گردیده و انسان با آشفتگی های گوناگون درونی و بیرونی مواجه شده که مهم تر از همه بحران معرفت دینی است.

به همین سبب، انسان امروز در رویارویی با نعمت های دنیوی راه افراط و تفریط را پیشه خود ساخته و حداکثر تلاش خود را در جهت جمع آوری مادیات دنیوی، صرف کرده و تقوا، ساده زیستی، قناعت، صداقت و... را در زندگی خود کم رنگ نموده است. توجه در ابعاد مادی زندگی غالب بر توجه در عناصر معنویات شده است.

انبیاء الهی، به خصوص؛ رسول گرامی اسلام (ص)، بهترین شیوه های تربیتی را فرا روی پیروان خود قرار داده است. زندگی متعالی آنان می تواند به عنوان موفق ترین الگوهای تربیتی در طول تاریخ بشر مطرح شود.

با بررسی که انجام شد، مشخص گردید، الگوی اخلاقی- تربیتی پیامبر اکرم(ص)، به دلیل وجود دو شاخصه؛ یکی در شخص پیامبر اکرم (ص)؛ و دیگری در شریعت و آیینی که آن حضرت از سوی خداوند برای هدایت بشریت آورده است، مناسب ترین و نیکوترین الگوی تربیتی است.

مطابق بررسی های انجام یافته در این مقاله، زندگانی گهربار پیامبر اکرم(ص)، سرشار از معنویت، صفا، عاطفه و مهرورزی بوده است. در بعد اخلاق و آداب زندگانی فردی-معنوی؛ آن حضرت نمونه ی کامل انسانی از لحاظ ایمان، تقوی، پرهیزکاری، قناعت، نیکوکاری و نیک خلقی، جوانمردی و مردانگی، عنصر گذشت و فداکاری و... است.

در بعد اخلاق و آداب زندگانی اجتماعی؛ آن پیامبر بزرگوار، الگوی مردم داری و مردم سالاری، دستگیر نیازمندان، مرحم درد دردمندان و بی کسان، پرچمدار حقوق بشر در جامعه و... است.

در این راستا، ما به عنوان رهروان راه رسول گرامی اسلام(ص)، تنها به استفاده از کتب و نوشته ها بسنده نکنیم. باید در کاربردی ساختن این فضیلت های اخلاقی در خود و همچنین شیوع دادن آن در سطح جامعه از طریق تدارک آموزش های لازم از طریق؛ آموزش در مدارس و دانشگاه ها، کانون های فرهنگی و آموزشی، آموزش از طریق رسانه های دسته جمعی از قبیل: رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، مجلات و... تلاش کنیم تا معارف و سیره اخلاق و آداب نبوی در سطح جامعه فراگیر گردد.

مراجع

-    ابراهیم زاده، عیسی(1383)، فلسفه تربیت، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.

-    ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد(1422ق)، مقدمه ابن خلدون، بیروت: انتشارات دارالعلم.

-    ابن مسکویه(1371)، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، قم: نشر بیدار.

 

-  ابن منظور، مصری(1416ق)، لسان العرب(ج 4 و6)، بیروت: دار احیاء التراث العربی، طبعة الاولی.

-   ابی یعقوب، احمد(1405ق)، تاریخ یعقوبی(ج2)، بیروت، دار صادر.

-   اتکینسون، آر. اف(1369)، درآمدی به فلسفه اخلاق، ترجمه سهراب علوی نیا، تهران: مرکز ترجمه و نشر کتابت.

-   احمدی، سید احمد(1378)، اصول و روشهای‏ تربیت در اسلام، تهران: انتشارات‏ جهاد دانشگاهی، چاپ چهارم.

-اصبهانی، عبداللّه بن محمّدبن جعفر(1998م)، اخلاق النبی و آدابه(ج1)، بیروت: دارالعلم للنشروالتوزیع.

-  الهی قمشه ای، مهدی(1375)، ترجمه ی قرآن کریم، تهران: مؤسسه نشر اشرفی، چاپ اول.

-  بتوئی، فاطمه سادات(1390)، انسان امروز و سیره اخلاقی پیامبر اعظم (ص)، پایان نامه کارشناسی ارشد،  حوزه علمیه خراسان.

- بخاری، محمّدبن اسماعیل(1407ق)، صحیح بخاری(ج5)، بیروت: دار ابن کثیر الیمامه.

-  پاینده، ابو القاسم(1375)، ترجمه نهج الفصاحة، تهران: انتشارات جاویدان.

- حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد(1411ق)، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت(علیه السلام)، تحقیق محمدباقر محمودی، تهران: مجمع احیاء الثفافة الاسلامیة.

-  حرعاملی، محمد بن الحسن(1409ق)، وسائل الشّیعه( ج15 و 16)، تحقیق: مؤسسه آل البیت، قم: انتشارات مؤسسه آل البیت، چاپ چهارم.

- دشتی، علی(1382)، ترجمه نهج البلاغه، تهران: انتشارات مکتب اسلامی.

- دهخدا، على اکبر،(1382)، لغت نامه دهخدا، تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ پنجم.

- راغب اصفهانی، حسین(1414ق)، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: ندیم مرعشلی، بیروت: دارالکتب العربی، طبعة الاولی.

- سدیدی، عفت(1389)، سیره اخلاقی - خانوادگی(ص)، پایان نامه کارشناسی ارشد،  حوزه علمیه سبزوار.

- شکوهی، غلامحسین(1382)، مبانی و اصول آموزش و پرورش، مشهد: آستان قدس رضوی، چاپ یازدهم.

