باد در تسخیر این خاندان است

افسران - باد در تسخیر این خاندان است


ما نفهمیدیم این دیگر چه جور دشمنی ای است که تو با داری؟
وقتی که می آید خانه ات از نوکر و کلفت گرفته تا دیگران
همگی می شوند
کار به جایی رسیده که زحمت پس کردن پرده را هم به خود نمی دهد ،
چون دیگران زود تر می دوند و برایش پس می زنند!
عصبانی شد و گفت: بی جا کرده اند! دیگر کسی ندارد برایش پرده کنار بزند.
حضرت وارد شد.
کسی جرات نکرد نزدیک پرده برود.
یکی دو مانده بود
که یک دفعه زد و پرده کنار رفت. وقتی می خواست برگردد هم به این صورت پرده کنار رفت
فریاد متوکل پیچید توی خانه:
"از این به بعد این را برایش کنار بزنید نمی خواهم باد پرده دارش باشد!"



ماجرای کنار رفتن پرده برای دهن به دهن می گشت.
پرده دارِ متوکل هم برای صالح ، یکی از دوستان مذهبش تعریف کرد.
تا شنیده بود شروع کرده بود به و مسخره کردن.
همان موقع امام رسید ، به او لبخندی زد ، هر چند تا آن موقع هم دیگر را ندیده بودند.
گفت:
"صالح ! خدا در وصف پیامبر گفته : ما باد را در تسخیر او دادیم تا به امرش هر کجا خواست بوزد.
پیامبر تو و او که پیش خدا عزیز تر از سلیمانند!"
عقاید واقفی اش همه بر باد رفت ، شد.

اگر لذت بردید و خنده بر لبانتان نشست
چندین صلوات هدیه کنید به روح حضرت علی بن محمد (علیه السلام)