اصرار داشت زبان انگلیسی اش را کامل کند

من این لباس را پوشیده‌ام و از بیت المال امرار معاش می کنم که پاسدار اسلام و وفادار به رهبرم، امام خمینی باشم ..... بنابراین باید فریاد بزنم و جز این چاره‌ای ندارم.

آیت الله شهید سیدمحمد سعیدی

 

دیدن یک روحانی در ارگ  بم  خیلی ها را متعجب می کرد. آنها که دیگر ژاپنی بودند و روحانی ندیده!! کلی از اسلام و ایران پرسیدند و جواب شنیدند. آخرسر با هم ارگ را گشته بودند بیخود نبود اصرار داشت زبان انگلیسی اش را کامل کند.

 شهید محمدجواد باهنر

منبع : کتاب « هنر آسمان » نویسنده : مجید تولایی

****************

انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود.

 مرگ را برای ما بد ترجمه کرده اند ولی ما برای این زندگی می کنیم که به دوران زندگی دوم خود که مرگ نام دارد برسیم .بنابراین مرگ آغاز زندگی جاوید ما است.

شهید حاج مهدی عراقی

 

آن روز به مسجد نرسید. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره می خواند مثل اینکه خدا را می بیند؛ ذکر ها را دقیق و شمرده ادا می کرد.  بعدها در مورد نحوه ی نماز خواندنش ازش پرسیدم،

گفت : اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم جز برای خدا ! نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم ؛ اما یادمون می ره اونی که به وقت ها برکت می ده ، فقط خود خداست .

 شهید علیرضا کریمی

منبع : مسافر کربلا ، ص 32

******************** 

خدا کسی رو خجالت بده که میخواد خانومشو خجالت بده

ضعف مسلمین از آن روزی شروع شد که فقط به ظواهر دین چسبیدند و از واقعیات آن صرف نظر نمودند.

آیت الله شهید دکتر مفتح

تا اومدم دست به کار بشم سفره رو انداخته بود. یه پارچ آب ، دوتا لیوان و دو تا پیش دستی گذاشته بود سر سفره . نشسته بود تا با هم غذارو شروع کنیم . وقتی غذا تموم شد گفت: الهی صد مرتبه شکر، دستت درد نکنه خانوم . تا تو سفره رو جمع میکنی منم ظرفها رو میشورم . گفتم: خجالتم نده ، شما خسته ای ، تازه از منطقه اومدی . تا استراحت کنی ظرفها هم تموم شده . نگاهی بهم انداخت و گفت: خدا کسی رو خجالت بده که میخواد خانومشو خجالت بده . منم سرمو انداختم پایین و مشغول کار شدم .

شهید حسن شوکت پور

منبع : حدیث آرزومندی ص 108