-  صدوق، محمد(1408ق)، الامالی، مشهد: آستان قدس رضوی و بنیاد پژوهش های اسلامی.

-  صدوق، محمد(1405ق)، ثواب الاعمال، قم: موسسه نشر اسلامی.

- صدوق، محمد(1404ق)، من لایحضره الفقیه، تحقیق: على اکبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم.

- صدوق، محمد(1403ق)، خصال(ج1)، ترجمه سید احمد فهری، قم: موسسه نشر اسلامی.

- طبرسی، حسن بن فضل(1375)، احتجاج(ج1)، تهران: کتابفروشی مصطفوی.

-    طریحی نجفی، فخر الدّین حسین(1396ق)، مجمع البحرین(ج3)، قم: المکتبة المرتضویة، الطبعة الاولی.

-   طوسى، محمد(1414ق)، امالى، قم: انتشارات دارالثقافه.

-    فتال نیشابورى، محمد(1420ق)، روضة الواعظین، قم: انتشارات رضى.

-  فیض کاشانی، محمد محسن(1421ق)، حدائق الحقائق، قم: مؤسسة المعارف الاسلامیه.

-  فیض کاشانی، محمد محسن(1378)، المحجة البیضاء(ج4)، قم: انتشارات اسلامی، چاپ دوم.

-  قزوینی، محمّدبن یزید(1425ق)، سنن ابن ماجه(ج2)، تحقیق محمّد فؤاد عبدالباقی، بیروت: انتشارات دارالفکر.

- قمی، شیخ عباس(1416ق)، سفینة البحار(ج2)، تهران: انتشارات دارالاسوه.

-کلینی، محمد بن یعقوب(1382)، اصول کافی( ج 1و 2)، تهران: انتشارات مکتب اسلامی.

- لطفی میامی، اکرم(1390)، پیامبر اعظم (ص) الگوی زندگی: رهیافتی نو از سیره پیامبر اعظم(ص)، پایان نامه کارشناسی ارشد،  حوزه علمیه خراسان.

-نراقی، ملا علی(1380)، معراج السعاده، تهران: انتشارات دهقان، چاپ سوم.

- نـوری، مـیـرزا حـسـیـن(1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل(ج1، 2 و 11)، بیروت: مـؤسـسـه آل البیت الاحیاء التراث العربی،  چاپ دوم.

- متقى هندى، على(1409ق)، کنز العمال(ج3 و 6)، بیروت: مؤسسة الرسالة.

-مجلسی، محمدباقر(1404ق)، عین الحیوة، تهران: انتشارات قائم.

-مجلسی، محمدباقر(1403ق)، بحار الانوار(ج1، 16، 68، 70، 71، 74، 77 و 76)، بیروت: داراحیا التراث العربی الثالثه.

-محدثی، جواد(1385)، اخلاق معاشرت، قم: مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ نهم.

- مطهری، مرتضی(1378)، آشنایی با علوم اسلامی؛ حکمت عملی، تهران: انتشارات صدرا، چاپ پنجم.

- مطهری، مرتضی(1375)، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران: انتشارات صدرا، چاپ دهم.

-مطهری، مرتضی(1386)، وحی و نبوت، تهران: انتشارات صدرا.

-مطهری، مرتضی(1383)، حکمت­ها و اندرزها، تهران: انتشارات صدرا.

- مطهری، مرتضی(1373)، پیامبر امی، تهران: انتشارات صدرا.

-  مفید، محمدبن محمد(1403ق)، امالی، قم: انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه.

-  مکارم شیرازی، ناصر(1386)، تفسیر نمونه(ج 13)، قم: دار الکتب الاسلامیه.

- مناوی، عبدالرؤوف(1405ق)، فیض الغدیر(ج5)، مصر: المکتبة التجاریه الکبری.

-    موسوی لاری، مجتبی(1385)، رسالت اخلاق در تکامل انسان، تهران: دفتر تبلیغات اسلامی.

-   هوشیار، محمدباقر(1385)، اصول آموزش و پرورش، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

[1] - سوره ی قلم، آیه ی 4.

[2] - سوره ی انبیا، آیه ی 107.

[3] - سوره ی حجر، آیه ی 72.

[4] - سوره ی احزاب، آیه ی 21.

[5] - سوره ی قلم، آیه ی 4.

[6] - سوره ی حشر، آیه ی 7.

[7] - سوره ی انعام، آیه ی 59.

[8] - سعد بن هشام یکی از مسلمانان دوره نخستین اسلامی می باشد.

[9] - سوره ی رعد، آیه ی 28.

[10] -  سوره ی ذاریات، آیه ی 56: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»؛ جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند.

[11] - سوره ی حجر، آیه ی 99.

[12] - سوره ی نسا، آیه ی 125.

[13] - سوره ی انعام، آیات 162 و 163.

[14] - سوره ی زمر، آیه ی 38.

[15] - سوره ی طه، آیه ی 114.

[16]- مانند سوره ی بقره، آیه ی 280؛ سوره ی نحل، آیه ی 95؛ سوره ی عنکبوت، آیه ی 15و ...

[17] - سوره ی فتح، آیه ی 29.

[18] - سوره ی عبس، آیات 1-3.

[19] سوره ی آل عمران، آیه ی 159.

[20] - انما یفتری الکذب الذین لایؤمنون بآیات الله (سوره ی نحل، آیه 117).

[21] - ان المؤمن اذا کذب بغیر عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قبله نتن حتی یبلغ العرش و کتب الله علیه بتلک الکذبة سبعین زنیة اهونها کمن زنی بامه.

[22] سوره ی حشر، آیه ی 9.

[23] - سوره ی قلم، آیه ی4.